در متن پیشین بخش نخست این متن را به اشتراک گذاشتیم. اینک بخش دوم آن را منتشر میکنیم.
داستان شکلگیری محبوبترین سریال دنیا
شمشیربازیها و لباسهای فاخر شخصیتها در قسمتهای ابتدایی سریال بازی تاج و تخت به شکلگیری شخصیتهایی قوی و جذاب در ادامه داستان منجر شد. ولی روشنشدن پیچیدگیهای شخصیتی این نقشها به کمی زمان نیاز داشت؛ شخصیتهایی که در فصلهای بعدی سریال به نقشهایی نمادین بدل شدند. میسی ویلیامز بازیگر نقش آریا استارک میگوید: «دوستانم همیشه به من میگویند تو انگار دو شخصیت مجزا داری. آریا اصلاً شبیه تو نیست.» ویلیامز اولین حضورش را در سریال بازی تاج و تخت تنها دو روز پس از جشن تولد 14 سالگیاش تجربه کرد.
بخش زیادی از علاقۀ بینندگان این سریال به بازیگران آن بهخاطر تغییرپذیری شخصیتها در طول داستان است. مثلاً شخصیت سرسی با بازی لنا هدی را در نظر بگیرید؛ سرسی یا هیولا است یا قربانی. جالب است که این شخصیت هر چه بیشتر قساوت به خرج میدهد و بیشتر آدم میکشد، در نظر بینندهها محبوبتر میشود. خودش میگوید: «در ابتدای پخش این سریال مردم وقتی مرا در خیابان یا فضاهای عمومی میدیدند میگفتند: خدایا، تو چقدر سلیطهای. ولی حالا او به شخصیت محبوبی تبدیل شده است و بینندهها گاهی طرف او را میگیرند.» او معتقد است همه ویژگیهای شخصیتی سرسی، حتی نوع رابطهاش با برادرش جیمی در ایجاد چنین تغییری در نگاه بینندهها نقش داشته است. خودش میگوید:
دوست دارم دربارۀ همۀ ویژگیهای شخصیتی سرسی حرف بزنم. به نظرم سرسی همیشه میخواسته است جای برادرش باشد. بنابراین، نوع رابطهاش با او هم بهنوعی در همین جهت است. سرسی به جیمی حسودی میکند، چون او پسر به دنیا آمده است و در چنان فرهنگی پسر بودن مزایای خاص خودش را دارد. ولی تصور میکنم رابطۀ سرسی و جیمی مبتنی بر احترام است.
نیکولای کوستر والدائو بازیگر دانمارکی که نقش جیمی لنیستر را بازی میکند خیلی دوست ندارد در اینباره صحبت کند. خودش میگوید: «خیلی به رابطۀ سرسی و جیمی فکر نمیکنم و دوست ندارم درگیر آن شوم. میدانم که جیمی سرسی را دوست دارد و او را میخواهد. لنا بازیگر بسیار خوبی است و به خوبی این نقش و کشش بین این شخصیتها را به تصویر میکشد. حس ناخوشایند من به این داستان شاید به این دلیل است که خودم دو خواهر بزرگتر دارم و نمیتوانم به چنین چیزی فکر کنم.»
حتی شخصیتی مثل جان اسنو که در فصل 7 در قامت قهرمانی به تمام معنا حضور داشت هم از کلیشۀ خودش بیرون آمده است. اسنو حرامزادهای که زن پدرش هیچوقت او را نپذیرفت شخصیتی مثل جیمز دین در فیلم آقای والتر اسکات دارد. کیت هرینگتون بازیگر نقش جان اسنو دربارۀ این نقش میگوید: «اوایل تصور میکردم شخصیت جان اسنو بهاندازۀ کافی جذاب نیست. اسنو شخصیت عجیبی دارد و هیچوقت نتوانستم با آن راحت باشم. شاید هم همین ویژگی جان اسنو را جان اسنو کرده است.» شخصیت جان اسنو در طول سریال بهتدریج درسهایی دربارۀ وظیفهشناسی و قدرت فرا میگیرد و بالاخره در فصل 7 همۀ درسهایی را که یاد گرفته است بهکار میبندد و در قامت قهرمانی واقعی در فیلم نمایان میشود. هرینگتون میگوید: «او همچنان همان جان اسنوی سابق است که حالا بزرگ شده است.» پیتر دینکلیج هم در شخصیت تایرون لنیستر ویژگیها و استعدادی دید که میتوانست خود را از بقیه شخصیتهای سریال متمایز کند. خودش میگوید پس از خواندن کتاب ارباب حلقهها فکر نمیکردم باز هم بهسراغ چنین داستانهایی بروم. در واقع من خیلی طرفدار این ژانر نیستم، ولی سریال بازی تاج و تخت اولین سریالی بود که در آن شخصیتی با قد و قامت من نقشی حیاتی بر عهده داشت. شخصیتی چند بعدی که کلیشههای موجود دربارۀ آدمهایی با این اندازه را در هم شکست. پیتر دینکلیج تنها بازیگر آمریکایی در بین بازیگران اصلی این سریال است. تایرون لنیستر در سریال بازی تاج و تخت شخصیتی عاشق شراب، خشونت، عشق و زن است. او که در خانوادۀ بزرگ و ثروتمند لنیسترها به دنیا آمده است خواهر و برادری بزرگتر از خود دارد که همان کسانی هستند که پدر جاهطلبشان آرزو دارد، ولی بچه آخر کل خانواده را ناامید میکند و مادر خانواده را به کام مرگ میفرستد. دینکلیج میگوید: «تایرون برای رهایی از چنین غمی به دامان شراب پناه میبرد و خودش را پشت حرفهایش پنهان میکند. ولی همچنان در این سریال زنده است و زنده ماندن در چنین داستانی حاکی از باهوش بودن شخصیت است!»
دینکلیج میگوید: «هر وقت فیلمنامه هر فصل را به من میدهند اول بهسراغ صفحه آخرش میروم و داستان را از آخر به اول میخوانم. البته این عادت من نیست. من هم کتابها را مثل آدمهای عادی از اول به آخر میخوانم، ولی داستان سریال بازی تاج و تخت فرق دارد. نمیخواهم داستان فصلی را بخوانم که نمیدانم در آن هنوز زندهام یا جانم را از دست دادهام.»
منبع