به گزارش به نقل از شهروند ،خبر تکذیب شده بود، اما بازرسی دادستانی خراسان رضوی از باغ وحش وکیل آباد، سند خبر مرگ هشت ببر در مشهد شد؛ یک ببر در فروردین امسال و هفت ببر در زمستان گذشته.
عجیب اینکه بعضی هنوز از این مجموعه که در سالهای گذشته تخلفات بسیاری داشته و بارها تا مرز تعطیلی رفته، دفاع میکنند. در واکنش به اظهارات مسئولان باغوحش که پیداشدن این مستندات را مربوط به سالها گذشته دانسته، اما اظهارات معاون دادستان خراسان رضوی، از ماجرای هولناکی پرده برمیدارد: «تنها در زمستان سال گذشته هفت ببر در وکیلآباد تلف شدهاند و برخلاف نظر مسئولان باغوحش که ببرها بر اثر کهولت سن تلف شدهاند، به نظر کارشناس دادستانی جمجمههای پیداشده جوان بودهاند.»
پوست و جمجمه ببرها پنجشنبه گذشته پیدا شد و محمد بخشیمحبی، معاون دادستان خراسان رضوی به رسانه ها گفت: «مسئولان اداره کل محیطزیست استان منکر پیداشدن این موارد شدند، اما طی بازرسی که به دستور دادستانی انجام شد، این موارد تایید شدند.»
علی تیموری، مدیرکل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیطزیست هم دراینباره به «شهروند» میگوید: «این پوستها و جمجمهها مربوط به چند سال قبل است که مسئولان باغوحش نگه داشتهاند.
اینها مال الان نیستند. اینطور نیست که ناگهان هفت ببر را کشته و جمجمهها و پوستها را کنار گذاشته باشند. این باغوحش درحال حاضر ١٦، ١٥ ببر دارد و هر سال به علت کهولت سن یا موارد دیگر تلفات در آنها اتفاق میافتد.»آمار «١٥،١٦» تایی ببرها درحالی است تا سال ٩٥تعداد ببرهای این مجموعه را ٢٠ قلاده عنوان کرده بودند.
سوال ها درباره این باغ وحش زیاد است. این ببرها چه وقت و چرا مردند؟ تورج همتی، مدیرکل حفاظت محیطزیست استان خراسان رضوی که می گوید هفت تخته پوست و چهار جمجمه ببر کشفشده با اطلاع و نظارت این اداره کل در باغوحش مشهد نگهداری میشده، در گفت و گو با «شهروند» به سوالاتی در این باره پاسخ می دهد.
آقای همتی همانطور که میدانید ماجرای مرگ ببرها در باغ وحش مشهد در چند روز گذشته سر و صدای زیادی به پا کرده؛ شما چند روز پیش گفته بودید که در خرداد دم یک ببر کنده شده و مرده است، از آن طرف پنجشنبه گذشته گفتید که فقط در فروردین یک ببر مرده و مسئول بهداشت باغ وحش گفته که فقط یک ببر یوتانایز شده است. حالا هم که دادستانی مشهد میگوید که پوست و کله هفت ببر در باغ وحش پیدا شده است؛ با این وضع حالا چه میگویید؟ هنوز هم از یک ببر صحبت میکنید؟
ما همیشه یک حرف زدهایم؛ ما میگوییم در فروردین یک ببر مرده است.
پس ماجرای خرداد چیست؟
در هشت خرداد به ما گزارش کارشناسیاش رسید؛ یعنی در اواخر فروردین درگیری بوده و گزارشش را خرداد به ما دادهاند.
خب پس در اینجا هم کوتاهی کردهاند، چرا آنقدر دیر به شما گزارش دادهاند؟
به هر حال نزاع در فروردین اتفاق افتاده و مشخص نیست چرا گزارشش را در خرداد به ما دادهاند. من زیاد در اینباره نمیدانم، چون آن موقع من نبودم.
شما از چه زمانی به اداره محیط زیست خراسان رضوی آمدید؟
من از ٢٤ خرداد آمدم؛ به هر حال ما کاری به زمان نداریم، مسئولان باغ وحش باید در اینباره جواب بدهند. باغ وحش وکیلآباد، بزرگترین باغوحش ایران است و در سالهای مختلف جابهجاییهایی داشته و در فضایی که دارد، محیطزیست اشکالاتی گرفته است.
زمانی که من آمدم به باغ وحش اعلام کردم که باید تمامی ضوابط زیستمحیطی را رعایت کنند و خواستیم برای تعدیل گونههایشان و اصلاح جایگاههایشان اقدام کنند. این جایگاههایی که مد نظر ما است معمولا در مقررات محیط زیست است و باید متناسب با فضاهای طبیعی زیستگاهشان باشند. درواقع مدیریت باغ وحشها باید دستورالعملها را در اینباره رعایت کنند. اصولا یک باغ وحش استاندارد باید جانور را به نوعی نشان دهد که انگار در زیستگاه طبیعیاش زندگی میکند.
که البته اصلا اینطور نیست.
بله؛ در ایران اینطور نیست. ما از این باغ وحش خواستهایم که یکسری اصول را رعایت کنند؛ مثلا از آنها خواستیم که ماهانه یک گزارش خوداظهاری داشته باشند.
و این باغ وحش این کار را نکرده به طوری که گزارش مرگ ببری را که در فروردین اتفاق افتاده، در خرداد داده است.
بله؛ همینطور است ولی ما از وضع و سرنوشت گونههایی که در این باغ وحش هستند، اطلاع داریم.
خب الان اینکه دادستانی مشهد میگوید در سال گذشته هفت ببر در این باغ وحش مردهاند، ماجرایش چیست؟
به هر حال وقتی گونهای بمیرد یک جایی باید پوستش نگهداری شود تا بعد برود برای دباغی و تاکسیدرمی.
محیط زیست در جریان این مرگها است؟
بله؛ محیط زیست در جریان مرگ هفت ببر که پارسال بوده و مرگ یک ببر که امسال اتفاق افتاده، بوده است.
خب پس چرا اعلام نشده است؟ چرا در اینباره سکوت شده است؟
به هر حال محیط زیست در جریان آمار مرگها بوده و علت اینکه نگفتهاند، این است که به هر صورت این گونه از بین رفته و به محیط زیست اعلام شده اما مگر هر مرگی در هر گوشه و کناری اتفاق میافتد، باید به خبرنگارها اعلام کرد؟ مثلا هر کس هر جا میمیرد به خبرنگاران اعلام کنیم که خبر داشته باشید در فلان استان فلانی به رحمت خدا رفته است؟
خب مرگ ببرها آن هم هشت قلاده خیلی فرق میکند.
چه فرقی میکند؟
خیلی فرق میکند. دیگر این مشخص است که درباره گونههای در معرض خطر نگرانیهای زیادی وجود دارد و نهادهای مختلف باید از وضع بد یک باغ وحش خبردار باشند که دوباره این ماجرا تکرار نشود.
از ما نگرانتر نیستند، خیالتان راحت باشد.
شما باید خوشحال باشید که فعالان در اینباره نگرانند.
ما خوشحالیم اما اینکه فکر کنید ما اینجا راحت نشستهایم و نظارهگریم، اینطور نیست.
خب دلیل مرگ آن هفت قلاده ببر که پارسال مردهاند چه بوده؟
چند دلیل بوده، یکی سن آنها بوده است؛ یعنی بعضیشان به سن مرگ رسیده بودند و بالاخره مردهاند. دلیل دیگر درگیریهای بین ببرها بوده که به دلیل تنازع بقا اتفاق افتاده است.
همین تنازع بقا هم محل انتقاد است؛ یعنی قفسهای ببرها آنقدر کوچک بوده که ببرها با هم درگیر شدهاند.
بله؛ من هم این موضوع را قبول دارم. به هر حال وقتی قلمرو زیستی گونه محدود باشد، آنها با هم بر سر جا درگیر میشوند.
از دلایل مرگ ببرها میگفتید.
بله؛ بعضیهایشان هم بودهاند که بعد از یک ماه که به دنیا آمدهاند، نتوانستهاند خودشان را با سیستم بهروز کنند و مردهاند، خب چه کارش کنیم.
من هم بهعنوان یک کارشناس میگویم بههرحال وقتی که قلمروی زیستی گونه محدود باشد، قطعا درگیری پیش خواهد آمد. احتمالات دیگری هم درباره مرگ این حیوانات وجود دارد؛ مثل درونزایی. تکثیرهای درون خانوادگی مشکلساز است و ممکن توله متولدشده زود بمیرد، البته باید روی این موضوع مطالعه شود.
به هر حال الان افکار عمومی و گروههای فعال حوزه نگران این ماجرا هستند و در جواب حرفهای متناقض مسئولان سوال دارند. گفته شد هشت ببر مرده و به جای توضیح تکذیب کردند. میتوانستند دلیل بیاورند و سند بدهند که کارشان درست بوده، اما نه؛ اول تکذیب کردند، بعد هم گفتند مرگها برای سالهای پیش بوده و کهولت سن داشتهاند. خب مردم کدام را باور کنند؟
من از افکار عمومی سوال دارم. اگر این باغوحش را تعطیل کنیم، آنها خیالشان راحت میشود؟
میدانیم که سازمان حفاظت محیطزیست هم همیشه برای تعطیلنکردن باغوحشهای متخلف و غیراستاندارد، نبود جا برای حیوانات را بهانه میکند. اما مسأله این است که باغوحش مشهد نباید تعداد گونهها را بیش از ظرفیتش بالا ببرد، اما این کار را میکند. علاوه بر این با توجه به آنچه در سالهای اخیر دیدهایم، عملکرد این باغوحش اصلا قابل دفاع نیست.
من تحت هیچ شرایطی از این باغوحش حمایت نمیکنم، بلکه میگویم باید با آنها برخورد قانونی شود. آنها در مقابل منتفعشدن از این خدمات وظیفه دارند استانداردسازی و اصول لازم را رعایت کنند. از طرفی مردم این مملکت سالهاست که این باغوحش را میشناسند و در اذهان همه ما همیشه بوده و هست. شاید نیمقرن از عمرش میگذرد. اگر صورتمسأله را پاک کنیم، احتمال دارد مردم باز هم مطالبهگری کنند که اصلا چرا اینجا را بستید، بنابراین این کار شدنی نیست. بهعنوان مسئول استان معتقدم یکسری اصول باید به این باغوحش اعلام شود، تعهداتی از آنها بگیریم و اولتیماتومهایی بدهیم و اگر عمل نکردند، شخص مدیر باغوحش را مورد پیگرد قرار دهیم.
خب مگر قبل از این اخطار نگرفتند؟ مگر تعهد ندادند و مجموعه تا مرز تعطیلی نرفت؟
بله، اما این هم محتمل است که اگر با باغوحش برخورد کنیم، فردا بگویند شما اینجا را بستید و همه گونههای ما مردند. این دیگر بدتر از حالاست که در اثر کمبود جا و کهولت سن تعدادی ببر از بین رفتهاند. مدیریت باغوحش باید راهحل پیدا کند. یکی از راهها این است که تمام الزامات، تعهدات و استانداردسازیها را رعایت کنند.
اوایل اردیبهشت امسال کمیته فنی سازمان محیطزیست مصوبهای در نظر گرفت تا این باغوحش با شروط خاصی یکسال کار کند. در کارگروه ماده هشت استانی هم اواسط اردیبهشت گفته شد مجموعه این شرایط را ظرف یکسال باید رعایت کند. هنوز ١٠ ماه دیگر تا پایان مهلت باقی مانده. اگر اصول مورد نظر رعایت نشود، هیچ راهی نداریم جز اینکه باغوحش را تعطیل کنیم. علاوه بر اینکه در این مدت هم نباید بیکار بمانیم. ما هم در مقابل اذهان عمومی باید پاسخی منطقی داشته باشیم.
کار دادستانی درباره این باغوحش به کجا رسیده است؟
چون دادستانی وارد شده، صرفنظر از اعتراضات ما، مدیر مجموعه باید اقدامات لازم را انجام دهد و به مراجع قضائی پاسخ دهد. مطمئنا با روندی که پیش آمده، اقداماتی از نظر قانونی روی این باغوحش انجام خواهد گرفت.
سوال من این است که چطور در یک فصل هفت ببر به علت کهولت سن و درگیری تلف شدهاند؟ این اعداد منطقی نیستند. آیا شما از آنها گزارش خواستهاید که درست در چه تاریخی و به چه علتی این حیوانات مرده اند؟
بله، تاریخش مشخص است. یکی از آنها مربوط به امسال و باقی برای گذشته بوده است.
زمستان گذشته؟
پاییز و زمستان گذشته. البته عرض کردم که شاید برای همه ما هم این تعداد بحثبرانگیز باشد، اما آنچه وجود دارد این است که دقیقا دامپزشک آنجا نظر بدهد.
به هر حال شما میگویید از آنها گزارش گرفتهاید، علاوه بر این مسئولان باغوحش هم هر کدام اظهارات ضد و نقیضی داشتند و پیش از اعلام دادستانی کسی سندی برای مرگ این ببرها نداشت. چرا همه سکوت کردند؟
من هر آنچه میدانستم گفتم. چیز دیگری نمانده.
به نظر میآید شما خیلی مخالف باغوحشها نیستید.
من نخستین مدیری بودم که در کرمانشاه به سیرکها «نه» گفتم. کرمانشاه در حوزه باغوحشها جزو استانهای سبز بود. هرچند این خواسته مردم است که باغهای وحش فعال باشد.
واقعیت این است که مردم هم خیلی خوششان نمیآید که حیوانات در باغوحشها بمیرند، شرایط بدی داشته باشند یا مثل تجربه دیگر باغوحش مشهد در خیابان رها شوند و چشمشان در شرایط بد قفس کور شود.
وظیفه ماهیتی سازمان محیطزیست هم این نیست که گونهها را در قفس نگهداری کند. ما ناچاریم دراینباره به فعالیت باغوحشها نظارت کنیم. بههرحال روی استانداردهای باغوحشها خیلی باید کار کرد تا کمتر شاهد این موارد باشیم.