در مناجات شاکرین آمده که چگونه می توانیم حق شکر خدا را به جا آوریم، در حالی که همین شکر ما، نیاز به شکر دیگری دارد و هر زمان که می َگوییم «لک الحمد» بر ما لازم است.
شکر کلمه ای است که در قرآن، زیاد با آن برخورد داریم. معنی آن این است که انسان، در مقابل فردی که از او خیری دیده، قدردانی کند و بگوید: متشکرم. (مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن ، ج 3، ص 9)
اما آیا شکر خدای متعال به همین جا ختم می شود؟ شکر یک حقیقت دارد و یک ظاهر، حقیقت شکر، قدر و اندازه شناسی نعمت؛ و ظاهر شکر، گفتن (الحمدلله) در حال سجده یا غیر آن است. در قرآن، همانطور که شکر را به بندگان نسبت داده، خداوند را نیز شکور معرفی کرده است؛ از این می فهمیم که شکر باید معنایی وسیع تر از آنچه در ذهن ما است، داشته باشد، تا شامل خداوند متعال هم بشود.
تشکر خداوند از بندگان، فضل او و ضایع ننمودن اجر عمل بندگان است. اما شکرگذاری بندگان نسبت به خداوند سه قسم است: 1 ـ شکر قلبی و آن تصور نعمت و شناخت منعم است. 2 ـ شکر زبانی و آن ثنای بر منعم است. 3 ـ شکر به سایر اعضاء و آن مکافات نعمت است به قدر استحقاق آن. (خمینی، سید روح الله، چهل حدیث ،ج 12، صص 343 و 344)
شکر قلبی: از آنجا که راغب در مفردات شکر را تصور نعمت و اظهار آن می داند؛ شکر در مرحله قلب که مربوط به ادراک است چیزی جز تصور کردن نعمت ها نخواهد بود. (موسوی خمینی، سید روح الله، چهل حدیث ،ج 12، صص 343 و 344)
تشکر خداوند از بندگان، فضل او و ضایع ننمودن اجر عمل بندگان است. اما شکر گذاری بندگان نسبت به خداوند سه قسم است: 1 ـ شکر قلبی و آن تصور نعمت و شناخت منعم است. 2ـ شکر زبانی و آن ثنای بر منعم است. 3 ـ شکر به سایر اعضاء و آن مکافات نعمت است به قدر استحقاق آن
شکر زبانی: وقتی انسان به خود و پیرامون خود با نگاه دقیق نظر کند، نعمت های زیادی را می بیند که خداوند به او عنایت فرموده است مثل 1. بدن سالم. 2. عقل و هوش سالم. 3. چیزهای لازم برای رفع احتیاجات زندگی. 4. داشتن محبت و ولایت پیامبر و امامان _ علیهم السّلام _فلذا ناخودآگاه زبان به تشکر از صاحب این نعمت ها باز می کند و می گوید: (الحمد لله). همان طور که در نحوه شکر زبانی از خداوند، در حدیثی از امام صادق _ علیه السّلام _ آمده که فرمود: شکر هر نعمت، اگر چه بزرگ باشد، حمد خداوند کردن بر آن نعمت است.
در اینجا بیان دو نکته لازم است:
1 ـ نباید فراموش کرد که فقط به دست آوردن آنچه مطلوب ما است، نعمت نیست؛ بلکه گاهی به دست نیاوردن بعضی چیزها نیز نعمت است.
2 ـ علاوه بر تشکر از خداوند، باید از کسانی که وسیله آن موهبت بوده اند نیز تشکر نمود، در حدیثی آمده که شکرگذارترین شما برای خدا، آنهایی هستند که از همه بیشتر شکر مردم را بجا می آورند. (مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه ج 10، ص 282)
شکر عملی: در تعریف شکر عملی آمده: به کار بردن شیء، در راهی که به خاطر آن آفریده شده است. هر نعمتی که داریم، اگر از مسیر خودش منحرف نشود و در مسیر دیگری استفاده نگردد، شکر عملی آن به جا آورده شده است. مسیر انحرافی استفاده از آنها، به کارگیری این نعمت ها در راه گناه و غیر رضایت خداوند است.
طرح یک شبهه مهم:
گاهی افرادی شبهه ایجاد می کنند و می گویند: چرا در ادیانی مانند دین زرتشت، تمام مراسم های شکرگزاری همراه با شادی و نشاط بوده، ولی ما مسلمانان با چشمان گریان و دلی اندوهناک به شکرگزاری می پردازیم؟
شبهه مطرح شده، برداشتی نادرست و قیاسی نابجا است؛ به دلیل این که:
1 ـ ما در برابر نعمت هایی که خداوند عطا کرده، گریه و عزاداری نمی کنیم، بلکه خدا را شکر می کنیم، آنگونه که خود نعمت دهنده فرموده: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ.. أَنِ اشْکُرْ لی»؛ (لقمان، 14) به انسان سفارش کردیم که شکر مرا به جای آورید. «کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُوا لَه»؛ (سباء، 15) از روزى پروردگارتان بخورید و شکر او را بجا آورید.
2 همانطور که گفتیم حقیقت شکر عبارت است از: قدردانی از منعم. آثار این قدردانی در قلب به طوری بروز می کند؛ در زبان به گونه ای و در افعال و اعمال ظاهری به شکلی دیگر. در قلب آثارش از قبیل خضوع، خشوع، محبت و خشیت و امثال آن است. در زبان، ثنا، مدح و حمد، و در جوارح اطاعت و بکارگیری جوارح، در آنچه را که رضای منعم در آن است. (امام خمینی، چهل حدیث، ص 343)
3 ـ در تعالیم و آموزه های اسلام، خدای متعال خود، از طریق پیامبرش چگونگی این شکرگزاری را به بشر اعلام نموده است. یکی از گونه های شکرگزاری، عبادت و سر تسلیم فرود آوردن در برابر خداوند است. این عبادت در شکل های مختلف تجلی پیدا می کند؛ مانند نماز، روزه، انفاق به دیگران، دوری از اسراف و تبذیر و... همه اینها شکری است که در آن گریه وجود ندارد. منتها اولیای الهی و کسانی که عظمت خداوند را شناختند؛ پی به گستردگی و وسعت لطف و رحمتش برده اند، و بنده نوازی او را با تمام وجود درک کرده اند، در برابر آن همه عظمت کبریایی و ضعف و ناچیزی خویش، در عبادت ها و مناجات خویش گریه هم می کنند.
4 ـ اسلام نه تنها با نشاط و شادی مخالف نیست، بلکه یکی از دستورات آن داشتن نشاط و شادی در زندگی است. اگر فرد یا جامعه ای با توجه و عمل به دیگر دستورات الهی، نشاط و شادی هم داشته باشد، یکی از مصادیق شکر را به جای آورده، اما این تمام شکرگزاری نیست.
علاوه بر تشکر از خداوند، باید از کسانی که وسیله آن موهبت بوده َاند نیز تشکر نمود، در حدیثی آمده که شکرگذارترین شما برای خدا، آنهایی هستند که از همه بیشتر شکر مردم را بجا می َآورند
5 ـ یکی از تفاوت های مهم ما مسلمانان، بویژه شیعه با دیگر ادیان؛ آن است که ما نعمت های بزرگی در دین خود داریم که به پاسداشت آنها جامعه پر از نشاط و شادی می شود. عید غدیر خم، عید فطر، عید قربان، میلاد امام زمان (عج) و ... این سرمایه های معنوی با هیچ نعمت مادی قابل مقایسه نبوده و این عکس العمل های پر از نشاط در جامعه اسلامی آن چنان بدیهی و روشن است که نیاز به برهان ندارد. البته ما در شکرگزاری هایی که مصیبتی را به یادمان می آورد ـ مانند حادثه عاشورا ـ چشمی گریان و دلی اندوهناک هم داریم.
6 ـ بنابر این، ما نه با شادی مخالفیم و نه با معنا و چگونگی شکرگزاری بیگانه هستیم، و نه دنبال ترویج حزن و اندوه در جامعه می باشیم. آنچه ما بدان معتقد و پایبندیم تعالیم و آموزه های اسلام است.
سخن آخر اینکه:
درست است که برای شکرگزاری خداوند مأمور شده ایم، اما تشکر از او به سه مقدمه نیاز دارد: 1. شناخت نعمت دهنده (خدا). 2. شناخت آنچه او در اختیار ما گذاشته (نعمت). 3. نعمت دانستن آنچه از او به ما رسیده است؛ اما با این وجود، ما از به جا آوردن شکر واقعی او عاجز هستیم. در مناجات شاکرین آمده که چگونه می توانیم حق شکر خدا را به جا آوریم، در حالی که همین شکر ما، نیاز به شکر دیگری دارد و هر زمان که می گوییم «لک الحمد» بر ما لازم است، به خاطر همین توفیق شکرگزاری، شکری دیگر بکنیم و بگوییم لک الحمد، اما نباید ناامید شد؛ بلکه در حدّ توان خود، باید به تشکر زبانی و عملی پرداخته و از خداوند، رسیدن به مرحله شکر قلبی را درخواست کرد.
منابع:
سایت اسلام کوئیست
اندیشه قم
چهل حدیث امام خمینی (ره)
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منبع : tebyan