شاهین چراغی، کارشناس بازارهای مالی در گفتگو با تجارتنیوز، اعتقاد دارد که صحبتهای دونالد ترامپ ممکن است بر روی قیمت هیجانی دلار تاثیر داشته باشد، اما نمیتواند جلوی نقدینگی را بگیرد که ریشه اصلی مشکل است.
به نظر شما صحبتهای دونالد ترامپ مبنی بر مذاکره بدون پیش شرط با ایران، چه تاثیری میتواند بر روی بازارهای مختلف از جمله نرخ دلار در کشور داشته باشد؟
بنده اعتقاد دارم که ما با دو مساله قیمت هیجانی دلار و وضعیت نقدینگی روبرو هستیم که باید این دو را از ابتدا تفکیک کنیم تا خلط مبحث صورت نگیرد. در این صورت حتی اگر شرایط مذاکره با آقای ترامپ طبق خواست ما پیش برود، باز هم شرایط نقدینگی تاثیر بیشتری بر روی قیمت دلار خواهد گذاشت. اگر بخواهیم مثال بزنیم، این مقدار نقدینگی مانند حجم زیادی آب است که در سیل وجود دارد. این حجم از آب هنگامی که در یک مسیر کوچک و باریک باشد، فشار و شدت تخریبی بیشتری خواهد داشت. صحبتهای آقای ترامپ نیز اینگونه است و روند تخریبی حجم نقدینگی را شدت میبخشد.
حتی اگر آقای ترامپ هیچ اظهارنظری نیز نکند، باز هم حجم بالای نقدینگی وجود دارد. فقط شدت آن کمتر خواهد شد و نرخ دلار به تدریج بالا خواهد رفت. در حال حاضر، وضعیت اقتصاد ما همانند یک مریض صعبالعلاج است که میخواهیم آن را به بهترین بیمارستان دنیا ببریم و درمان کنیم. اما وقتی که اساسا سیستم درمانی هیچ تاثیری ندارد، چه فایده دارد ما این مریض را نزد بهترین دکتر و سیستم درمانی دنیا ببریم!
همین اکنون هر شب در حدود ۵۰۰ میلیارد تومان سود سپرده پرداخت میشود. سوال این است در حالی که بخش تولید در ایران رونقی ندارد، این ۵۰۰ میلیارد در کجای اقتصاد خود را نشان میدهد؟
متاسفانه حجم نقدینگی تمام محاسبات را به هم میریزد. دولت باید همان سال ۹۲ به فکر نقدینگی میبود که چنین تدبیری نداشت. وقتی تورم زیر ۱۰ درصد بود، آقای نوبخت اوراق با ترخ ۳۵ درصد را به بازار ارائه میداد. مشخص است که با انجام چنین کارهایی، مشکلات اقتصاد در یک مقطعی نمایان خواهد شد. جالب است که اکنون دو تا صراف را برای ساماندهی بازار دستگیر کردهاند، اگر واقعا دو نفر صراف تا این حد میتوانند اقتصاد کشور را به هم بریزند، پس همان دو نفر را رئیس کل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد قرار دهیم!
بحث بر سر این است که نمیخواهیم بپذیریم سیاستهای اشتباهی در قبال بازار داشتهایم. همین اکنون هر شب در حدود ۵۰۰ میلیارد تومان سود سپرده پرداخت میشود. سوال این است در حالی که بخش تولید در ایران رونقی ندارد، این ۵۰۰ میلیارد تومان در کجای اقتصاد خود را نشان میدهد؟ قطعا به سمت بازارهایی مانند سکه، مسکن و سایر بازاها خواهد رفت. باید کارشناسان بنشینند و به اجماع برسند که کارهای اشتباه چه بوده است.
با توجه به حجم بالای نقدینگی در کشور که چند وقت پیش از جانب بانک مرکزی ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان اعلام شد، آیا این احتمال وجود دارد که دولت برای کنترل نقدینگی دست به بالا بردن سود بانکی بزند؟
اشتباه در همین است. باید آتش را خاموش کرد نه آنکه آتش را شعلهور کرد. در ابتدا باید دولت و بانک مرکزی تعداد سپردههایی که متعلق به افراد معمولی جامعه و با رقم پایین است را مشخص کنند که به نظرم نهایتا بیشتر از ۲۰ درصد نیستند. بلکه بیشتر سپردههای بانکی مربوط به نهادها و شرکتهای سرمایهگذاری است.
کاری که معمولا شرکتهای سرمایهگذاری زیرمجموعه بانکها انجام میدهند این است که منابع مالی خود را در سایر بانکها میگذارند و سود دریافت میکنند. چون اگر این سود را در بانک خود سرمایهگذاری کنند در صورتهای مالی تلفیقی و استاندارد حسابداری این سود حذف خواهد شد و قابل شناسایی نیست. بنابراین معمولا بانکها به صورت ضربدری کار خواهند کرد و منابع مالی خود را در بانکهای یکدیگر سپردهگذاری میکنند.
دولت باید جدول نرخ سود را برعکس کند. اگر غیر از این باشد و به همه افراد سود اعطا شود، فایدهای ندارد.
دولت برای کنترل نقدینگی باید جدول نرخ سود بانکها را استاندارد کند. یعنی دولت باید برای سپردههای کم، سودهای بالا در نظر بگیرد تا انگیزههای سفتهبازی را از اینها بگیرد. به عنوان مثال، اعلام کنند که به سپردههای زیر ۵۰۰ میلیون تومان معادل ۲۷ درصد سود تعلق میگیرد. هیچ فردی نیز به نام نزدیکان و اقوام خود سپرده بانکی باز نمیکند چون کار بسیار پر ریسکی است. بنابراین حرف بنده این است که جدول نرخ سود را باید برعکس کرد. اگر غیر از این باشد و به همه افراد سود اعطا شود، فایدهای ندارد. چرا که سود تخصیصی به افراد دوباره اثر منفی خود را بر نقدینگی خواهد گذاشت.
یعنی شما میگویی که بالا بردن نرخ سود در یک مقطع مشخص ممکن است نقدینگی را کم کند. اما بعد از مدتی اعطای سود سپردهها منجر به افزایش نقدینگی خواهد شد؟
بله. در واقع بالا بردن نرخ سود برای تمام سپردهها همانند مرفینی است که تنها یک ساعت حال بیمار را خوب نگه میدارد. چرا که بیمار صعبالعلاج را نمیتوان با این کارها بهبود بخشید. بنابراین صحبت بنده این است با این شرایط، وضعیت کنونی ادامهدار نخواهد بود.
برخی پیشبینی میکنند که اقتصاد کشور توان دلار بالای ۱۰ هزار تومان را ندارد و این نرخ دلار برای اقتصاد خطرناک خواهد بود. نظر شما چیست؟
نظر بنده نیز همین است. چرا که توزیع درآمد در کشور چولگی دارد و یک توزیع درآمد نرمال نیست. مثلا در اقتصاد ترکیه مردم از بالا رفتن قیمت دلار منتفع میشوند. اما در ایران اینگونه نیست. بنابراین چون کشور ما بیشتر وارداتی است، مطمئنا باشید نرخ بالای دلار منجر به نابسامانی اجتماعی خواهد شد.