شناسه : ۲۹۶۰۴۲۰ - شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۱۵
باب دوم حکایت سوم
با سعدی در گلستان : ای که هرگز فرامشت نکنم / هیچت از بنده یاد میآید؟ (+صدا)
عبدالقادرِ گیلانی را، رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ، دیدند در حرمِ کعبه روی بر حَصْبا نهاده، همیگفت: ای خداوند! ببخشای! وگر هرآینه مستوجب عقوبتم؛ در روزِ قیامتم نابینا برانگیز تا در رویِ نیکانْ شرمسار نشوم.
این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر اینجا بشنوید
عصر ایران ــ عبدالقادرِ گیلانی را، رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ، دیدند در حرمِ کعبه روی بر حَصْبا نهاده، همیگفت: ای خداوند! ببخشای! وگر هرآینه مستوجب عقوبتم؛ در روزِ قیامتم نابینا برانگیز تا در رویِ نیکانْ شرمسار نشوم.
هر سحرگه که باد میآید:
«ای که هرگز فرامشت نکنم
هیچت از بنده یاد میآید؟»