ماهان شبکه ایرانیان

آخرین مدیرمسئول نشریه طنز «توفیق»:

یک شماره «توفیق» آنقدر فکاهی بود که یک بند تنبان هم ضمیمه داشت!

آخرین مدیر نشریه «توفیق» گفت: در یکی از شماره‌ها نوشتیم که آنقدر خنده‌دار است که هرکس بخواند، بند تنبانش پاره می‌شود به همین خاطر همراه با آن شماره، یک بند تنبان هم ضمیمه به خوانندگان دادیم.

یک شماره «توفیق» آنقدر فکاهی بود که یک بند تنبان هم ضمیمه داشت!

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، آیین نکوداشت «حسن توفیق» و 50 سال طنز مطبوعاتی ایران، عصر دوشنبه 29 مرداد در تالار حکمت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد.

حسن توفیق عادت نداشت از کسی تعریف کند و همین باعث شد ما انتقادپذیر بار بیاییم

در ابتدای این مراسم «احمد عربانی» کاریکاتوریست که اجرای برنامه را هم برعهده داشت، درباره شروع همکاری‌اش با روزنامه «توفیق»، گفت: یکی از روزهای پاییز سال 46 یا 47 کاریکاتوری برای روزنامه توفیق فرستادم که درباره جنگ ویتنام بود. چند روز بعد نامه‌ای با تمبر «کاکا توفیق» به در خانه‌مان آمد که از من دعوت کرده بود به تحریریه این روزنامه بروم. من رفتم و آقای حسن توفیق بعد از دیدن کارهایم به من گفت که از شنبه هفته بعد هر روز به دفتر روزنامه بروم و عضو تحریریه شوم.

وی افزود: «توفیق» روی من بسیار تاثیر گذاشت و نوع برخورد حسن توفیق که عادت نداشت از کسی تعریف کند، باعث شد ما انتقادپذیر بار بیاییم.

روایت تحلیلی سیدفرید قاسمی از آغاز تا انجام مجله طنز «توفیق»

سخنران نخست این مراسم اما «سیدفرید قاسمی» پژوهشگر حوزه مطبوعات بود. او دوره توفیق را گنجینه‌ای پژوهشی و خزانه تحقیق خواند که ارزش واکاوی بسیاری دارد و گفت: «توفیق» را از منظرهای گوناگون می‌توان دوره‌بندی کرد: شکل، محتوا، رویکرد، سکاندارها، به طور کلی ظاهر و باطن، سر صحنه، روی صحنه، پشت صحنه، روزگار حیات و ترک عرصه؛ و هر کدام قابلیت واکاوی مستند دارند.

قاسمی افزود: عمر مطبوعاتی را به دو شیوه محاسبه می‌کنند؛ نخست سال‌های پیوستگی در انتشار، دوم سرآغاز تا سرانجام نشر بدون احتساب گسستگی. محاسبه عمر «توفیق» بر مبنای دوم است و حدود 9 گسستگی بر اثر تعطیلی و توقیف، محاسبه نمی‌شود.

این پژوهشگر ادامه داد: توفیق را روزنامه می‌خوانند اما هفته‌نامه‌ای بود که به مجله هفتگی رسید. اگر بر مبنای سکاندار بخواهیم دوره‌بندی شود: دوره اول از اردیبهشت 1301 تا بهمن 1318، دوره دوم از اسفند 1318 تا مرداد 1332 و دوره سوم از اسفند 1336 تا تیر یا به سخن درست‌تر اسفند 1350. با این تقسیم‌بندی زمانی و برمبنای ترکیب نویسندگان و عوامل دیگر نوبت اول را باید اخلاق‌مدارانه، مرتبه دوم عدالت‌طلبانه و بار سوم را خنده محور نام نهاد. یا بگوییم عصر محمدحسین، عهد محمدعلی، زمانه مثل (حسن، ‌حسین و عباس) یا روزگار حسن و برادران.

«توفیق» در دوره اول فعالیت در میانه ادبی‌نگاری و فکاهه‌نویسی بود

قاسمی درباره دوره اول توفیق یا عصر محمدحسین گفت: محمدحسین توفیق 60 سال در این جهان زیست. هنر شاعری و صدای خوش را به خدمت نوحه‌گویی و نوحه سرایی درآورد. ماه محرم از تکیه دولت تا دسته قرازخانه با آوای او بر سر و سینه می‌زدند. حضور او در هیات‌های مذهبی و انجمن‌های ادبی مشوقانی را برایش رقم زد. سروده‌هایش در روزنامه‌ها و مجله‌ها چاپ می‌شد.

وی عنوان کرد: یحیی سمیعیان مشهور به ریحان در خاطرات خود از چگونگی همکاری محمدحسین توفیق با نشریه «گل زرد» از نویسندگی و سردبیری نوشته است و کلمه توفیق را نام پوشیده او در آغاز نویسندگی می‌داند که سبب اشتهار نام خانوادگی‌اش شد. شعر، سردبیری و مدیریت محمدحسین توفیق در گل زرد و وساطت موثر وی برای آشتی مدیر و سردبیر حصار عدل با مدیر نسیم شمال، از محمدحسین توفیق چهره‌ای نام‌آشنا در جامعه روزنامه‌نگاری ساخت تا اینکه سوم اردیبهشت 1301 در بیست و چهارمین جلسه شورای عالی معارف مجوز توفیق صادر شد.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت درباره نام کسانی که مجوز توفیق را صادر کردند، گفت: سیدمهدی لاهیجانی و شیخ محمدامین به عنوان ناظر شرعیات، سیدمحمد تدین، محمدعلی فروغی، دکتر امیراعلم، ‌میرزا علی‌اکبر دهخدا، میرزا غلامحسین رهنما، دکتر مسیح‌الدوله و میرزا علی‌محمد شیبانی ملقب به مجیرالدوله از امضاکنندگان مجوز توفیق بودند. این نشریه را در 18 سال نخست حیات، ‌بنیادگذار همراه با دستیارانش گرداندند. در این دوره اگرچه طنز در لابه‌لای توفیق دیده می‌شود اما نشریه ادعای طنزپردازی ندارد و در میانه ادبی‌نگاری و فکاهه‌نویسی، در تلاطم است.

این پژوهشگر حوزه مطبوعات افزود: در آن روزگار محمدحسین توفیق افزون بر نشریه هفتگی به انتشار نخستین سالنامه طنز فکاهه در ایران مبادرت کرد که در سالنامه گل‌آقا درباره تلاش‌های سالنامه‌نگاری محمدحسین توفیق نوشته‌ام. او 15 آذر 1303 مجوز چاپ کاریکاتور را گرفت. محمدحسین توفیق در 18 سال گردانندگیِ توفیق بارها احضار شد و دست کم دو بار به محبس رفت تا اینکه 29 بهمن 1318 بر اثر آنچه در زندان بر وی گذشت، با جهان فانی وداع کرد و دوره مدیریت محمدعلی توفیق آغاز شد.

توقیف‌های پیاپی «توفیق» در دوره دوم انتشار به خاطر جایگزین کردن حرفه‌ای‌گری با فکاهه‌نویسی حزبی‌نگارانه بود

قاسمی درباره دوره دوم این مجله یعنی گفت:‌ محمدعلی توفیق 81 سال عمر کرد. 30 سال اول را زیر سایه پدر گذراند و 13 سال را با مدیریت توفیق طی کرد. 20 فروردین 1319 در جلسه 407 شورای عالی فرهنگ مجوز موقت به او دادند تا مدارکش را تحویل دهد. سه سال بعد در جلسه 457 شورای عالی فرهنگ در تاریخ سه شنبه 16 فروردین 1322 صلاحیت علمی و اخلاقی و مالی محمدعلی توفیق و مجوز دائمی تصویب شد. در آن موقع رسم بود مارک سردبیر را هم تحویل می‌دادند و کارت سردبیری صادر می‌شد. از سردبیرهای دوره دوم که تا به حال نام او برده نشده و مجوز صدور کارت سردبیری توفیق در همان جلسه برایش صادر شد، حسین فرزام بهبودی بود.

وی ادامه داد: در روزگار آشفتگی و پریشانی و یکی از برهه‌های طوفانی و عصر تکانه‌های شدید محمدعلی توفیق بار نشریه را بر دوش می‌کشید. نامه‌های مکرر بانو افسر توفیق همسر محمدعلی توفیق به مقام‌های آن روزگار و ‌نامه نخست‌وزیر وقت به اداره کل شهربانی را که می‌خواندم، متوجه شدم محمدعلی توفیق در بانک ملی شعبه بازار محل خدمتش اولین بازداشت شده است.

این محقق درباره همکاران دوره دوم مجله توفیق نیز گفت: اگر سیاهه‌ای از نویسندگان 13 سال دوره دوم توفیق فراهم آید، خواهیم دید که همه نوع گرایش در آن دوره در نشریه فعال بوده‌اند اما بنا بر جو غالب زمانه چپ‌اندیش‌ها بیشترند. بعضی از سردبیرهای دوره دوم فکاهه‌نویسی حزبی‌نگارانه را جایگزین حرفه‌ای‌گری کردند که توقیف پیاپی توفیق و حبس مکرر محمدعلی را به دنبال داشت.

قاسمی تاکید کرد: پاره‌ای از شماره‌های دوره دوم توفیق با نام‌های دیگری منتشر شد. روزگار به چهارشنبه 28 مرداد 1332 که رسید، از یک طرف اموال دفتر و خانه محمدعلی به یغما رفت و ساختمانش را به آتش کشیدند و از طرف دیگر چون روز نشر مصادف با همان رویداد بود، کارگرها نسخه چاپی‌ آخرین شماره دوره دوم را به چاه ریختند تا دست پرونده سازها نیفتد. با این وصف محمدعلی و شماری از نویسندگان توفیق دستگیر شدند.

بسیاری جفاکارانه محمدعلی توفیق را یک تدارکچی تهی از ذوق دانسته‌اند

وی افزود: بسیاری جفاکارانه محمدعلی توفیق را یک اجراکار و تدارکچی تهی از ذوق دانسته‌اند و حال آنکه اینگونه نیست. زمانی که به تدوین خاطرات زندانیان فلک‌الافلاک نشستم، بنا بر روایت محبوسان خوش‌مزه‌گی‌های محمدعلی را در زندان آوردم. چون در آن ایام چهارشنبه‌ها نشریه توفیق منتشر می‌شد، محمدعلی در فلک الافلاک خرم‌آباد توفیق شفاهی را برای زندانی‌ها می‌گفت و یادآور می‌شد با این کار ذوق روزنامه‌نویسی‌ام از بین نمی‌رود. پس از دوره زندان در خرم‌آباد و خارک، محمدعلی به تکاپو برای تولد دوباره نشریه توفیق افتاد. نامه‌های او از سال 1333 به بعد خواندنی است اما به هر دری زد، موفق نشد و ترجیح داد تا 38 سال پایانی عمر را با کنج‌نشینی و گوشه‌گیری سپری کند و سرآخر هشتم بهمن‌ماه 1370 دنیای فانی را ترک کرد.

قاسمی همچنین گفت: اگر بخواهید با شماری از نویسندگان دوره‌های اول و دوم توفیق آشنا شوید، باید شماره آبان‌ماه 1331 را ببینید. پروین اعتصامی، بهار، حمیدی شیرازی، دهخدا، ‌رهی معیری، ‌رضازاده شفق، شهریار، سیدحسین فاطمی، امیری فیروزکوهی، نفیسی، ‌ناظرزاده کرمانی، رشید یاسمی، باستانی پاریزی و ده‌ها بزرگ دیگر همکار توفیق بوده‌اند.

وی در بخش آخر سخنرانی خود به شرح دوره سوم این مجله پرداخت و گفت: پس از ناامیدی محمدعلی توفیق و فرزندش از حیات دوباره توفیق، عمه‌زاده‌هایش که نام خانوادگی دودمان مادری را اختیار کردند، با روابط‌عمومی قوی نخست با فکاهی و بعد با توفیق فکاهی و توفیق به مدت 15 سال مکتب یا به تعبیری دانشگاه توفیق را احیا کردند. آقایان حسن و حسین و عباس مثلث گردانندگی توفیق را تشکیل دادند و از امیریه به چهارراه اسلامبول و باغ سپهسالار رسیدند.

«توفیق» بزم محبت بود که در آن «گدایی به شاهی مقابل می‌نشست»

به گفته این پژوهشگر حوزه مطبوعات، خاندان توفیق در مجموع 102 سال عمر بر سر توفیق گذاردند. این سه برادر به همراه نویسندگان و تصویرگران توفیق بیش از یک دهه یکه‌تاز عرصه فکاهه‌نویسی در ایران شدند. بنیه قلمی و مالی‌شان سبب حسدآفرینی و رشک‌برانگیزی دیگران شد. زمانی که رقیب‌تراشی برای توفیق راه به جایی نبرد، حاسدان به راه‌های دیگر متوسل شدند. مکتب توفیق این هنر را داشت که طنز را در بطن فکاهه عرضه کند. سرگشتگی و شکاف حاکمیت باعث شد دایره خوانندگانش را به فرامرز ببرد و نمایندگانی در دیگر کشورهای فارسی زبان داشته باشد. توفیق بزم محبت بود که گدایی به شاهی مقابل می‌نشست و این به دلیل تنوع نویسندگان از حیث تمکن و سواد بود.

این روزنامه‌نگار تعطیلی مجله هفتگی توفیق را سرآغاز خاموشی این موسسه دانست و گفت: به مرور مجله ماهانه، ‌سالنامه و نشر کتاب و کارت به محاق رفت و صدها نفر بیکار شدند یا درآمدشان فروکش کرد. درباره تعطیلی توفیق یا توقیف توفیق، ذهنم انباشه از روایت‌های گوناگونی است که مجال بازگویی نیست. توفیق را باید نهاد نسل‌پرور نام نهاد که کلاس‌های آموزشی برگزار کرد و با پژوهش میدانی، نبض مخاطب را در دست گرفت. ای کاش دو سال پیش این مراسم برگزار می‌شد و حسین آقای توفیق در قید حیات بود اما افسوس! اگر حیات داشتند، به تقلید از تک‌گوییِ فیلم‌نوشت مسعود کیمیایی می‌گفتم: «سلامتی سه تن، ‌حسین و عباس و حسن». حالا باید بگویم به سلامتی دو تن عباس و حسن!

درمبخش: «توفیق» نه تنها محبوبیت عام که مقبولیت خاص هم داشت

سخنران بعدی این مراسم اما «کامبیز درم‌بخش» کاریکاتوریست بود. او با اظهار خوشحالی از برگزاری مراسم بزرگداشت حسن توفیق بعد از 40 سال، گفت: من همیشه مدیون او هستم. ایشان آدمی بسیار وسواسی بود که به کار خیلی اهمیت می‌داد و گاهی می‌شد که دو روز روی طرح جلد مجله کار می‌کرد. من از 12 سالگی توفیق را دنبال می‌کردم و از 14 سالگی کاریکاتورهایم در این نشریه چاپ شد. در واقع بیش از 60 سال است که کار می‌کنم هرچند بسیاری از دوستان من سال‌هاست که کارشان را رها کرده‌اند اما من ادامه می‌دهم و از کارم لذت می‌برم.

وی افزود: توفیق روی زندگی و کار من اثر گذاشت. خیلی از بزرگان این رشته کار خود را با توفیق آغاز کردند. مثلاً من کارهای اردشیر محصص را برای نخستین بار در توفیق دیدم یا کیومرث صابری در آغاز به عنوان مترجم در توفیق همکار ما بود. ما هفته‌ای دو بار جلسه داشتیم که یک جلسه‌اش مربوط به جلد بود. وقتی طرح نهایی می‌شد، آقای حسن توفیق می‌گفتند بروید و از توی خیابان دو نفر را بیاورید که ببینیم متوجه منظور طرح می‌شوند یا نه. این، کار بسیار مهمی است و خیلی هنر می‌خواهد که همه مردم متوجه حرف تو شوند. محبوبیت عام پیدا کردن کار مشکلی است و توفیق نه تنها محبوبیت عام که مقبولیت خاص هم داشت.

مسجدجامعی: در گذشته ما، اهل اندیشه سخن خود را به طنز، مطایبه یا فکاهی بیان می‌کردند

در ادامه «احمد مسجدجامعی» عضو شورای شهر تهران و وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی پشت تریبون قرار گرفت. او با اشاره به بیت «ای برادر تو همه اندیشه‌ای/ مابقی خود استخوان و ریشه‌ای»، گفت: در فرهنگ ما، آنانی که اهل اندیشه بودند، معمولاً سخن خود را به طنز، مطایبه یا فکاهی بیان می‌کردند. زیرا جامعیتی در آنها بود که طنز محصول آن بود و البته آنان همگی عقبه‌ای اجتماعی داشتند. بحثی اجتماعی را در قالب طنز پنهان مطرح می‌کردند که مثلاً در آثاری مانند کلیله و دمنه از زبان حیوانات بیان شده است. روزنامه توفیق همین راه و روش را داشت و مطلب را طوری بیان می‌کرد که ذهن خواننده به آن سمت و سو می‌رفت. از این منظر توفیق، روایت کهن حکمت ایرانی را در قالب جدید بازتاب می‌داد.

وی ادامه داد: توفیق اما پشتوانه اجتماعی هم داشت و البته نگاه حکمت آمیز و عدالت خواهانه‌اش محصول آن دوره است. جز این، نگاه فکاهی توفیق، نتیجه روندی است که پس از مشروطه رواج یافت. پس از مشروطه البته مرحوم دهخدا با ستون چرند و پرندِ خود در روزنامه صور اسرافیل، به نوعی اینگونه طنز را پایه گذاشت و توفیق را باید تکامل یافته چرند و پرند دهخدا دانست و البته توقیق افزون بر این، به کارتون و کاریکاتور وجاهت خاصی هم بخشید.

مسجدجامعی افزود: به جرات می‌توان گفت در ایران هیچ روزنامه‌ای به اندازه توفیق محبوب نبود؛ هم ساده بیان می‌کرد و هم حرفه‌ای‌ها به آن التفات داشتند. او زبان مردم بود و در عین حال، نوآوری هم داشت. اما شیوه قدما در آموزش قابل تقدیر است. اینکه حسن توفیق در عمر مطبوعاتی هیچ گاه از کسی تعریف نکرده، نشان می‌دهد که این شیوه تربیتی باید آموزش داده شود چون جایش خالی است.

وی گفت: لبخند مشترک همبستگی ایجاد می‌کند، پیوند اجتماعی را تقویت می‌کند و آدم‌ها را به هم نزدیک می‌کند و یک فرهنگ می‌سازد و برای جامعه نشاط ایجاد می‌کند. توفیق با طنز پنهان خود هم  در میان اهل سیاست موثر واقع شده بود و هم زبان گویای مردم و این پایگاه مردمی اوج موفقیت بود.

وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در پایان متذکر شد: طنز فارسی بخش مغفولِ زبان و فرهنگ و ادب فارسی است و من به مرحوم گل آقا پیشنهاد داده بودم که دانشنامه طنز فارسی نوشته شود که امیدوارم روزی انجام شود.

کیانی رشید: پرچمی که در تحریریه «توفیق» بود، در زمان توقیف آن به حالت نیمه افراشته درمی‌آمد

«غلامرضا کیانی رشید» دیگر سخنران این برنامه بود. او که سال‌ها در توفیق کار کرده بود، درباره ویژگی‌های دفتر توفیق گفت: آنجا مجسمه کاکا توفیق نصب شده بود. همه جا روی دیوار تابلویی درج شده بود که: «اخم کردن ممنوع». روی در اتاق تحریریه تابلوی «ورود ممنوع» نصب بود و نشان از آن داشت که هرگاه جلسه سوژه در آنجا برپاست، کسی حق ورود ندارد. آنجا زنگ اخبار شتری داشت که نخ آن در اتاق آقای توفیق بود. همچنین اعلامیه حقوق بشر در آنجا نصب بود که هیچ کس به آن توجه نداشت! روی درِ دستشویی نوشته شده بود: «وقت طلاست/ بهترین جا برای فکر کردن خلاست» و حتی در آنجا کاغذ و قلم گذاشته بودند که هرکس می‌خواهد آنجا فکر کند و چیزی بنویسد یا طرحی بکشد، راحت باشد. توفیق پرچمی سفید رنگ داشت که روی آن، کاکا توفیق، گشنیزخانم و ممولی نقش بسته بود و همیشه در اهتزاز بود و هرگاه توقیف می‌شد، به شکل نیمه افراشته درمی‌آمد.

وی افزود: حسن توفیق که امروز روزهای 92 سالگی را می‌گذراند، 29 سال قلم از دستش نیفتاد و طرح جلدهای توفیق را می‌کشید و می‌گفت که در 24 ساعت، 48 ساعت کار می‌کرده است. همکاری با حسن توفیق، برای ما، کلاس کاریکاتور مجانی بود و از او می‌خواهیم تاسیس موسسه‌ای را پیگیری کند تا کاریکاتور به سبک قدیم، به جوانان آموزش داده شود.

در ادامه، «حسن توفیق» برای حاضران سخن گفت. او با اشاره به اینکه در سال‌های آخر توفیق، صاحب امتیاز آنجا بوده است، گفت: من البته وکیل دادگستری هستم. اما رسمی داشتم که فکر نمی‌کنم هیچ وکیلی چنین رفتاری داشته باشد؛ وکیل حق الوکاله‌اش را می‌گیرد؛ چه موکلش حاکم شود و چه محکوم. اما من قرارداد می‌بستم که اگر موکلم حاکم شود، پول می‌گیرم.

حسن توفیق: هیچ‌گاه در کار مطبوعاتی، پولی از مقامی نگرفتم

وی در ادامه گفت: در توفیق نوشته بودیم که پس از فروش پس گرفته می‌شود و واقعاً هم پس می‌گرفتیم. البته جمع کثیری نمی‌آمد چون به لحاظ مالی برایشان صرف نمی‌کرد ولی بعضی برای خوشمزگی می‌آمدند. توفیق به شکل حزب اداره می‌شد. مرامنامه‌ای داشت که روی مخمل بزرگ سبزرنگی نوشته شده بود و البته سوگندنامه‌ای هم داشت. به این معنا که هر کس می‌خواهد در توفیق فعالیت کند، باید آن را امضا کند و در مکتب توفیق گام بردارد و البته جز در راه مصالح ایران رفتار نکند.

او ادامه داد: من در کار مطبوعاتی خودم، هیچ نوع پولی از کسی یا مقامی دریافت نکردم. زنده یاد سعیدی سیرجانی در «ته بساطِ» خود روایت می‌کند که قرار بود پولی به مدیران جراید داده شود. وزیر اطلاعات و جهانگردی می‌گوید پول‌ها را داخل پاکت گذاشتم و مدیران را تک‌تک و به تفاریق صدا کردم. برخی به تملق می‌گفتند و بعضی حتی مبلغ بیشتری طلب می‌کردند. فقط یک نفر قبول نکرد که آن حسن توفیق بود. او گفت اگر می‌خواهید پول بدهید که به مقامات حرفی نزنیم و اساعه ادب نکنیم که خلاف قانون است و اگر هم کمک هزینه است که مردم مجله ما را می‌خرند و حتی زیاد هم می‌آید. همیشه آرزو داشتم چند مدیر روزنامه و مجله هم رفتاری مانند من داشتند.

توفیق با اشاره به این نکته که مجله توفیق ضمائم مختلفی داشت، به ذکر خاطره‌ای جالب پرداخت: در یکی از شماره‌ها نوشتیم که آنقدر این شماره فکاهی و خنده دار است که هرکس بگیرد و بخواند، بند تنبانش پاره می‌شود. به همین خاطر همراه با آن شماره، یک بند تنبان هم ضمیمه به خواننده دادیم. اما چون بند تنبان به اندازه تیراژ توفیق - که بالا هم بود - هرچه گشتیم در تهران وجود نداشت. بالاخره یکی از کارگاه‌های بند تنبان‌سازی را پیدا کردیم و به کار انداختیم تا تعدادی که می‌خواهیم تهیه شد!

او اضافه کرد: من در زندگی نه تفریحات سالم کردم و نه تفریحات ناسالم. در همه زندگی‌ام، سیگار نکشیدم، تریاک مصرف نکردم، مشروبات الکلی نخوردم و قمار نکردم. وقتی جوان بودم در جمعی وارد می‌شدم که اکثریت‌شان نویسندگان و فکاهی نویسان بودند، من نه چیزی می‌کشیدم و نه چیزی می‌خوردم. آنها اما چون اهل مشروب و تریاک بودند، به من گفتند تو پس اهل چه هستی و گفتم من اصلا اهل نشدم!

صاحب امتیاز مجله توفیق اظهار داشت: ما همچنین حزب «خران» را هم تاسیس کرده بودیم که اعضای زیادی داشت و هرکس می‌خواست عضو شود، باید در تقاضانامه خود، با سند و مدرک، خریت خود را ثابت می‌کرد و اگر صلاحیت خریت او در کمیته خربگیری معلوم می‌شد، عضو می‌شد. خودِ من هم، دو صفحه شعر نوشتم و ثابت کردم تا کارت عضویتم صادر شد.

در پایان اما «هادی حیدری» کاریکاتوریست برای حاضران گفت: در مورد نقش و خدمات عالیجناب حسن توفیق در مراسم امروز، سخنان زیادی مطرح شد هرچند ذره ای بود از دریا. به نظرم آنچه که روزنامه توفیق و نگین خوش رنگ آن یعنی جناب حسن توفیق را در تاریخ ما، ممتاز و درخشان می‌کند، ایستادن در کنار ملت و منافع ملی است. اساساً خاصیت و ویژگی کاریکاتور و طنز متعهد در طول تاریخ، همین است. بدون وابستگی به قدرت و گام برداشتن در مسیر ملت و تبدیل شدن به زبان ملت.

به گفته وی، به همین خاطر است که وقتی کاریکاتوریستی و یا طنزپردازی در اثرش، شائبه وابستگی به قدرت پدیدار می‌شود، توسط مردم، عقب زده و کنار می‌رود. همین ویژگی‌هاست که در طول تاریخ می‌بینیم، منتقدینِ صادق و مستقل؛ چه رسانه‌ها و چه افراد، معمولاً با محدودیت‌ها، چالش‌ها و مصائب فراوانی رو به رو می‌شوند؛ امروز مفتخر به برگزاری بزرگداشت مردی هستیم که در طول سال‌ها فعالیت حرفه ای خود، تمام زندگی، هدف و آرمان خود و رسانه تحت مدیریت خود را در راستای منفعت ملت و رضایت خداوند قرار داد.

حیدری در ادامه سخنان خود چند نمونه از طرح‌های توفیق در ماه‌های منتهی به کودتای 28 مرداد 1332 را مورد اشاره و بررسی قرار داد و در پایان برنامه و با حضور «اشرف بروجردی»، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، از «حسن توفیق» و «محمدرضا تهرانی»، مجموعه‌دار مطبوعات طنز ایران تجلیل به عمل آمد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان