به گزارش مشرق، ادبیات دفاع مقدس همواره یکی از مهمترین حوزههای روایتگری از جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس بوده است؛ حوزهای که در آن نویسندگان بسیاری کوشیدهاند گوشههایی از ایثار، رشادت و فداکاری رزمندگان ایرانی را به تصویر بکشند. اما در میان این روایتها، کمتر اثری از زاویه دید جبهه مقابل یعنی رژیم بعث عراق روایت شده است. رمان «سرگردانی در نقطه صفر» با نگاهی متفاوت و ن گاهی طنزآمیز، به سراغ همین زاویه مغفولمانده رفته و روایتی تازه از جنگ ایران و عراق ارائه میدهد.
این رمان، داستان یک سرباز سادهلوح عراقی به نام «جبان» را روایت میکند که در میانه عملیات فاو، بهطور ناخواسته در خط مقدم باقی میماند و مسیر بازگشت به خاک خودی را گم میکند. این عملیات که از بزرگترین و پیچیدهترین عملیاتهای نظامی ایران در طول دفاع مقدس به شمار میرود، نقطه آغاز ماجراهای جبان است.
جبان جوانیست عاشقپیشه که رؤیای پیشرفت در نظام بعثی را در سر دارد، چرا که میخواهد خود را به پدر معشوقهاش «امینه» ثابت کند و از سد رقیب پولدارش عبور کند. او امیدوار است با پیوستن به گارد ریاستجمهوری، جایگاه اجتماعی خود را ارتقا دهد، اما جهان پیرامون او، سر سازگاری ندارد و هر قدمی که برای پیشرفت برمیدارد، با خرابکاری و ناکامی مواجه میشود.
سعید محمدی درباره این اثر خود در گفتوگویی جزئیاتی را مطرح کرده است.
چه شد که تصمیم گرفتید داستان جنگ ایران و عراق را از زاویه دید یک سرباز عراقی روایت کنید و چالشهای این انتخاب در روند نگارش چه بود؟
دفاع مقدس پتانسیل و ظرفیت فراوانی برای داستانپردازی و روایت دارد و زوایا و ناگفتههای فراوانی در آن موجود است که هنوز به آن پرداخته نشدهاست. اما در کتابها و رمانهایی که درباره دفاع مقدس نگاشته شده تقریباً همه آنها از زاویه دوست، یعنی ایران و رزمندگان ایرانی روایت شده. است. اما در رمان «سرگردانی در نقطه صفر» تصمیم گرفتم زاویه نگاه به جنگ را عوض کرده و از سوی سرباز عراقی به این واقعه نگاه کنم.
اما این مسأله خالی از چالش نبود. زیرا آشنایی با روحیه و دیدگاه آنها کم است و مهمتر از همه مسأله همزادپنداری با شخصیت اصلی بود. اگر همزادپنداری مخاطب با شخصیت اصلی شکل میگرفت جای ظالم و مظلوم شاید عوض میشد و مخاطب ناخودآگاه طرف مقابل شخصیت که ایرانیها باشند شخصیتهای منفی در نظر میگرفت و اگر همزادپنداری اتفاق نمیافتاد شخصیت ساخته نشده و ارتباطی بین مخاطب و داستان وشخصیت شکل نمیگرفت. لذا راه رفتن بین این دو مانند راه رفتن روی لبه تیغ حساس و خطرناک بود.
طنز به عنوان یک عنصر غالب در این رمان چطور به شما کمک کرد تا فضای سنگین جنگ را برای خواننده قابلهضمتر کنید؟
طنز در دنیای امروز از سوی مخاطبین در هر قالبی که باشد مورد اقبال است و حتی جدی ترین حرفها را میتوان در قالب طنز به مخاطب ارائه کرد بدون اینکه روحیه او خراب یا مخاطب اذیت شود. قطعاً در هر جنگی کشتار و قتل و مسائل تلخ دیگر وجود دارد و جنگ تحمیلی هم از این قاعده استثنا ندارد. استفاده از طنز برای روایت این داستان دو جنبه داشت؛ اول اینکه تلخیهای جنگ را کمتر و دوم اینکه در ساخت و پرداخت شخصیت کمیک قصه کمک بهتری میکند.
در خلق شخصیت جبان، چقدر از تجربیات واقعی یا منابع تاریخی الهام گرفتید و چطور این الهامات را با جنبههای تخیلی ترکیب کردید؟
قطعاً هر نویسندهای در ساخت شخصیتها تحت تأثیر از افراد و شخصیتهایی است که معمولاً با آنها برخورد داشته و آنها را میشناسد. برای خلق چنین شخصیتی چون امکان تجربه شخصی برای حضور در جنگ وجود نداشت بنابراین از منابع استفاده شده و طبق الزامات و ظرفیتهای منطقه جغرافیایی داستان که منطقه فاو است، چنین شخصیتی ساخته شد. به اضافه اینکه قطعاً ساخت هر شخصیتی که متفاوت باشد بدون تخیل مفید امکانپذیر نخواهد بود.

به نظر شما، روایت از جبهه مقابل چقدر میتواند به تغییر نگرش مخاطبان نسبت به تاریخ جنگ کمک کند و در نگارش این رمان چه نکاتی را مد نظر داشتید؟
قطعاً در هر جنگی دو جبهه وجود دارد و هر جبهه به جنگ نگاه مخصوص خودش را دارد. شاید روایت یک طرفه جنگ نتواند تمامیت ماهیت و زوایای پنهان جنگ را روایت کند، لذا مخاطب با اشراف بر نگاه و انگیزه هر دو طرف جنگ میتواند به خوبی قضاوت کرده و حق و باطل را تشخیص دهد. در رمان «سرگردانی در نقطه صفر» سعی کردم کمی به جبهه بعثیها نزدیک شده و روابط و مناسبات میان آنها را روایت کنم. تشخیص اینکه چقدر موفق بودهام به عهده مخاطب است و در این رمان شاید این نکته مدنظرم بود که بعضی افراد جبهه مقابل با انگیزههایی غیر از قتل و کشتار به جبهه آمده بودند.
کدام بخش از نگارش این رمان برای شما سختترین لحظه بود و چگونه بر این چالش غلبه کردید؟
شاید این قضیه که شخصیتی از جبان طراحی کنم که هم مخاطب بتواند با آن همراه شود هم جبهه حق یعنی جمهوری اسلامی تصویر منفی نداشته باشد، یکی از سختترین چالشها برای من بود که شاید انتخاب لحن طنز برای روایت رمان، طراحی انگیزهها و رفتارهای جبان و حتی تصویری که از جثه ظاهری و رفتارهای او ارائه شده توانسته باشد مرا به این هدف رسانه باشد.
در این رمان از منابع دست اول یا مصاحبههایی با رزمندگان یا افراد حاضر در جنگ استفاده کردید؟ نقش این منابع در شکلدهی داستان چه بود؟
مصاحبه اختصاصی با رزمندگان نداشتهام. اما تقریباً اکثر کتابهای خاطرات رزمندگان را مطالعه کردم و درباره جغرافیای منطقه فاو و منطقه عملیاتی و حواشی این عملیات مطالعات فراونی داشتهام که باعث شد تصویری از دنیایی که قرار است در داستان ساخته شود در ذهنم شکل بگیرد.
در بخش اول کتاب که اسیر شدن عراقیها اتفاق میافتد از عملیاتی که در واقعیت اتفاق افتاده، بهره گرفتید یا از تخیل خودتان؟
قطعاً عملیات انجام شده و عملیات فتح فاو یکی از شگفتآورترین و قابل تحسینترین عملیاتهای دفاع مقدس است که توسط رزمندگان اسلام صورت گرفت. البته به تناسب رمان و قصهای که قرار بود روایت شود روی نحوه انجام عملیات و جزئیات آن تمرکز نشده است.
*ایبنا