دکتر استرنج (بندیکت کامبربچ) Benedict Cumberbatch پزشک جراح متخصص مغز و اعصاب فردی به شدت مغرور است که اهمیت چندانی به وجدان خود نمیدهد و به لطف مهارتهای ویژه پزشکیاش، مالومنال زیادی کسب نموده. او که از دانش و وضعیت باثبات خود مطمئن است، براثر تصادف به شدت مجروح شده و عصب حرکتی دستانش را از دست میدهد تا بزرگترین بحران زندگیاش به سراغ او بیاید. استرنج حالا دیگر قادر به حراجی نیست و از طرف دیگر نمیتواند این وضعیت را تحمل نماید. از این رو تمام تواناییهایش را بکار میگیرد تا بتواند به دانشی دست پیدا کند که عصب دستانش را بازگرداند. او به امید یافتن راهی برای معالجه دستانش ره سپار قاره آسیا میشود. استرنج در کامارتاج با جادوگری به نام موردو (چویتل اجیوفور) Chiwetel Ejiofor مواجه میشود که او را نزد جادوگر اعظم، “انشنت وان ” یا فرد کهن (تیلدا سوئینتن) Tilda Swinton میبرد. جادوگری اعظم از معالجهی او امتناع میکند زیرا او بر این باور است که تنها در صورتی میتوان زخمهای جسم را بهبود بخشید که ابتدا زخمهای روح بهبود یافته باشد. استیون در ابتدا تمایلی به حضور در این جمع و آموزش جادوگری ندارد، اما با گذر زمان و مشاهده اتفاقات متفاوت در آن مکان تصمیم بر صبر میگیرد تا با تلاش و تمرین همانند علم پزشکی، این مسیر را تا انتهای راه بپیماید…
«دکتر استرنج» Doctor Strange یک فیلم ابرقهرمانی و اکشن آمریکایی به کارگردانی اسکات دریکسون Scott Derrickson و نویسندگی سی. رابرت کارگیل Robert Cargill است که بر اساس شخصیتی به همین نام از کتابهای مصور انتشارات شرکت “مارول کامیکس”Marvel Comics در سال 2016 ساختهشده است. «دکتر استرنج» به عنوان چهاردهمین فیلم در دنیای سینمایی مارول به شمار میرود. این دنیا در سال 2008 با ساخت و اکران فیلم «مرد آهنی» Iron Man آغاز شد و هر بار با معرفی کاراکترهای تازه و تقاطع دادن خطوط داستانی هر یک از فیلمها با دیگری، دنیایی بههمپیوسته را ایجاد کرده است. همه این شخصیتها از کاراکترهای دنیایی کتابهای کمیک مارول الهام گرفتهشدهاند، البته شخصیتهایی که امتیازشان پیشتر به کمپانیهای دیگر واگذار نشده بود و به همین دلیل هم هست که شخصیتهای محبوبی مانند “مردان ایکس”، “چهار شگفتانگیز” و تا همین سال گذشته “اسپایدرمن” جایی در این دنیا نداشتند. دنیای درهم تنیده سینمایی مارول البته تنها به همین چهارده فیلم خلاصه نشده است. سریال تلویزیونی «مأموران شیلد» Agents of S.H.I.E.L.D، «مأمور کارتر»Agent Carter و سریالهای شبکه آنلاین “نت فلیکس ” ازجمله «دردویل» Daredevil ، «جسیکا جونز»Jessica Jones، «لوک کیج» Luke Cage و «آیرون فیست» Iron Fist بخش دیگری از این دنیا را در رسانههای دیگر روایت میکنند. یکی از شخصیتهایی که احتمالاً نقشی مهم در آینده دنیای سینمایی مارول بازی خواهد کرد دکتر استرنج است که امسال و با بازی بندیکت کامبربچ به مردم معرفی شد؛ یکی از غیرمعمولترین ابرقهرمانان دنیای کمیکهای مارول. ابرقهرمانی با چنان ویژگیهای عجیبوغریبی که در مقایسه با تمامی ابرقهرمانان دیگر مارول منحصربهفرد است.
دکتر استیون وینسنت استرنج توسط استن لی Steve Ditko و استیو دیتکو Stan Lee خلق شد و برای اولین بار در شماره 110 از سری کمیکهای آنتولوژی مارول به نام “داستانهای عجیب” در جولای 1963 به خوانندگان معرفی شد. طبق گفته استن لی، این دیتکو بود که اولین داستان دکتر استرنج که از قبل نقاشی هم شده بود را به او نشان داد. داستانی درباره مرد مرموزی که استاد جادوی سیاه است و نقش مشاور امور ماورالطبیعه برای کسانی که با نیروهای شرور و موجوداتِ ترسناکِ دنیاهای موازی درگیر شدهاند را بر عهده داشت و به آنها کمک میکرد. یکی از عناصری که کمیکهای دکتر استرنج را مشهور کرد تصویرپردازیهای منحصربهفرد دنیای اطرافِ شخصیت اصلی است. به عنوان مثال هرگاه که قهرمان ما به سرزمینهای بیگانهای مثل “بعُد رؤیاها” و “بعُد تاریکی” سفر میکرد، این مکانها به طرز رؤیا گونه و با الگوهای رنگی پیچیده تصویر میشد و این چیزی است که به سرعت به یکی از ویژگیهای همیشگی کمیکهای او تبدیل شد و تمام هنرمندانی که بعد از دیتکو روی «دکتر استرنج» کارکردهاند، تمام تلاششان را کردهاند تا دنبالهروی استایل بصری دتیکو باشند. سفر به درون ابعاد موازی و موجودات دیوانهواری که دکتر استرنج در طول مأموریتهایش با آنها برخورد میکند، حس و حالی سورئال به کمیکهای او داده بود و چیزی بود که در تضاد با فرهنگ دههی 1960 قرار میگرفت. یکی از تفاوتهای دیگر کمیکهای “دکتر استرنج ” پرداخت به گذشته و پیشزمینه زندگی شخصیت آن است. در تمام کمیکهای ابرقهرمانی مارول از همان اولین شماره مشخص میشود که چه چیز باعث تحول شخصیت به یک ابرقهرمان میشود؛ اما چنین اتفاقی در رابطه با دکتر استرنج نمیافتد. در اولین شمارههای “دکتر استرنج ” ما فقط میدانیم که او استاد جادوی سیاه و مجهز به اشیای جادویی است و در خانهاش در گرینویچ نیویورک که دارای یک پنجرهی بزرگِ زیرشیروانی هم است زندگی میکند. پنجرهای که امروزه به یکی از امضاهای کمیکهای دکتر استرنج تبدیلشده است. در چندین داستان ابتدایی دکتر استرنج، او مرد اسرارآمیزی با گذشته و ملیتی مبهم است. بعد از گذشت سه داستان در شماره 115 بالاخره گذشته «دکتر استرنج» کمکم معلوم میشود. مثل همه داستانهای کمیک داستان این شخصیت نیز بارها و بارها روایت شده است. اگر میخواهید داستانهای او را از جایی شروع کنید، شاید بهترین گزینه مجموعه “سوگند ” باشد. این، یکی از بهترین مجموعههای مربوط به سرآغاز داستان دکتر استرنج است که تقریباً همه هواداران دنیای مارول بر آن توافق دارند که یکی از بهترین مجموعه داستانهای کمیک مربوط به این شخصیت است و البته در داستان و روایت فیلم «دکتر استرنج» نیز منبع مهمی بوده است. این مجموعه در فاصله دسامبر 2006 تا آوریل 2007 در 5 شماره منتشر شد. یکی دیگر از تفاوتهای این ابرقهرمان قدرت اوست. او قهرمان به دنیا نیامد و در اثر تصادفی محض نیروهایش را به دست نیاورده است. او اولین شخصیتی است که جادو را وارد دنیای مارول کرده است. تا پیش از این همه قهرمانهای دنیای سینمایی، حتی “ثور ” که در داستانهای کمیک نیروی خود را از جادوی آزگارد میگرفت، با نوعی دانش و علم پیشرفته سروکار داشتهاند؛ اما دکتر استرنج فراتر از علم با دنیای جادو سروکار دارد و درعینحال دروازه ورود ابعاد دیگر به دنیای مارول را باز کرده است. این اولین بار است که نظریه جهانهای موازی در یک داستان ابرقهرمانی مطرح میشود. از دیگر تفاوتهای “دکتر استرنج ” ایدهها و مفاهیمی است که داستانهای او دنبال میکند؛ بیش از مفاهیم جنگآوری و مبارزه، داستانهای او مفاهیمی چون کالبد اثیری، طیالارض و تأثیر ذهن بر ماده و مفاهیم اخلاقیِ عرفان گونه و البته مفهوم مرگ، زندگی ابدی و مرگاندیشی را مطرح میکنند.
فیلم «دکتر استرنج» Doctor Strange با وجود وفاداریاش به منابع اصلی خود که باعث رضایت طرفداران این سری کمیکها شده اما تفاوتهای نیز با آن دارد؛ به عنوان مثال شخصیت “انشنت وان ” یا “فرد کهن” که استاد دکتر استرنج و جادوگر اعظم است در کمیکها یک مرد است ولی در فیلم این شخصیت تغییر جنسیت داده شده و تبدیل به یک زن شده است که تیلدا سوئینتن بهخوبی نقش آن را ایفا کرده (قبلاً از این تغییر هنرپیشگانی چون مورگان فریمن و کن واتانابی برای این نقش در نظر گرفته شده بودند). یکی دیگر از تفاوتهای اصلی فیلم با کمیک به شخصیت “موردو” بازمیگردد. این شخصیت در کمیکها نقش یکی از دشمنان اصلی دکتر استرنج را دارد در حالی در فیلم او دستیار اصلی “انشنت وان” و مربی دکتر استرنج است.
بندیکت کامبربچ هنرپیشه سریال «شرلوک» Sherlock و فیلمهای چون «بندزن خیاط سرباز جاسوس» Tinker Tailor Soldier Spy، «دوازده سال بردگی» 12 Years a Slave ، «بازی تقلید» The Imitation Game و «هابیت»The Hobbit که در این فیل در نقش دکتر استیون استرنج ظاهر شده، مهره اصلی فیلم است و بار موفقیت فیلم را بدوش میکشد. او یکبار دیگر چهره فردی باهوش و خبره را بهخوبی به نمایش میگذارد و با حضورش در این فیلم، یک وزنه سنگین در بخش بازیگری آن ایجاد کرده است. او در نشست کمیک در سن دیگو گفت:
به نظر من افزودن کمی طنز به داستان مهم بود. طنزی که در فیلمنامه نبود و در کمیک اصلی هم این طنز را نداریم. شخصیت جدی است و این لازمه مشکلات و شکستهای او است. این ضربههای مهم، پایه موفقیت و ابرقهرمان شدن است و مخاطب را به دنبال خود میکشاند. باید مراقب او باشیم، نه تنها به دلیل شکست و ضربههای روحی و جسمی بلکه به دلیل اینکه شخصیت جالبی است
سازندگان «دکتر استرنج» Doctor Strange بهخوبی توانستهاند سنت شوخطبعی فیلمهای مارول را در این دنیایی که به نسبت تیرهتر و هراس ناک تر است رعایت کنند. اگرچه همه منتقدان بر سر همه شوخیها و کارایی آنها تفاهم ندارند اما عمده این لحظات نسبتاً خوب از کار در آمده است.
«دکتر استرنج» موفق شده که نقدهای مثبتی بخصوص برای اجرای بازیگرانش دریافت کند. فیلم در سایت “روتن تومیتو ” رتبه 90 از صد را بر اساس دویست و هشتادوشش نقد و امتیاز میانگین 7٫3 از ده را کسب کرده. در “متاکریتیک ” فیلم رتبه 72 از صد را بر اساس چهلونه نقد (40 نقد مثبت، 7 نقد متوسط و 2 نقد منفی) دریافت کرده است.
Post Views:
211