به گزارش ایسنا، "تلمبه خانه دارخوین" نام دارد، سرزمینی که روزهای شکوه جنوب ایران، جنگ و مردگی بعد از جنگ را به چشم دیده است و حالا این شاهد روزهای روشن و تاریک، حدود 40 سال است که به حال خود رها شده و با اینکه گردِ زمان را به تن دارد، از همان دور صدایت میکند و روحات را به آغوش میکشد. به آغوشش میروی، فضایش را سکوت پر کرده، فضایی که در یک نیمه عمر خود مامن سر و صدای دستگاههای غول آسای تلمبه نفتی بود و در نیمه دیگر عمرش میزبان سر و صدای توپ و تانک و خشمِ جنگ.
در و دیوار ساختمانهای نیمه خرابهاش پر است از نقش و نگارهایی که حاکی از الفبای حضور سربازان در این تلمبه خانه است. خط به خط نقش و نگارها بوی تاریخ میدهد و دلتنگی. تار و پود نفت و جنگ در این تلمبهخانه به هم بافته شده است، ابهتِ قد و قامت دستگاههای تلمبه نفت با جای گلوله در برخی از دیوارها و پنجرهها تراژدی و درام را هم مرز کرده است.
سرنوشت عجیبی داشته، با هدف تلمبه نفت ساخته شده اما عمر خود در نقش پادگان به پایان رسانده، حالا قرار است به همت وزارت نفت به موزهای تبدیل شود تا شاید بتواند نیمی از آنچه به چشم دیده را به نسلهای بعد منتقل کند.
تاریخ چه میگوید؟
صفحه صفحه تاریخ را که ورق بزنی متوجه خواهی شد فوران چاه نمره یک نویدبخش وجود ذخایر بی بدیل نفت خام بود که بی نیاز به دستگاه های مکنده، به همراهی فشار گاز به فراز آمده و قادر بود بدون استفاده از تلمبه، مسافتی نسبتا طولانی را نیز بپیماید تا به محل تفکیک یا انباشت برسد. براساس برنامه شرکت نفت انگلیس و ایران (Anglo Persian Oil Company)، نفت خام حاصل از چاه های مسجدسلیمان باید درون لوله ای هدایت شده و به مقصدی معلوم راهی دریا می شد، نفتی که سیاه بود اما سر راه خود چراغ چند روستای از یاد رفته را نیز روشن کرد. یکی از این روستاها "دارخوین" نام داشت که در نخستین نقشه های تهیه شده با علامت BUSTER مشخص شده بود.
کشیدن خط لوله، دومین طرح بزرگ شرکت نفت انگلیس و ایران بود که در آن زمان از حیث رساندن نفت به ناوگان نیروی دریایی انگلیس اهمیتی حیاتی داشت و موفقیت آن نیازمند فراهم شدن تمهیدات خاص بود؛ حدود 50 سال پیش از آن به ابتکار سرهنگ دریک، نفت خام پنسیلوانیا درون لوله های چدنی هدایت شده و هشت کیلومتر آن سو تر از "تیتوسویل" (نام محلی که دریک نفت را استخراج کرد) به مشتریان تحویل شده بود؛ بعدها ساخت یک خط لوله بزرگ نفت به طول 150 کیلومتر، عملا شرکت استاندارد اویل را از سندیکای ارابه دار ها و گاریچی ها بی نیاز ساخته بود.
شرکت نفت انگلیس و ایران از وجود ذخایر عظیم نفت در مسجدسلیمان و منطقه ای که بعدها به "فرو افتادگی دزفول" موسوم شد، اطمینان یافته و باید دست به کار احداث پالایشگاهی بزرگ در ساحل خلیج فارس می شد. آبادان جزیره ای محاط در انبوه آب های شیرین، به لحاظ موقعیت ویژه بندری و امکان ایجاد اسکله های بارگیری؛ بهترین گزینه برای ایجاد یک پالایشگاه در مقیاس جهانی بود؛ بنابراین کار مذاکره میان کمپانی نفت و شیخ خرمشهر برای خرید زمین پروژه آغاز شد، اما شرکت با اطمینان از به سرانجام رسیدن مذاکرات، به صورت توأمان مقدمات کشیدن خط لوله نفت را نیز فراهم می ساخت
.
کشیدن خط لوله ای به طول 130 مایل که از منطقه "تمبی" در مسجدسلیمان شروع و به آبادان منتهی شود و در سر راه خود از شکاف کوه ها و عمق دره ها عبور کند، آن هم با اتکای به نیروی بازوی کارگران بومی، و ماشین آلاتی ابتدایی، کاری به شدت دشوار و طاقت فرسا بود.کار کشیدن نخستین خط لوله نفت ایران، از طرف شرکت به چارلز ریچی (Charles Ritchie) واگذار شد. ریچی برای انجام این مهم گروهی 50 نفره از کارگران محلی را به استخدام درآورد تا نیروی کار احداث خط لوله شکل بگیرد.
یک شرکت امریکایی در اوایل سال 1909م (1287 ش) ساخت 130 مایل لوله چدنی با قطر هشت و شش اینچ را به سفارش شرکت نفت ایران و انگلیس آغاز کرد و چندی بعد این لوله ها به وسیله یک کشتی باربری به آبادان منتقل شد.خط لوله تا حد امکان به موازات رودخانه کارون کشیده شد تا دسترسی به دوبه (نوعی شناور) حامل لوله ها آسان تر باشد. از طرفی مخازنی که برای ذخیره نفت در مسجدسلیمان ساخته شده بود، حدود هشتصد پا از سطح دریا ارتفاع داشتند؛ براساس محاسبات ریچی نفتی که از این مخازن درون لوله رها می شد تا دو مایل به سمت جنوب جریان داشته، آنگاه دچار افت فشار می شد. او نخستین تلمبه خانه تقویت فشار خود را همان جا احداث کرد.
در اواسط سال 1911 (1289) ریچی آزمایش های اولی را روی خط لوله به پایان رساند و اعلام کرد که خط لوله آماده بهره برداری است. این خط لوله قادر بود سالیانه 400 هزار تن نفت خام را از مسجد سلیمان به آبادان حمل کند. تنها تلمبه خانه مورد نیاز، در منطقه ای موسوم به "تمبی" در جنوب مسجدسلیمان احداث شد و پمپ های پیستونی رفت و برگشتی که با نیروی بخار به حرکت در می آمدند، پمپاژ نفت را عهده دار شدند.
نفت خام درون لوله پس از پمپاژ از ارتفاع یک هزار و چهارصدپایی موسوم به "پاگچ امام رضا" که آن سوی رودخانه تمبی واقع است، به راحتی بالا رفته و با سرازیر شدن در دشتی موسوم به "له بری" سرعتی مضاعف می یافت به نحوی که ارتفاعات بعدی مسیر، مشهور به "تل خیاط" را نیز درنوردیده و تا آبادان از حرکت باز نمی ایستاد
.
چرا دارخوین ساخته شد؟
عملیات ساختمانی پالایشگاه آبادان از سال 1909 آغاز و فاز اول آن در سال 1912 تکمیل و راه اندازی شد؛ توسعه قریب الوقوع پالایشگاه آبادان از یک سو و افزایش تولید نفت، به واسطه برنامه های توسعه ای در مسجدسلیمان و نواحی جدیدتر هفتکل و نفت سفید، از سوی دیگر موجب شد تا شرکت به افزایش تعداد خطوط لوله انتقال نفت بیندیشد.
از طرفی تقویت بخش تجاری شرکت نفت انگلیس و ایران به واسطه خرید سهام و الحاق شرکت بریتیش پترولیوم که در زمینه بازاریابی و فروش نفت شهرتی به هم رسانده بود، زمینه صادرات بیشتر نفت ایران را فراهم می ساخت. مجموعه این عوامل موجب شد تا شرکت درسال 1914م (1292ش) خط لوله جدیدی به قطر 10 اینچ و این بار از جنس فولاد سفارش بدهد.
برای ارسال حجم بیشتری از نفت، وجود یک تلمبه خانه در تمبی کفایت نمی کرد؛ زیرا نفت خام تلمبه شده درون لوله، پس از عبور از بلندی های مسجد سلیمان و سرازیر شدن به دشت ها از نفس افتاده و به فشار افزایی مجدد نیاز داشت؛ بعلاوه در فصل زمستان، سرمای هوا نفت درون لوله را منقبض می کرد و از سَیَلان باز می داشت و در تابستان نیز گازگرفتگی و قطع جریان سیال به سبب گس لاک (Gas Lock) پیش می آمد که خط لوله قبلی نیز گرفتار آن بود؛ بنابراین نیاز به ایستگاه های سبکسازی و تقویت فشار نفت امری اجتناب ناپذیر بود که جریان نفت را ایستگاه به ایستگاه تسهیل کند.
به این ترتیب خطوط لوله بیشتری احداث شد و ظرفیت و تعداد تلمبه خانه ها، متناسب با این خط لوله ها، افزایش یافت. به تدریج سه تلمبه خانه دیگر یکی در "ملاثانی" بین راه اهواز و مسجدسلیمان، یکی در "کوت عبداله" در نزدیکی اهواز و دیگری در "دارخوین" بین اهواز و آبادان احداث شد و جمعا سه خط لوله اصلی با سایز های 10 و 12 اینچ وظیفه انتقال نفت خام و فرآورده های نفتی را از میادین نفتی جنوب عهده دار شدند.
دارخوین در دهه ی نخست کشف نفت
دارخوین در آغازین سال کشف نفت، دهی بود در فاصله شش هفت فرسخی جزیره عبادان که جویبار زندگی در آن به کندی جاری بود. آن گونه که از ادبیات فلکلور منطقه استنباط می شود، نام دارخوین ابتدا "دور خوین" بوده است؛ واژه دور در عربی به معنی چند اتاقک کوچک و به نوعی مصغر "دار" است که گویای وضعیت کلی این آبادی قبل از ظهور نفت است. وضعیتی که پیدایش نفت به آن رنگ و بوی دیگری بخشید.
طی دو سال تجهیزات و دیگ های بخار، بویلرها و تلمبه های عظیم الجثه ساخت منچستر با دوبه ها و کشتی های رودخانه پیما به این ده کوچک ساحلی منتقل و سر جای خود قرار گرفت. آن گاه کارگران و معماران هندی و ایرانی گرداگرد پمپ ها و توربین های بزرگ بخار، با استفاده از آجرهای لندنی منقش به مارک دوگال (DOUGAL) چند عمارت بلند برآورده و دفاتر و کارگاه ها را نیز در آنها مستقر ساختند.
بررسی تاریخ درج شده روی پمپ ها و تجهیزات نصب شده در دارخوین نشان می دهد که تکمیل تلمبه خانه و عملیاتی کردن آن متناسب با افزایش ظرفیت پالایشگاه، در محدوده زمانی 1915 تا 1930 انجام شده است. یک نقش برجسته سیمانی برپیشانی یکی از تلمبه خانه ها سال 1930 را نشان می دهد که اگر این عدد، تاریخ تکمیل ساختمان تلمبه خانه باشد، اجرای طرح های توسعه دارخوین بیش از 10 سال به طول انجامیده است.
نیروی محرک تلمبه های نصب شده در دارخوین از طریق توربین های انبساطی بخار تأمین می شد که بر خلاف توربین های درونسوز نسل جدید، نیروی مورد نیاز برای چرخاندن پره ها، از طریق تولید بخار متراکم تامین می شد؛ نیروی فوق العاده ای که قادر بود محور متصل به پمپ های ساخت کمپانی (MATHER & PLATT) را به حرکت وا داشته و حجم قابل توجهی از نفت خام را درون لوله براند.آب مورد نیاز برای سیستم های تولید بخار، برج های خنک کننده (کولینگ تاورز) و سایر مصارف عمومی از طریق یک اسکله کوچک و پمپ های دیزلی نصب شده در ساحل رودخانه تأمین می شد.
ایجاد امکانات رفاهی نیز سیری تدریجی داشت و یکباره صورت نگرفت بلکه به تناسب توسعه تلمبه خانه و افزایش نیروهای شاغل، یک مجموعه مسکونی شامل 4 "لین" کارگری سه و چهار اتاقه و یک لین کارمندی با 20 واحد مسکونی از تایپ یا نوع W5 دایر شد که بعدها با افول نفت به سازمان آب و برق واگذارشد.
دارخوین دارای باشگاه های کارمندی و کارگری، یک مدرسه 6 کلاسه به نام بهزاد، یک واحد بهداری و یک پاسگاه انتظامی بود که ساختار منظم شهری آن را شکل می داد. خانه ها در فاصله 40-50 متری رودخانه بنا شده و یک خانه باغ مجلل نیز ساخته شد که به "بنگله" یا باغ رییس معروف شد که در اوایل دهه 1350 محل اقامت و استقرار رجال سیاسی و مقامات ارشد بود.سینمای دارخوین هفته ای دوبار فیلم نمایش می داد و مثل سایر سینماهای نفت دارای دو سالن زمستانه و تابستانه بود که پشت به پشت هم قرار داشتند.
با ایجاد امکانات زندگی و استقرار کارگران و کارمندان، حرکت و تکاپوی زندگی نیز در آن سرعت گرفت و این ده متکی به ماهی و کشت دیم، به شهرکی صنعتی بدل شد که غرش موتورها و تلمبه ها و منظره دودکش های بلند آن همه نگاه ها را به خود معطوف می ساخت.
فرایند پمپاژ نفت از تلمبه خانه دارخوین ادامه داشت تا اینکه در اوایل دهه ی 1350 تولید نفت از میدان اهواز به شکلی خیره کننده افزایش یافت و کشیدن خط لوله جدید اهواز- آبادان، کل نیاز پالایشگاه را به نفت خام مرتفع ساخت و نفت مسجدسلیمان از طریق خط صادراتی به خارگ ارسال شد؛ از این تاریخ تلمبه خانه های چهارگانه اهمیت خود را از دست دادند، ایستگاه ملاثانی به دانشگاه جندی شاپور واگذار و دانشکده کشاورزی در آن استقرار یافت.
کوت عبداله نیز وضعیتی تقریبا مشابه پیدا کرد و در سال های دهه 1350 ابتدا به آموزشگاه گارد نفت اختصاص یافت و در اوایل دهه 1360 و قرار گرفتن آبادان در خط مقدم جنگ، به محلی امن برای استقرار دانشکده نفت بدل شد.
دارخوین و جنگ
دارخوین در زمان حصر آبادان، به خط مقدم جبهه بدل گشته بود و بعد از شکست حصر آبادان نیز مقر تدارکات عملیات بود. این منطقه در دوران جنگ با مقاومت شگفت انگیز خود در برابر دشمن، شاهد صحنه های حماسه و ایثار کم نظیری بوده است.تلمبه خانه دارخوین در دوران جنگ به عنوان قرارگاه و پادگان مورد استفاده قرار گرفت.
دارخوین امروزی
دارخوین به شکل امروزی شهری است تابع بخش مرکزی شادگان که با ادغام سه روستای بزرگ آل بوبالد، دارخوین و یوخان (علی بن الحسین) هویتی تازه یافته است؛ این شهر که از شمال به اهواز و روستای دابوهیه و از جنوب به آبادان و روستای سلمانه و از مشرق به شادگان روستای سراخیه و از مغرب به طرف رودخانه کارون محدود می شود، تا نقطه صفر مرزی کم و بیش 25 کیلومتر فاصله دارد.