روز جهانی سالمند بهانهای است تا همگان دیدگاههای جامعه را نسبت به مشکلات و دغدغههای این قشر بشناسند. سالمندی نقطه آغاز ندارد. این در حالی است که سن تقویمی آغاز سالمندی 60 سالگی تخمینزده شده است.
به گزارش به نقل از آرمان ،این رقم گذاریها کاربردهای قانونی دارد. هرچند اگر پیری به عنوان ناتوانی و کهولت محسوب شود، میتوان با یک روش زندگی صحیح آن را به تاخیر انداخت و پیری دیررس داشت. همچنین فردی که روش زندگی مناسبی ندارد، پیری و ناتوانی را زودتر تجربه میکند. در درجه نخست باید به ضرب المثل عقل سالم در بدن سالم توجه کرد. وقتی عقل سالم باشد، طبیعتا وضعیت معیشت، پایگاه اجتماعی فرد نیز مناسب است. مشکلات سالمندان از سنین قبل از نوجوانی، جوانی و میانسالی آغاز میشود. این در حالی است که سالمندی با نقصان در عملکرد اندامهای بدن خود را نشان میدهد.
از سوی دیگر بسیاری از مشکلات و بیماریهای سالمندان شامل فشار خون، دیابت، مشکلات مفاصل و استخوان و سکتههای قلبی و مغزی و بیماریهای قلبی و عروقی میشود. با بررسی روند این بیماریها باید دانست که آشکار شدن این بیماریها نیازمند صرف زمان است. برای مثال شاید فرد در 70 سالگی سرطان ریه را تجربه کند، اما با بررسی الگوی زندگی او مشاهده میشود که در 40 سال گذشته سیگار استعمال کرده است. در این وضعیت با یک فرد آسیب دیده از لحاظ جسمی و روانی مواجه هستیم. اغلب سالمندان اعضای خانواده خود را از دست داده و هزینههای گران برای درمان و معیشت آنها صرف میشود. از سوی دیگر سالمند به دلیل افزایش سن شغلش را هم از دست داده است. برای مثال فرد در سنین سالمندی بازنشسته شده و منابع مالی او نقصان پیدا میکند. همچنین به دلیل کهولت سن، توانش برای کسب و کار کاهش یافته است. بروز این مسائل ما را با جمعیتی سالمند و دچار معضل مواجه میکند. در حالی که اگر تفکر جامعه به این شکل باشد که برای این افراد تفکر مناسب ایجاد کرده و سلامت این افراد حفظ شود، طبیعتا سالمندان نه تنها بار نیستند، بلکه آنها کمک کننده در روند امور در زمینههای مختلف هستند.
چشمها را باید شست
در اولین اقدام باید از بعد فرهنگی مسائل سالمندان را در جامعه به شکل مناسب تغییر کند. برای مثال جامعه نباید به این باور باشد که سالمندی یعنی کهولت، بلکه این دوران زمان ثمردهی آنهاست. در حالی که همگان بر این باورند که سالمندان بعد از گذراندن یک سن باید در پارک بنشینند و بعد فقط در خانه حضور داشته باشند. این دیدگاههای غیرکارشناسانه شرایط را برای زندگی سالمندان دشوار میکند. برای مثال یک سالمند هر لباسی را نمیتواند بپوشد، در هر محفلی نمیتواند شرکت کند، هر اظهار نظری نمیتواند کند، طبیعتا این طرز فکرها سالمند را به چرخه معیوب ناراحتیهای روحی و روانی دچار میکند.
دخل و خرج سالمندان جور نیست
مساله دیگر سالمندان در زمینه مشکلات بازنشسته است. هم اکنون با توجه به هزینهها و تورم و اینکه هزینه یک فرد سالمند بیشتر از یک فرد غیرسالمند است، عملا مستمری و پوشش بیمه سلامت برای این افراد پاسخگوی نیازهای واقعی نیست. از دیگر مشکلات سالمندان میتوان به مشکل تردد آنها اشاره کرد. سالمندان برای اینکه منزوی نشوند، باید وارد خیابان، پارک و... شوند. در حالی که اماکن عمومی در جامعه ما برای سالمندان مناسب نیست. همچنین امکانات رفاهی در مبلمان شهری برای سالمندان مناسب نیست. برای مثال اغلب آقایان سالمند از مشکلات ناشی از پروستات رنج میبرند. همچنین بسیاری از سالمندان به دیابت مبتلا هستند و مجبورند با فاصله زمانی کوتاه از سرویس بهداشتی استفاده کنند. باید به این نکته اذعان کرد که سرویس بهداشتی مناسب و کافی در سطح شهر در دسترس آنها نیست.
منازل برای حضور سالمندان ایمن نیستند
مساله دیگر در زمینه سالمندان ایمنی این افراد است. اغلب اتفاقات و حوادث در داخل منازل برای سالمندان رخ میدهد، چون طراحی اکثر منازل برای حضور سالمندان مناسب نیست. برای مثال بسیاری از این افراد در حمام یا کف سرامیک لیز میخورند. همچنین در معرض سوختگی و... قرار میگیرند.
طب سالمندی گسترش نیافته است
از دیگر مشکلات سالمندان گسترش نیافتن طب سالمندی است. بسیاری از پزشکان و کادر پزشکی کشور آگاه نیستند که چگونه باید سالمندان را مدیریت درمان کنند. اغلب سالمندان در کشور داروهای فراوان در اختیار دارند. همچنین آنها در بسیاری از مواقع به شکل خودسرانه مصرف میکنند؛ عوارض جانبی این قضیه سالمندان را دچار آسیبهای بیشتر میکند. از جمله مشکلات سالمندان مباحث مربوطه به اختلالات شناختی و آلزایمر است. تغذیه نادرست، آلودگی هوا، اختلالات قلبی و عروقی، چربی، چاقی و حالت انفعالی از لحاظ ذهنی باعث میشود تا افراد در معرض ابتلا به آلزایمر قرار بگیرند. این مساله هم برای سالمند اختلالات رفتاری فراوان را به همراه دارد.
سازمانهای بیمهگر پاسخگوی نیاز سالمندان نیستند
سازمانهای بیمهگر به نحوی نیستند که سالمند محور باشند، چون برای ممانعت از ابتلا به انواع بیماریهای پیشگیری از اهمیت ویژهای برخوردار نیست. برای مثال اگر در انجام ماموگرافی رقم مناسبی را بیمه پرداخت کند، نرخ ابتلا به سرطان سینه در بین زنان کشور کاهش مییابد. از سوی دیگر میزان جراحیهای پر هزینه و آسیبهای روحی و روانی برای زنان نیز کاهش مییابد. سازمانهای بیمهگر پیشگیری محور نیستند. به بیان دیگر در کشور ما بیش از پیشگیری به درمانی توجه میشود. تمامی مسائل باعث میشود تا مشکلات سالمندان روز به روز افزایش یابد. از سوی دیگر نرخ موالید نیز در کشور کاهش یافته است. همچنین سن امید به زندگی افزایش یافته است. همین مساله باعث افزایش جمعیت سالمند در جامعه میشود. هم اکنون 9 درصد افراد جامعه ما سالمند هستند، بر اساس بررسیهای انجام شده در سال 2050 یعنی حدود 30 سال آینده 25 درصد افراد جامعه سالمند میشوند. از سوی دیگر اغلب تختهای بیمارستانها توسطه سالمندان اشغال میشود که تمامی آنها قابل پیشگیری است. باید دانست با برنامهریزی مناسب در زمینه ورزش، تغذیه و مسائل روحی و روانی و ایجاد بیمههای مناسب و بازنشستگیهای کافی بسیاری از مشکلات قابل پیشگیری است.