به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب مجموعه نمایشنامه «احمد فیلسوف» اثر آلن بدیو، فیلسوف معاصر فرانسوی و ترجمه فرحناز عطاریان، عصر دیروز، سهشنبه 17 مهر 1397 با حضور حسین شیخ رضایی، افسر موموندی کاظمی، رضا عبدی و فرحناز عطاریان در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد.
حسین شیخ رضایی، مترجم و مدرس دانشگاه و مدیر انتشارات کرگدن در این نشست پس از خوانش یک بیوگرافی از بدیو گفت: در بیوگرافی آلن بدیو عنصر سیاست بسیار مهم است، او کنشگری سیاسی بوده و هست و کل ستون کتاب خود را نیز مبتنی بر سیاست و اعتراض گذاشت. در شخصیتهای اصلی نمایشنامههای این کتاب حتما یک سیاستمدار هم حضور دارد و داستانها نیز به شدت به سیاست وابسته هستند.
وی افزود: دیگر جنبه مهم در این نمایشنامهها در زبان منعکس است. گونهای پوچی و ابزورد بودن در تمام داستانها هستند. بدیو در نمایشنامهها این پوچی را به عالیترین وجه به تصویر میکشد. به عنوان مثال در یکی از نمایشنامههای این کتاب دو نفر دارند درباره چیزی صحبت میکنند که میگویند اسمش را نبر. ترکیب امر سیاسی و امر ابزورد و پوچ در این نمایشنامهها خود را نشان میدهد.
شیخ رضایی ادامه داد: تعدادی از شخصیتها در نمایشنامههای مختلف این کتاب تکرار شدهاند. این شخصیتها در دیگر نمایشنامههایی هم که بدیو با محوریت شخصیت احمد نوشت، تکرار شدهاند. یکی از این شخصیتها «سیبیلو» نام دارد که نژادپرست است. دیگری با نام «مادام افاده» نماینده مجلسی بورژواست. شخصیت دیکر یک روشنفکر متجاهر به نام «ریواس» است و در نهایت یک دختر جوان سیاهپوست به نام «فندا» نیز داریم.
بدیو فحاشی هنرمندانه را به مخاطبان میآموزد
رضا عبدی روزنامهنگار، داستاننویس و منتقد ادبی نیز در این نشست اشاره کرد: «احمد فیلسوف» کتاب خوبی برای منتقدان است، چرا که در کتاب هیچ موضوعی از مسائل اساسی جهان را پیدا نمیکنید که نویسنده در برابر موضع نگرفته باشد. از مهمترین مفاهیم لیبرالیسم گرفته تا اندیشه چپ همه مورد نقد آلن بدیو قرار گرفتهاند که از آن میان میتوان به وحود، مسائل زنان، شوراها و شهرداریها، اقلیتهای جنسی، نژادپرستی، آموزش و پرورش، رشد، توسعه، طبیعت و... اشاره کرد.
وی افزود: لیبرالها و منتقدان جریان چپ میتوانند برای بیآبرو کردن زبان و اندیشه اندیشمندان چپ به این کتاب استناد کنند و همچنین چپها نیز میتوانند با استناد به این کتاب بگویند که برای نفد جهان برساخته لیبرالیسم ناچاریم به زبان هجوی روی بیاوریم که بدیو در این کتاب آن را به کار گرفته است. بدیو با این کتاب نشان میدهد که میتوان فحاشی را هم هنرمندانه به کار برد.
عبدی اضافه کرد: فلاسفه همیشه نشان دادهاند که نویسندههای خوبی نیستند. بدیو نیز به عوان نمایشنامهنویس دچار اطناب، زیاده گویی، پرگویی و هذیان است. این هذیانگویی نشان میدهد که نویسنده در اصل شخصیت معترضی نیست، بلکه عصبانی است و جایی برای تامل و تفکر مخاطب باقی نمیگذارد.
وی همچنین علت عصبانی بودن بدیو را چنین بیان کرد: در این سالها انتقادهای بسیاری به فرنچ تئوری یا تفکرات متفکرانی چون فوکو و بدیو که به نظام آکادمیک آمریکایی وارد شدند، وارد آمد و بدیو نیز که خود مخاطب اصلی این نقدها بود در مقابل آن واکنش شدید نشان داد و این هجویهها را نوشت، هجویههایی که حتی مخاطبان فرانسویزبان را نیز نخنداند.
هجویهای علیه مدرنیزاسیون
افسر موموندی کاظمی، منتقد و فعال اجتماعی نیز در این نشست گفت: در تمام صحنههای نمایشنامههای این کتاب خود بدیو به عنوان یک اندیشمند چپ حضور دارد و با خود گفتوگو میکند و با مخاطب کنش و واکنش دارد و هجویهای را که علیه مدرنیزاسیون در ذهن دارد، به صورت یک اثر کمیک بازنمایی میکند. البته شاید کتاب فارسی چندان مخاطب را نخنداند و صرفا وضعیت جامعه فعلی به ذهنش بیاید.
وی افزود: جهان درونی این اثر بدیو از زمان جنگ جهانی دوم به بعد در حال خلق شدن است. جهان با اندیشه آلمانی به جنگ کشیده میشود، اما بعدها سیاستمداران تصمیم میگیرند تا جهان را بدل به جای بهتری برای زندگی کنند. سازمان ملل بوجود آمد، اما در مقابل بلوک شرق و غرب هم شکل گرفتند. بدیو اشاره میکند که در این وضعیت تفکر و قدرت میتوانست برای گروهها ماندگاری را رقم بزند، اما بحرانهای اجتماعی در کشورهای آمریکایی و اروپایی رقم میخورد.
موموندی کاظمی ادامه داد: پس از جنگ دانش پزشکی رشد قابل ملاحظهای کرد، اما انسان بیمار باقی ماند. همچنین صنعت تولید مواد غذایی نیز گسترش قابل ملاحظهای یافت، اما معضل گرسنگی انسان حل نشد. انسان گرسنه، بیمار، خانه به دوش و بیکار، در همه پهنههای جهان و سرزمینها مشاهده میشد. بنابراین تفاوتها و تبعیضها در طبقات مختلف استمرار پیدا کرد و ادعای دموکراسی در توسعه و رشد انسانی به تمسخر گرفته شد.
این منتقد همچنین به نگاه ویژه بدیو به پدیده مهاجرت اشاره کرد و گفت: بدیو در نمایشنامههای این کتاب به پدیدار به اسم مهاجرت و سرکوبی فرهنگ مهاجران در فرهنگ غالب نیز میپردازد. این کتاب در سال 1984 نوشه شد، یعنی همان زمانی که در مجامع جهانی داشتند به تنوع فرهنگی فکر میکردند.
موموندی کاظمی گفت: با این اوصاف اما هنوز هم در جوامع مختلف این «دیگری» غیرگونه در ذهن همه وجود دارد که باید آن را سرکوب کرد. بدیو معتقد است که دموکراسی و حق رای برآمده از قوانین و سیاستهای لیبرالیستی نتوانسته مشکل «دیگری ستیزی» را در انسان مدرن حل کند و تنوع و همزیستی را جهان گسترش دهد. بدیو تمام دستاوردهای لیبرالیستی را به تمسخر گرفته و حتی در این نمایشنامهها به خیریهها هم طعنه میزند، چرا به زعمش صنعتی هستند در توجیه وضع موجود.
انسان در جمع مفهوم پیدا میکند
موموندی کاظمی در بخش دیگری از سخنان خود به تمرکز نگاه سلطه بر جدایی انسانها از یکدیگر اشاره کرد و ادامه داد: به باور بدیو انسان در «جمع» مفهوم پیدا میکند، در حالی که نظام سلطه اعتقاد دارد که او باید تشخیص دهده که انسان در کجا باشد؟ به عبارتی این سمت و سوی نگاه قدرتمند است که «هستی» و «بودن» انسان را مطرح میکند.
وی افزود: بدیو در برخی مقالات و یادداشتهایش درباره همنشینی تئاتر و فلسفه نوشته است. به باور او این همنشینی از دیرباز بوده و البته افلاطون هم با دیالوگ اندیشههای خود را منتقل میکرد. بدیو میگوید همانطور که کمدی میتواند فلسفه و فیلسوف را به تمسخر بگیرد، همانقدر هم توانایی به تمسخر گرفتن کلیت نظام لیبرالیستی را نیز دارد تا در دل همین تمسخر اندیشهای را به مخاطب منتقل کند.
موموندی کاظمی در پایان گفت: البته به نظرم بدیو نتوانست ما دیگر اندیشمندانی که از ادبیات و تئاتر برای بیان اندیشههای خود کمک گرفتند، از این رسانهها بهره ببرد. مجموعه نمایشنامههای «احمد فیلسوف» یک فیلسوف عبوسی را بر صحنه تجسم میکند که نتوانسته چندان که باید و شاید مخاطب را بخنداند.
خنده ابزاری برای شورش و اعتراض است
فرحناز عطاریان در این نشست گفت: آلن بدیو برای نگارش این مجموعه نمایشنامهها زبان لکانی را انتخاب کرده که برای مخاطبان گیج کننده است. او از تمام ظرفیتهای زبان فرانسه، اعم از جناسهای دشوار، ایهام، جملات بینامتنی و... بهره برده و متنی بسیار زیبا و با ظرافت در اوج سختی آفریده است.
وی افزود: در ترجمه متن گاه به مواردی برمیخوردم که ترجمه آن امکانپذیر نبود، چرا که به هر حال ظرفیتهای زبانهای مقصد و مبدا با هم تفاوت دارند. به طور کل این نمایشنامهها در حوزه فلسفه زبان غنی هستند و زبان فارسی ظرفیت ترجمه کامل آن را ندارد.
عطاریان ادامه داد: من کتاب را از زبان انگلیسی ترجمه کردم و کتاب ترجمه دوم شده، اما علت استناد من به متن فرانسه و این همه تعریف از آن در این است که آلن بدیو خود بیان کرده که مترجم انگلیسی یعنی لیتواک، ترجمهاش به متن زبان اصلی بسیار نزدیک است و ساختار زبان لکانی را حفظ کرده و حتی به لحاظ کمیک بودن از متن اصلی خندهدارتر و کمیکتر است. من اجرای سه نمایشنامه از این کتاب را در یوتوب دیدم که لیتواک و بدیو با هم آن اجرا کرده بودند. بنابراین این دو نفر نزدیک به هم هستند و من در زمان ترجمه خودم را در متن زبان فرانسه میدیدم.
این مترجم همچنین به مشکلات خود برای ترجمه این متن اشاره کرد و گفت: مهمترین سختی من حفظ و انتقال جنبه کمیک متن بود. آلن بدیو خنده را عنصری برای بیان شورش و اعتراض میداند. بنابراین برای انتقال اندیشه بدیو باید متن فارسی نیز مانند متن فرانسه و ترجمه انگلیسی آن مخاطب را میخنداند. هرچند که در راه این انتقال دست من بسته بود. ما در زبان فارسی لغتنامهای از زبان لکانی را نداریم و دستمان در انتخاب برابرواژگانها بسته است.