تحریریه زندگی آنلاین- گروه دنیای سلامت
آیا والدین حق دارند که گاهی اوقات کودک سرکش خود را تبنیه فیزیکی کنند؟ برخی از خانوادهها با این مسأله موافقند و بسیاری هم مخالف؛ اما غیر از تنبیه کردن، روشهای دیگری هم برای ایجاد تغییر در رفتار کودک و تاثیر گذاشتن روی او وجود دارد. تنبیه کردن بهترین راه برای یاد دادن رفتارهای خوب و جایگزین کردن آنها با رفتارهای بد نیست.
اگر به تازگی صاحب فرزندی شدهاید و به زودی قرار است برای تربیت فرزندتان فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر بگذارید و یا اگر هر روز چندین بار به خاطر رفتارهای کودکتان به مرز دیوانگی میرسید و از شدت عصبانیت گاهی اوقات دست روی او بلند میکنید، بهتر است این مقاله را بخوانید و با شیوههای درست رفتار با کودکان بیشتر آشنا شوید:
رفتار خوب نتیجه احساس خوب
آرام کردن کودکان وقتی که از نظر فیزیکی در شرایط ناراحت کنندهای هستند، کار سختی است. سرماخوردگی، دندان در آوردن، زمین خوردن، خراشیدگی زانو، دل درد و یا هر شرایط دیگری باعث ایجاد فشار فیزیکی روی کودکان میشود. در چنین مواقعی آنها گریه میکنند، جیغ میزنند، شبها چندین بار از خواب بیدار میشوند و نیاز بیشتری به مورد توجه قرار گرفتن و احساس راحتی بیشتر دارند.
کودکان به این روشها متوسل میشوند تا مشکلات جسمی خود را بیان کنند. والدین در این گونه مواقع چون علت بیقراریهای کودک خود را میدانند، سعی میکنند با صبوری بیشتر با او رفتار کنند. حالا تصورش را بکنید وقتی که کودکان از نظر روحی و عاطفی احساس ناراحتی میکنند، وقتی که کودک عصبانی میشود، غمگین و ناراحت است و احساس میکند رابطهاش با یکی از والدین یا هر دوی آنها دیگر مثل سابق نیست.
او شروع به ناآرامی و بد قِلقی میکند ولی شما دلیل این رفتار او را نمیبینید و به اندازه کافی به او توجه نمیکنید در چنین مواقعی برخی از والدین با بروز برخی مشکلات رفتاری کودکانشان، اقدام به تنبیه کردن آنها میکنند بیآنکه علت این رفتارها را بدانند.
با کودک خود همدلی کنید
یکدلی و همدلی با کودک یک روش بسیار مناسب برای برقراری ارتباط با کودک است. همدلی کردن یعنی تلاش برای درک موقعیت دیگری و حس کردن موقعیت از دیدگاه او. همدلی کردن با کودکتان یعنی حس کردن آن چیزی که او حس میکند. باید بتوانید خود را در جایگاه کودک خردسال خود تصور کنید و برای این منظور بهترین حالت این است که بچه شوید. خواهید دید که خوشبختی شما فقط در دست والدینتان است.
شما از نظر مالی کاملاً به آنها وابسته هستید و رابطه بسیار محکم عاطفی نیز بین شما و آنها وجود دارد. در واقع به آنها وصل هستید. نیاز دارید که در انجام کارها کمکتان کنند و از طرفی هم میخواهید برخی کارها را مستقلتر انجام دهید و معمولاً این دو مورد در کنار هم مشکلاتی ایجاد میکنند.
شما در موقعیتی پایینتر از والدین خود هستید. اگر والدینتان مرتباً سر شما داد بزنند، چه حسی پیدا میکنید و اگر با مهربانی و نرمی رفتار کنند، چه حسی خواهید داشت؟ اگر با تجربه انجام کارهای جدید شما را تنبیه کنند، مسلماً احساس ناخوشایندی به شما دست میدهد. برای همدلی با کودکتان فقط کافی است خود را جای او بگذارید.
روی احساسات او تمرکز کنید
هنگام همدلی کردن با کودک بسیار مهم است که روی احساسات او متمرکز شوید؛ نه چیزی دیگر. برخی از والدین عادت دارند در اینگونه مواقع حرفهای دیگری را نیز به میان آورند؛ مثلاً به آنها میگویند: «وقتی که من بچه بودم، پدر ومادرم به من میگفتند که چکار کنم و حتی گاهی اوقات سر من داد هم میزدند و به من احساس بدی دست میداد؛ اما من هنوز هم به حرفهای آنها گوش میدهم و همان کاری را انجام میدهم که آنها میخواهند؛ چون آنها پدر و مادر من هستند و صلاح مرا میخواهند».
در چنین مواقعی والدین باز هم از دیدگاه خودشان به موقعیت نگاه میکنند و باز هم خود را به جای فرزندشان نمیگذارند. وقتی که یاد بگیرید روی احساسات خود متمرکز نشوید، تازه وارد جاده همدلی با کودکتان شدهاید؛ زیرا فقط در این صورت است که میتوانید علت رفتار و حالت او را درک کنید. این همدلی قلب شما را نرم میکند و عشق بیشتری را به فرزندتان نثار میکنید و میتوانید با شفافیت بیشتری به قدم بعدی فکر کنید؛ اینکه چه عکسالعملی بهتر است؟
به رفتارهای کودکتان توجه کنید
تمام کودکان در هر مرحله سنی در واقع فقط یک چیز میخواهند: احساس تعلق! آنها میخواهند مطمئن شوند که به جایی تعلق دارند. اگر این احساس را در میان خانواده خود نداشته باشند، آنرا در جایی دیگر جستجو خواهند کرد. شما چگونه میتوانید کودکتان را مطمئن سازید که در خانواده جایگاه بسیار ویژهای دارد؟
به رفتارهای خوب او توجه کنید. مهم نیست کار خوبی که انجام داده چقدر کوچک است، بعد از مشاهده آن، او را تشویق کنید و مورد تعریف و تمجید قرار دهید؛ البته در حد معقول و منطقی؛ مثلاً به او بگویید: « از اینکه اتاقت را مرتب و منظم کردی، از تو ممنونم»، «خیلی ممنونم که سر وقت به رختخوابت رفتی»، «بسیار ممنونم از اینکه با خواهر یا برادر کوچکت به آرامی بازی کردی، اینکار تو به من کمک بزرگی کرد»، «از اینکه بشقابت را خودت شُستی ممنونم» و ... همه ما وقتی که به طور مثبتی با ما رفتار میشود، بیشتر سعی میکنیم رفتارهای نادرستمان را تغییر دهیم...
برای خواندن بخش دوم- روشهای مؤثر در دوستی با کودکان- اینجا کلیک کنید.