روزنامه قانون - حمید حاجی پور: ٥٥٤٤٢٨٤٤ و ٥٥٤٤٢٦٤٤ ، با این شمارهها تماس بگیرید! این دو خط تلفن ویژه کسانی است که بخواهند پس از مرگ پیکرشان را در اختیار پزشکی قانونی قرار دهند.
شاید این سوال را در ذهنتان مرور کنید مگر میشود کسی پیکرش را پس از مرگ به پزشکی قانونی و دانشگاههای علوم پزشکی اهدا کند برای تشریح اندام و کلی هم دانشجو بالای سر جسد بایستند و به دقت به جاهایی که با تیغ تیز پاره میشوند نگاه کنند! آیا واقعا کسی هست این کار را کند؟
پاسخش آنقدرها هم سخت نیست؛ بله کسانی هستند برای پیشرفت علم حاضرند پیکرشان را اهدا کنند. سال گذشته که دکتر احمد شجاعی، رییس سازمان پزشکی قانونی کشور با اعلام رسمی از مردم خواست که برای اهدای اجساد به سازمان پزشکی قانونی کمک کنند بیش از صدها تماس با شماره تلفنهای این سازمان گرفته شد و نیمی از تماسگیرندگان خواستار اهدای پیکر شدند.
پای حرف چند نفر از آنهایی که حاضر شدهاند پس از مرگ پیکرشان را برای مطالعات تحقیقاتی اهدا کنند، نشستهام؛ آدمهایی که نه تنها از کارشان پشیمان نیستند بلکه از بقیه هم میخواهند تا در صورت موافقت خانوادههایشان جسد خود را به دانشگاههای علوم پزشکی اهدا کنند.
«اسماعیل» جوان 27 سالهای است که سال گذشته در تماس با پزشکی قانونی ضمن اعلام رضایت و ثبت مشخصات خود به دفترخانه رفت و رضایت کتبی داد تا پس از مرگ هیچ مانعی برای اهدای پیکرش وجود نداشته باشد.
او درباره این تصمیمش میگوید:« خیلی وقت بود به این فکر بودم که بعد از مرگم بدنم را برای پیشرفت علم اهدا کنم و پیش خودم میگفتم وقتی از دنیا بروم، بدنم میرود زیر خاک و چند هفته بعد تبدیل به مشتی استخوان میشود پس بهتر است بتوانم با اهدای آن در مسیر پیشرفت علم و نجات جان بقیه به جامعهام خدمتی کنم.
اولش جرات مطرح کردن این موضوع را پیش خانوادهام نداشتم ولی با انتشار خبر کمبود جسد برای تشریح در دانشگاه علوم پزشکی این تصمیم را در خانه علنی کردم. پدر و مادرم ابتدا ناراضی بودند ولی با صحبتهایی که با آنها کردم، توانستم موافقت آنها را بگیرم.
به خانوادهام گفتم که عمر دست خداست و معلوم نیست چه زمانی از دنیا بروم شاید الان شاید یکسال دیگر شاید 40 سال بعد.
با این کار میشود به پیشرفت علم و کشف بسیاری از مجهولات علمی کمک کرد، مثلا دلیل برخی از سرطانها با همین تشریح و آزمایشها بهدست میآید و کاری که من و امثال من در این مسیر انجام میدهند باقیاتصالحات است.»
یکی دیگر از کسانی که گذشته از اینکه سالهای پیش اهدای عضو کرده و حالا پیکرش را پس از مرگ به پزشکی قانونی اهدا کرده جوانی به نام «محمد» است که کارشناس ارشد زیستشناسی است.
او هم مثل اسماعیل از اینکه پیکرش را اهدا کرده خرسند است و در این باره عنوان میکند:«میدانم چه مشکلاتی برای وارد کردن جسد برای انجام تحقیقات وجود دارد.
برای هر جسد باید چند هزار دلار پول داد و ورود آن به کشور خیلی مشکل است. برای استفاده از اجساد مجهولالهویه هم هزار و یک مانع وجود دارد و هنوز در کشورمان جا نیفتاده که اهدای پیکر میتواند چه دستاوردهای خوبی داشته باشد و برای آیندگان که در معرض بیماریهای مختلف قرار دارند تا چه اندازهای مفید و نتیجهبخش است.
دهه 70 که بحث اهدای عضو مطرح شد برای خیلیها خیلی دشوار بود که اعضای بدن عزیزانشان را که در جریان بیماری یا تصادف از دنیا رفتهبودند به بیماران نیازمند اهدا کنند ولی این کار آنقدر تکرار شد که خیلی از خانوادهها مخالفتی با این کار ندارند و گذشته از آن بسیاری از مردم کارت اهدای عضو دارند تا در صورت از دنیا رفتن، اعضای بدنشان در اختیار بیماران نیازمند قرار گیرد.
در حال حاضر اهدای پیکر هنوز در کشورمان جا نیفتاده است ولی به شما قول میدهم تا چند سال آینده این موضوع عادی میشود و تعداد در خواستکنندگان اهدای پیکر بالا و بالاتر میرود و دانشگاههای ما دچار مشکل تامین جسد نخواهندبود».
«یگانه» 37 ساله که روزنامهنگار است بعد از اعلام پزشکی قانونی مبنی بر کمبود جسد برای تحقیقات، داوطلبانه و با موافقت خانوادهاش کارت اهدای پیکر دریافت کرده است. او معتقد است انسان چه در طول حیات و چه بعد از آن باید برای جامعه خودش سودمند باشد یعنی بتواند به جامعهاش خدمت کند و در رشد و پیشرفت آن سهم خود را ادا کند.
وی در ادامه میگوید:«در حقیقت هر انسانی پیش خودش این فکر را میکند که بدنم پس از مرگ شکافته خواهد شد و اندامهای آن در مقابل چشم دهها و شاید صدها دانشجو و محقق شکافته خواهد شد، شاید این موضوع دردناک باشد ولی این را باید گفت که بدنی که جان ندارد مطمئنا درد هم ندارد، حالا روی تخت اتاق تشریح باشد یا زیر خاک چه فرقی میکند پس بگذاریم تا جایی که میشود برای دیگران سودمند باشد.
روزی که تصمیم به این کار گرفتم خانوادهام ناراحت شدند ولی به آنها از فواید این کار گفتم که شاید جسم بیجان من بتواند گرهای از تحقیقی بردارد و خدمتی به جامعه بشری کند پس چرا باید مانع از این کار شد.
آنها به هر ترتیبی بود قبول کردند و هر وقت که از دنیا رفتم و جسمم قابلیت استفاده داشت حتما پزشکی قانونی و دانشگاههای علوم پزشکی از آن استفاده خواهند کرد و من خوشحالم که میتوانم به جامعه خودم با این کار خدمت کوچکی انجام دهم.
من پیش از این کار کارت اهدای عضو گرفته بودم ولی بعد از اینکه دیابت گرفتم عملا نمیشود بعد از مرگم اعضای بدنم را اهدا کنم چرا که اعضای بدن دیابتیها قابلیت پیوند ندارد و به همین دلیل و برای اینکه به هر ترتیبی شده بتوانم خدمتی به مردم جامعهام کنم».
دانشگاههای علوم پزشکی با بحران جسد مواجهند، وضع آنقدر وخیم است که جسدی که یک سال تاریخ مصرف دارد به مدت چهار سال استفاده میشود. دانشجویان علوم پزشکی میگویند که دانشجویان رشته آناتومی گاهی حتی فرصت نگاه کردن به جسد را هم پیدا نمیکنند بس که کمبود جسد وجود دارد.
با یکی از شمارههای پزشکی قانونی تماس میگیرم. مرد جوانی با صدایی گرم جواب میدهد.
از او درباره اهدای پیکر میپرسم که چطور میشود بدنم را پس از مرگ برای امور تحقیقاتی اهدا کنم؟ او ابتدا و پیش از اینکه مشخصات کامل مرا بگیرد میپرسد آیا خانوادهام با این کار موافق هستند یا نه؟
کارشناس ثبتنام اهدای پیکر پزشکی قانونی درباره نحوه این کار چنین میگوید:«ما قبل از ثبتنام میپرسیم که آیا خانواده متقاضی موافق این کار است یا نه و اگر موافق بود مشخصات کامل، نشانی و اطلاعاتی که مورد نیاز است از متقاضی میگیریم و در صورت لزوم او را به یکی از دفترخانهها معرفی میکنیم تا به طور کتبی موافقت خود را برای اهدای پیکر پس از مرگ اعلام کند.
البته باید به این نکته هم اشاره کنم که موافقت کتبی در دفترخانه نمیتواند آنقدرها کار را برای ما راحت کند چراکه خانوادهای حتی با وجود موافقتنامه محضری متقاضی اهدای پیکر، اگر نخواهد پیکر عزیزش را در اختیار پزشکی قانونی بگذارد قانون با اوست پس ما به همه متقاضیان میگوییم که اول خانوادههایتان را از نیت خود آگاه کنید و پس از موافقت آنها درخواست اهدای پیکر کنید تا زمان اهدا هیچ مشکلی بهوجود نیاید».
این کارشناس درباره تعداد متقاضیان اهدا و مشخصاتشان میافزاید:« از سال گذشته بیش از صدها نفر با این مرکز تماس گرفته و ثبتنام کردهاند. بیشتر متقاضیان از قشرهای مختلف و دارای سوابق تحصیلی دانشگاهی هستند. بررسیها نشان میدهد قشر فرهنگی و تحصیلکرده بیشترین متقاضی اهدای پیکر بودهاند و این موضوع را که کمبود جسد داریم و پیکر آنها میتواند گرهای از مشکلات جدی ما بردارد، درک کردهاند».
در این رابطه دکتر امین رادمنش مدیر بانک نسوج مرکز تحقیقات پزشکی قانونی کشور با اعلام اینکه اجساد به مدت دوتا سه سال برای تحقیقات آموزشی و پژوهشی در اختیار دانشگاه ها قرار دارند و پس از اتمام نیاز با تشریفات شرعی در آرامستان همان شهر خاکسپاری میشوند، میگوید:«اهدای جسد یک عمل انساندوستانه است و همانگونه که از اسم آن مشخص است، اهداست.
افراد برای انجام آن پولی دریافت نمیکنند و بحث رد و بدل کردن پول مطلقا مطرح نیست و هرگز نباید این انگیزه انساندوستانه و اقدام شجاعانه و بزرگ را با مسائل مالی و مادی سنجید مع الوصف شاید بعضی از دانشگاهها بعد از فوت مایل باشند کمکهایی ولی اندک به بازماندگان برای تشریفات مذهبی و مراسم آنها کنند که مربوط به خود آنهاست و ما در این زمینه اطلاعی نداشته و دخالتی نخواهیم کرد».
مدیربانک نسوج مرکز تحقیقات پزشکی قانونی از اهداکنندگان میخواهد حتی المقدور در وصیتنامه شرط نگذارند که در فلان شهر دفن شوند یا جسدشان را تحویل دانشگاه خاصی دهند و دست آنها را دراین رابطه باز بگذارند. البته هر شرطی که بگذارند بهعنوان وصی ملزم به انجام آن خواهیم بود.
مرگ دست ما نیست. سرانجام روزی که هیچگاه منتظرش نبودیم فرا میرسد و پیکرمان زیر خروارها خاک خواهد رفت. چرا نشود خدمت به علم و جامعهمان کرد. میشود این تن را اهدا کرد به محققانی که برای رشد علم و یافتن پاسخ ندانستهها تلاش میکنند.