این آرزوی همهی پدر و مادرهاست که فرزندانشان همدیگر را دوست داشته باشند، از یکدیگر حمایت کنند و به هم احترام بگذارند. برای آنکه بتوانیم رابطهی بین فرزندانمان را عمیق و محکم کنیم، باید از همان کودکی دستبهکار شویم. بسیاری از اختلافات و رفتارهای سرد بین فرزندان در بزرگسالی، ریشه در دوران کودکیشان دارد. ما بهعنوان والدینی مسئول و آگاه باید با رفتارهای حسابشدهمان، آنها را روزبهروز به هم نزدیکتر کنیم. 5 راهکار زیر به کاهش درگیری بین فرزندان و بهبود رابطهی آنها کمک خواهد کرد.
بچههای من در اتاق طبقهی بالا، درست بالای سر من هستند و در حال چیدن قطعات جورچین با هم دعوا میکنند. چند لحظه پیش صدای ضربهی بلندی شنیدم و حالا از بالا صدای گریه و فریاد بهگوش میرسد. پرستارشان آنها را از هم جدا میکند و هرکدام را به یک اتاق میفرستد تا آرام شوند.
بچههای من با 22 ماه فاصلهی سنی معمولا دوستان خوبی برای هم هستند. اما در تعطیلات زمستان گذشته، رابطهی خوبشان شکراب شد. قبل از پایان تعطیلاتِ 2هفتهایمان که در آن اغلب اوقات کنار هم بودند، دختر بزرگم فریاد زد: «حالم ازت بهم میخوره» و دختر کوچکم هم جواب داد: «از من دور شو، همین حالا از من دور شو!»
بهنظرم وحشتناک بود. نامهربانی با خواهر و برادر یا هرکس دیگری، بههیچوجه عادت پسندیدهای نیست. باید چه کار کنم؟ میدانم که اکثر خواهرها و برادرها با هم دعوا میکنند و دانشمندان علوماجتماعی همواره میگویند میزان اختلاف در روابط خواهرها و برادرها نسبتبه سایر روابط بسیار بیشتر است. اما این مسئله برای من قابلهضم نیست؛ دوست دارم بچههایم با هم مهربان باشند. پدر من و برادرش، یعنی عمویم، بهترین دوست و شریک تجاری هم هستند. من و برادرم، دوستانی صمیمی هستیم. دوست دارم بچههای من هم اینگونه باشند. اما چطور؟
خوشبختانه تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شدهاند که میتوانند به والدینی با چند فرزند کمک کنند. موارد زیر، روشهای پیشنهادی این تحقیقات برای بهترکردن رابطهی بین فرزندان هستند:
1. با بچهها منصفانه رفتار کنید
کودک از سنین بسیار پایین، روابط والدین با خود را با روابط والدین با دیگر خواهرها و برادرهایش مقایسه میکند. آنچه در اینجا اهمیت دارد، این نیست که با همهی فرزندانمان رفتار دقیقا یکسانی داشته باشیم، بلکه مسئلهی مهم این است که بچههایمان باور داشته باشند رفتار متفاوت ما منصفانه است. درواقع اهمیتی ندارد که در مقام والدین فکر کنیم رفتار متفاوتمان با کودکانمان منصفانه است یا خیر، بلکه مهم این است که بچههای ما چه فکری میکنند و اینکه آیا دراینباره با هم توافق دارند یا نه. هنگامی که کودکان باور داشته باشند رفتار والدینشان با آنها در مقایسه با خواهرها یا برادرهایشان منصفانه است، روابط خواهر و برادریشان محکمتر می شود. برای این منظور باید میزان مهربانی، تحسین و کنترل والدین در حق همهی فرزندانشان یکسان باشد. این مسئله که کودک احساس کند والدینش روابط گرمتری با خواهر یا برادرش دارند، ممکن است واقعا بر شادی او و رابطهاش با خواهر یا برادرش اثر بگذارد. چنین کودکانی نهتنها علائم بیشتری از افسردگی بروز میدهند، بلکه رفتارشان با خواهرها یا برادرهایشان نیز سردتر میشود.
2. تعلیم احساسی واقعا مهم است
آموزشدادن به کودکان درمورد چگونگی شناسایی، نظارت، ارزیابی و اصلاح واکنشهای احساسیشان در برابر خواهرها یا برادرهایشان میتواند اثر واقعا مثبتی بر کیفیت ارتباط فرزندان بگذارد. هدف در اینجا این است که به کودکانتان یاد بدهید در مواقع درگیری از شدت واکنشهای منفیشان بکاهند. بهاینترتیب هنگامی که خواهر یا برادرشان، آنها را تحریک میکند (از راههایی که فقط خواهرها و برادرها بلدند) عکسالعمل منفی آنها آنقدرها هم شدید نخواهد بود. تعلیم احساسی همچنین باعث میشود فرزندان روابط بهتری با هم داشته باشند و احتمال آنکه درنهایت حس مثبتتری از بازی داشته باشند، افزایش مییابد. پیشنهاد بعدی را ببینید.
3. به آنها فرصتهای مناسبی برای بازیکردن بدهید
تجربههای مثبتِ بازی به خواهرها و برادرها کمک میکند خود را برای پایهریزی پیوندی مادامالعمر آماده کنند. طبق تحقیقی که درمورد نسبت بین احساسات مثبت و منفی صورت گرفت، نسبت تعاملات مثبت به منفی در بین خواهرها و برادرها باید حدود 5 به 1 باشد. یکی از برنامههای تحقیقاتی بسیار خوبی که با هدف بهبود روابط خواهرها و برادرها انجام شد، بر یافتن چیزهایی تمرکز کرد که خواهرها و برادرها از انجام آن بههمراه هم لذت میبرند. حتی کودکانی که ظاهرا هیچ وجه اشتراکی نداشتند یا فواصل سنیشان زیاد بود نیز توانستند راههایی برای لذتبردن از همراهی با یکدیگر پیدا کنند. بنابراین وظیفهی مهم ما بهعنوان والدین این است که به فرزندانمان کمک کنیم هر روز حداقل زمان کمی را به بازیکردن یا کسب تجربهای مثبت با یکدیگر اختصاص دهند. اکثر بچهها گاهی در هنگام بازی دعوا میکنند. مسئلهی مهم این است که مطمئن شویم تعداد تجربههای مثبت آنها بیشتر از تجربیات منفیشان است. من با آگاهی از این مطلب سعی میکنم ترتیبی بدهم که در زمانهایی که احتمال دعواکردن بچهها با هم بیشتر است، ارتباط کمتری با هم داشته باشند، بهعنوانمثال بچههای من در اواخر بعدازظهر، کمی بداخلاق و ناسازگار میشوند. بنابراین در این زمان، معمولا آنها را تشویق میکنم بهتنهایی وقت بگذرانند یا تا وقت شام با بچهی همسایه بازی کنند. همچنین در مواقعی که احساس میکنم احتمال تعامل مثبت آنها با هم بیشتر است، تشویقشان میکنم کار مشترکی انجام دهند، بهعنوانمثال میدانم هنگامی که با هم از حیوان خانگیشان نگهداری می کنند، در عرض چند دقیقه از ته دل قهقهه میزنند و خوشحال میشوند. بنابراین چند بار در هفته پیشنهاد میکنم با هم از حیوان خانگیشان مراقبت کنند.
4. در زمان آرامش، رفتار درست هنگام درگیریها را به کودک یاد بدهید
طبیعتا خواهرها و برادرها با هم درگیریهایی پیدا خواهند کرد که لازم است آنها را مدیریت کنند. تحقیقات نشان میدهد هنگامی که کودکان تکنیکهای خاص مدیریت درگیری را بیاموزند، کیفیت رابطهی خواهر و برادریشان قطعا بهبود مییابد. اولین هدف این است که به فرزندانمان کمک کنیم بهطور ناگهانی و بدون فکر واکنش نشان ندهند و بهجای آن، اولین قدم مهم در حل درگیری را بردارند، یعنی نفس عمیقی بکشند. در قدم بعدی، باید به کودکانمان بیاموزیم که چگونه در موقعیتهای بسیار احساسی واکنش نشان دهند تا بتوانند با آرامش، خواهر یا برادرشان را از نیازهای فردی و دیدگاهشان مطلع سازند. بهتر است این تکنیک را در موقعیتهای آرامی که بچهها باهم مشکلی ندارند تمرین کنید، نه در وسط هیاهوی دعوا. مثلا یکی از بچهها نقش کسی را داشته باشد که از دست خواهر یا برادرش ناراحت است و در این نقش با حفظ آرامش، درمورد نیازها و خواستههایش حرف میزند.
5. قبل از دخالت در درگیری بین فرزندانتان، خوب فکر کنید، بهخصوص درمورد نوجوانان
استفاده از جملهی «بس کنید» برای پایاندادن به درگیری بین کودکان، چیزی به آنها یاد نخواهد داد. هنگامی که کودکان هنوز مهارتهای لازم برای حل مشکلاتشان را فرانگرفتهاند، ایرادی ندارد که نقش معلم را در طول درگیری ایفا کنیم. اما هنگامی که در روابط بچهها دخالت میکنیم، باید متوجه باشیم که اگرچه نیت ما خیر است، نباید طوری بهنظر برسد که انگار داریم از یکی از آنها طرفداری میکنیم یا استثنا قائل میشویم. تحقیقات نشان میدهد راهنمایی اکثر والدین در طول درگیریها، برای بچههای سنین پیشدبستانی مفید است. بااینحال هنگامی که بچهها به سن بلوغ میرسند، بهتر است اجازه بدهیم خودشان اختلافهایشان را حلوفصل کنند.
برای اکثر والدین، ایجاد روابط نزدیک بین فرزندان یکی از نگرانیهای بزرگ است و هیچ نتیجهای لذتبخشتر از آن نیست که کودکان با هم کنار بیایند و عاشق هم باشند. آیا بچههای شما با هم سازگاری دارند؟ اگر اینطور است، دلیل آن چیست؟ شما برای تقویت رابطهی خواهر و برادری آنها چه کارهایی کردهاید؟ منتظر تجربههای ارزشمند شما هستیم.