این مترجم در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: من کتاب «جزء از کل» اثر استیو تولتز را دو سال پیش ترجمه کرده بودم. تولتز نویسندهای است که شخصا به او علاقهمندم و طبیعی است که وقتی رمان جدیدی از او منتشر میشود ترجمهاش بکنم. اگر کار دیگری هم منتشر کند آن را ترجمه میکنم.
او درباره استقبال خوانندگان از کتاب «ریگ روان» با توجه به اینکه به چاپ سوم رسیده است، با اشاره به اتمام چاپ پانزدهم «جزء از کل» گفت: زمانی که نویسندهای محبوبِ خواننده ایرانی میشود، طبیعتا برای کتابهای جدیدش نیز کنجکاوی نشان میدهند. وقتی از کتاب «جزء از کل» استقبال خوبی شده است، اگر از رمان جدید این نویسنده استقبال نمیشد عجیب بود.
خاکسار درباره کتاب نیز بیان کرد: استیو تولتز در مصاحبهای گفته است که «جزء از کل» را راجع به ترس از مرگ نوشته و «ریگ روان» را درباره ترس از زندگی. این کتاب داستان دو دوست است که دو فرد شکستخوردهاند؛ لیام نویسندهای شکستخورده است که پلیس شده و آلدو کارآفرین شکستخوردهای است که هر بیزنسی راه میاندازد شکست میخورد. کتاب درباره رابطه این دو با هم و بیشتر شرح بدبختیهای آلدو است. لیام تصمیم میگیرد از زندگی دوست بداقبال خود کتاب بنویسد.
او با بیان اینکه هر دو کتاب «جزء از کل» و «ریگ روان» را دوست دارد و نمیتواند تمایزی بین آنها قائل شود، ادامه داد: «ریگ روان» خیلی از کتاب «جزء از کل» فاصله ندارد، فلسفیتر است، نثر مشکلتری دارد و خواننده را به چالش میکشاند. «جزء از کل» روانتر است. بر این اساس نمیتوانم بگویم از این کتاب مانند «جزء از کل» استقبال خواهد شد، هرچند تاکنون استقبال خوب بوده است. کتاب خیلی فلسفی است و برای علاقهمندان فلسفه جذاب خواهد بود.
چاپ سوم «ریگ روان» نوشته استیو تولتز با ترجمه پیمان خاکسار در 440 صفحه، با شمارگان 1500 نسخه و قیمت 35 هزار تومان در نشر چشمه منتشر شده است.
کتاب با نقل قولی از فرانتس کافکا آغاز میشود: آه، چهقدر امید، دریا دریا امید - ولی نه برای ما.
در نوشته پشت جلد کتاب هم میخوانیم: «ریگ روان» جدیدترین اثر استیو تولتز است پس از رمان تحسینشده «جزء از کل». تولتز در مصاحبهای گفته «جزء از کل» را درباره ترس از مرگ نوشته و «ریگ روان» را درباره ترس از زندگی.
ای خدا، چرا نقش من در این دنیا صرفا دلقک سقوطکرده نیست؟ چرا باید دلقک سقوطکردهای باشم که بقیه دلقکهای سقوطکرده رویش سقوط میکنند؟ به عبارت دیگر چرا روی پیشانیام نوشته هر پیرزنی که در سوپرمارکت لیز میخورد باید بازوی من را بگیرد؟
- از متن کتاب -