ماهان شبکه ایرانیان

یک مدرس دانشگاه بیان کرد

عاقبتِ نبود امنیت شغلی برای دانشجویان

عباس جاهدجاه می‌گوید: نبود امنیت شغلی بعد از فارغ‌التحصیلی را باید مساله اول در کاهش انگیزه دانشجویان در بسیاری از رشته‌ها دانست. این مساله در کلاس درس فارسی عمومی هم اثر می‌گذارد. به نظر من بزرگ‌ترین مساله‌ای که متولیان امر درباره دانشجو و دانشگاه باید به آن توجه کنند همین مساله است.

عاقبتِ نبود امنیت شغلی برای دانشجویان

این مدرس دانشگاه در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان این‌که انسان به امید زنده است، درباره انگیزه دانشجویان برای درس ادبیات گفت: زنده نگاه داشتن امید در نسل جوان از هر چیزی مهم‌تر است. دانشجو باید مطمئن باشد که اگر بهترین دوران زندگی‌اش را با قدرت، تمرکز و سخت‌کوشی به فراگیری دانش اختصاص دهد و به شایستگی درسش را به پایان برساند، بعد از تحصیل در جامعه جایگاه شایسته‌ای پیدا خواهد کرد. این حداقل نیاز یا به عبارتی پیش‌نیاز برای فعالیت جدی علمی – دانشگاهی است.

او در ادامه با اشاره به این‌که ادبیات مانند تمامی هنرها در زندگی انسان‌ها ریشه دارد، در پاسخ به این‌که مدرسان ادبیات چگونه می‌توانند این درس‌ها را با جذابیت بیشتری همراه کنند، بیان کرد: مباحثی چون عشق، مرگ، تولد، قدرت و اراده انسانی، تقدیر، روابط خانوادگی، مشکلات اقتصادی، اعتیاد، فقر، پیروزی‌ها و شکست‌ها و بسیاری دیگر از مباحثی از این نوع، هم از موضوعات مهم ادبی و هنری هستند و هم از موضوعات اصلی زندگی انسان‌ها. برای جذاب‌تر کردن کلاس ادبیات کافی است که بین این دو یعنی بین دانشجو و اثر ادبی ارتباط برقرار شود. دانشجویان زمانی که درک می‌کنند اثر ادبی می‌تواند کاری کند که آن‌ها مسائل را بهتر بشناسند، عمیق‌تر درک کنند و کامل‌تر حل کنند، خواه ناخواه جذب اثر خواهند شد؛ چون می‌بینند ادبیات دیگر در حاشیه زندگی و یک تنوع یا سرگرمی نیست بلکه بسیار فراتر، می‌تواند نقشی مهم در زندگی‌شان داشته باشد. وقتی دانشجو درک می‌کند که نویسندگان و شاعران بزرگ برای رساندن تجربه‌ای، پیامی و سخنی تمام زندگی خود را گذاشته‌اند، به زندان رفته‌، تبعید شده‌، کشته شده‌اند یا حداقل بخش اعظم دوران زندگی خود را صرف کرده‌اند، دیگر به ادبیات صرفا به عنوان یک تفنن نگاه نمی‌کند و با ادبیات به صورت جدی درگیر خواهد شد.

این استاد اعزامی وزارت علوم به خارج از کشور همچنین به فارسی‌آموزان خارجی هم اشاره داشت و گفت: مساله اول برای فارسی‌آموزان خارج از کشور مساله زبان فارسی است و تعداد کسانی که به ادبیات فارسی می‌پردازند در مقایسه با تعداد کل فارسی‌آموزان رقم کمی است. اما همین تعداد اندک نیز نقش پررنگی در روابط فرهنگی دارند، همین فارسی‌دوستان هستند که آثار ادبی را به زبان‌های خود ترجمه می‌کنند و ایران و فرهنگ ایرانی را به جهانیان می‌شناسانند؛ از این رو جایگاه بسیار والایی در تعاملات فرهنگی دارند. خوشبختانه ادبیات فارسی گنجنیه کم‌نظیری است و کسانی که وقت خود را صرف آشنایی با آن می‌کنند از تلاش و کوشش خود راضی بوده، با دست پر از این سیر و سیاحت ادبی - معنوی برمی‌گردند. به هر حال زبان وسیله ارتباط است؛ ارتباط هنری، اقتصادی، علمی و ... . اگر بخواهیم زبان فارسی در دنیا پیشرفت کند باید گستره ارتباط‌ها را بیشتر کنیم و کیفیت ارتباط را بالاتر ببریم. روابط ضعیف با جهان به ضعف فارسی منجر خواهد شد و روابط قوی تجاری، فرهنگی، علمی، سیاسی، اقتصادی و مانند آن با جهان به اعتلای زبان فارسی خواهد انجامید. 

جاهدجاه سپس درباره نتایجی که واحد نبودن کتاب درسی در دانشگاه برای ادبیات داشته است، گفت که به نظرش غیرممکن است بتوان کتاب واحدی را معرفی کرد.

او افزود: اگر هدف لایه‌های بیرونی متن باشد مثل معنای کلمات یا یافتن آرایه‌ها یا مباحث تاریخی و مانند آن، مشکلی نیست و می‌شود تمام استادان یک کتاب را تدریس کنند. اما اگر استاد را پلی بدانیم میان متن و زندگی، وضع فرق می‌کند. هر استادی نمی‌تواند پلی باشد که هر متنی را به جامعه ارتباط دهد. ممکن است من بتوانم داستان رستم و سهراب یا داستان ضحاک را به خوبی درس دهم و کاری کنم که دانشجو بعد از خواندن این متون احساس کند صاحب تجربه‌ای جدید و ارزشمند شده‌ است اما هیچ تضمینی وجود ندارد که چون رستم و سهراب را خوب درس می‌دهم، رستم و اسفندیار را هم خوب درس بدهم.

این مدرس ادبیات با بیان این‌که در کلاس فارسی عمومی و هیچ کلاس دیگری نمی‌توان نویسنده یا شاعر تولید کرد، درباره رابطه فارسی عمومی و آفرینندگی ادبی اظهار کرد: این کلاس‌ها شاید بتوانند ایجاد علاقه کنند و همچنین قدرت درک و تحلیل متون ادبی را بالاتر ببرند. در کلاس‌های فارسی عمومی همواره شاهد حضور دانشجویان علاقه‌مند به آفرینش ادبی هستیم. این دانشجویان از رشته‌های مختلفی هستند و بعضا تا سال‌ها ارتباط خود را با استاد درس فارسی عمومی حفظ می‌کنند و نقد و نظرهای استاد را در پیشرفت خلاقیت خود موثر می‌دانند.

عباس جاهدجاه در پایان پژوهشگری ادبی را در دوران معاصر همراه با پیشرفت بسیار دانست و گفت: نظریات مختلف ادبی و غیرادبی در این عرصه جولان می‌دهند. جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، زبان‌شناسی، فلسفه، مردم‌شناسی، تاریخ و بسیاری علوم دیگر متن ادبی را دست‌مایه پژوهش‌های خود قرار داده‌اند؛ از این‌رو در این عرصه شاهد حرکت‌های جدید بسیاری بوده‌ایم. فکر می‌کنم این مسیر رو به پیشرفت باشد و در آینده فعالیت‌های بین رشته‌ای بیشتری را شاهد باشیم. اگرچه مانند هر حرکت و اقدامی، نقادی و نقدپذیری می‌تواند موجب پیشرفت سریع‌تر شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان