دکتر بهرام افضلی، مدرس ادبیات دانشگاه و آموزش و پرورش در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت علاقهمندی فراگیران درس ادبیات در کلاسها اظهار کرد: من از اوایل دهه 70 شروع به تدریس کردم که آن دهه، دههای طلایی بود و دانشجو به دنبال مسائل ادبی و اخلاقی میرفت و از شنیدن شعرها و داستانهای درس ادبیات همانند شعر «علی ای همای رحمت» و یا «رستم و اشکبوس» لذت میبرد. اما در دهه 80 این مسئله کمرنگ شد و حتی برخی فداکاریهایی که در متنها آمده بود، در برخی از فراگیران اثربخشی مطلوب را نداشت و در این مسئله، مسامحه نسبت به مسائل انسانی و اخلاقی دیده میشد. در دهه 90 این اوضاع حادتر شده است.
رئیس اداره فرهنگی و هنری اداره کل استان آذربایجان غربی سپس در پاسخ به این سوال که معلمان چگونه میتوانند در دانشآموزان علاقهمندی به ادبیات را به وجود بیاورند، گفت: قبلا سواد و دانش معلم، دانشآموزان را تحت تاثیر خود قرار میداد؛ یعنی باسوادی و فضل معلم برای آنها بسیار مهم بود و دانشآموزان تحتتاثیر آن قرار میگرفتند. به قول دکتر سیروس شمیسا، در کتاب نقد ادبی، در معنی فضل تغییر و تحولی شگرف رخ داده است؛ اما چیزی که شاید امروزه دانشآموزان را میتواند به خود جلب کند، سواد رسانهای و بهروز بودن معلم است، نسبت به پیشرفتهای علمی که در جامعه جهانی روی داده است و آن وقت است که دانشآموز، معلم را همگام با خود احساس میکند. معلم اگر بتواند خودش را به جایی برساند که دانش آموز احساس نکند دانش رسانهای معلم از او عقبتر است، موفق خواهد شد.
او همچنین درباره کیفیت کتابهای درسی ادبیات بیان کرد: در دهه 70 دکتر محمدرضا سنگری و تیم تالیفات او، تغییراتی بنیادین و اساسی در کتابهای درسی ادبیات دادند که روشی علمی و هدفمند بود. ایشان برای اولینبار کتابهای درسی ادبیات را بر اساس ژانر یا انواع ادبی تقسیمبندی، تدوین و تالیف کردند. هنوز هم که هنوز است کتابهای جدیدالتالیف از نظر محتوایی، روشمند و خلاقانه است و ارزشهای ملی، انسانی و اخلاقی در آنها وجود دارد و چیزی در این زمینه کم نگذاشتهاند. اما ما مشکل سرانه مطالعه در جامعه داریم و همین حتی شامل کتابهای درسی هم میشود، یعنی حتی کتابهای درسی هم کمتر خوانده میشوند و این موضوع در همه رشتهها همینطور است.
بهرام افضلی در ادامه گفت: برای دانشآموزان، نگرش پژوهشگرانه به موضوع برداشت عبثی است؛ به عبارت دیگر پژوهش، کاری تخصصی است و نباید انتظار پژوهش، به معنی واقعی، از دانشآموزان داشت؛ اما همیشه در کلاسها افرادی بودهاند که ما به موفقیت آنها در حوزه ادبیات امیدوار بودهایم. دانشآموزان اگر انگیزه، علاقه و استعداد کافی داشته باشند، حتما در زمینه خلاقیتهای ادبی موفق خواهند شد؛ اما متاسفانه مدارس ما از نظر دانش آموز یکدست نیست و دانشآموزان را جداسازی کردهاند و شرایطی بهوجود آمده که اجتماع اغلب دانشآموزان بااستعداد و ممتاز در مدارس خاص و برخوردار است و اجتماع دانشآموزان ضعیف و متوسط در مدارس کمبرخوردار، که این کار را برای معلمان سخت میکند و تبعات آموزشی و تربیتی دارد. صاحبنظران علوم تربیتی، تفکیک دانشآموزان را روشی غیرعلمی میدانند، زیرا نتیجه تربیتی مطلوبی ندارد.