اینطنزپرداز در گفتوگو با ایسنا درباره سهگانه طنز سیاسی خود که با عنوان «سهگانه طنز سبز» عرضه شده است، گفت: «سهگانه طنز سبز» سه مقطع مهم تاریخ معاصر را دربر میگیرد و «قورمهسبزی » و «از اون بالا کفتر میآیه» وقایعنگاری روزهای ملتهب تاریخ سیاسی است. «دو قطعه عکس4*6»، «از اون بالا کفتر میآیه» و «قورمهسبزی» به درخواست ناشر با امضا و در یک پکیج با عنوان «سهگانه طنز سبز» منتشر شده و جلد هر سه کتاب سبز است. این کتابها به سه مقطع مهم تاریخ معاصر میپردازند و شامل سیاسیترین طنزهایی هستند که در این سالها نوشتهام.
او درباره محتوای کتابها نیز گفت: کتاب «دو قطعه عکس4*6» داستانی است که به دو دوره دولت خاتمی (76-84) میپردازد. بخش اول این کتاب با عنوان «جلد دوم بینوایان»، داستانی طنز با کاراکترهای «بینوایان» درباره دولت خاتمی است. داستان دوم کتاب هم «شهر بیقصه» است که با توجه به علاقهای که به «شهر قصه» بیژن مفید داشتم برای کار صوتی یا تصویری آن را نوشتم که در آن موقع به حاصل ننشست. این کتاب درباره دانشجویانی است که دچار مشکل شدهاند.
رها افزود: «از اون بالا کفتر میآیه» دوره اول دولت احمدینژاد را پوشش میدهد و «قورمهسبزی» طنز سیاسی مربوط به سال 1388 و ابتدای دولت دوم احمدینژاد است و طنزهای هر دو کتاب در مطبوعات چاپ شدهاند.
این طنزپرداز درباره وضعیت چاپ سه کتاب یادشده نیز اظهار کرد: چاپ اول کتاب «از اون بالا کفتر میآیه» تمام شده است و تجدید چاپ میشود. چاپ اول «قورمهسبزی» رو به اتمام است. کتاب «دو قطعه عکس 4*6» نیز کتاب جدیدی نیست؛ این کتاب در سال 1383 برای اولینبار منتشر شد و در دولت احمدینژاد چاپ نشد.
او با تأکید بر اینکه یکی از مخالفان سرسخت چاپ طنزهای مطبوعاتی در قالب کتاب است، متذکر شد: دلیل مخالفتم این است که کارهای مطبوعاتی تاریخ مصرف دارند و با مرور زمان بیمعنی میشوند و مردم نمیتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. دیگر اینکه در تبار طنزنویسان دچار تنبلی هستیم و کسی برای نوشتن کتاب و کار جدی و زمانبر نه زمان میگذارد و نه انگیزه دارد؛ همه دچار روزمرگی هستند.
رها در ادامه گفت: به دلیل اینکه طنز مطبوعاتی تاریخ مصرف دارد از چاپ شدن سه جلد از کتابهایم به رغم این که مجوز گرفته بود گذشتم؛ در این زمینه به طور مشخص میتوانم از «پارتیزان» و «مغازله» نام ببرم.
او درباره طنزهای مطبوعاتی خود که در قالب کتاب است اظهار کرد: در مورد «از اون بالا کفتر میآیه» و «قورمهسبزی» که طنز مطبوعاتی هستند، حکایت فرق میکند؛ زیرا احساس کردم این دو کتاب مقطع حساسی از تاریخ ما را دربر میگیرند، بهویژه «قورمهسبزی». این طنزها در واقع، وقایعنگاری روزهای ملتهب تاریخ سیاسی معاصر ما بود.
ابراهیم رها با بیان اینکه در دولت احمدینژاد رکوددار یا یکی از رکوردداران کتاب مجوزنگرفته است گفت: منصفانه است که درباره راندمان کاری دولت روحانی در حوزه کتاب بگوییم زیرا با پوست و استخوان آن را حس کردهام. در همه عرصهها مشکلاتی وجود دارد که خود ما به آن معترف هستیم؛ حوزه کتاب قطعا در دولت روحانی بهشت برین نشده است و نقصهای فراوانی دارد که بر کسی پوشیده نیست.
او افزود: در دولت احمدینژاد نه تنها مجوز صادر نمیکردند، به ناشر هم جواب نمیدادند، برخوردهای غیرمحترمانه و بهدور از نزاکت داشتند و خود را به هیچوجه ملزم به پاسخگویی نمیدیدند، زیرا عرصه فرهنگ را نمیشناختند.
نویسنده کتاب «دریوری» اظهار کرد: باید واقعنگر باشیم و فقط نق نزنیم، در سال گذشته طی ماه، 10 جلد کتاب از من منتشر شد. این به معنای این نبود که من این 10 جلد را در یک سال نوشته باشم، بلکه کتابهایی بودند که در دولت روحانی مجوز گرفتند. کتابهای زیادی داشتم که گمان میکردم با سختگیریهایی روبهرو شوند. باورم بر این است که کتاب «قورمهسبزی» و «از اون بالا کفتر میآیه» جز با یک نگاه منطقی و فرهنگی امکان نداشت مجوز بگیرد.
رها با بیان اینکه هیچگاه قلم خود را نفروخته است، خاطرنشان کرد: در حد توان قلمم را به هیچ صاحب قدرتی از هیچ جناح، حزب و قدرتی نمیفروشم و به عنوان قاضی منصفی که دست در آتش دارد باید بگوییم تغییرات حوزه کتاب در دولت روحانی بسیار بسیار بسیار محسوس بوده و تغییرات زیادی نسبت به دولت احمدینژاد داشته است، به جای نق زدن مدام که چرا همهچیز ایدهآل نیست آنچه را بهتر شده دریابیم و بگوییم.
اینطنزپرداز با بیان اینکه دیگران میگویند رها نمینویسد، نیست و یا برخی گفتهاند مهاجرت کرده است، گفت: دلیل اینکه دیگر من را نمیبینند این است که آدمها من را یک دهه در مطبوعات دیدهاند. من رکورد طنز مطبوعاتی در کشور را دارم و صد طنز مطبوعاتی در ماه چاپ میکردم. الان در مطبوعات نیستم و همه میگویند نمینویسد. اما اینطور نیست؛ من بیشتر از آن موقع مینویسم، گاهی 8-9 ساعت در روز، و نوشتن را کنار نگذاشتهام بلکه به حوزه کتاب رفتم و از آنجایی که مردم ما کتابخوان نیستند میگویند رها نیست، نمینویسد و یا مهاجرت کرده است.
او با بیان اینکه جرقه رفتن به حوزه کتاب زمانی زده شد که «ما را از آنجا بیرون رفتیم»، اظهار کرد: انتهای دهه 80 بر سر نخواستن من دعوا بود، چون برخی معتقد بودند که با حضور فلانی برای نشریات خطر ایجاد میشود. دو نشریهای که بسته شد قلم من در مظان اتهام قرار گرفت که به خاطر من و ستون من بسته شده و به اجبار از مطبوعات دور ماندم و توفیق اجباری شد که بر روی نوشتن کتاب و فیلمنامه متمرکز شوم.
رها در بخشی از سخنان خود گفت: به خودم قول دادهام که امسال غیر از ادامه «دری وری» و «قصههای هزار و یک نصف شب» ، کار دیگری انجام ندهم.
این طنزپرداز در پایان صحبتهایش خاطرنشان کرد: نق نزنیم و رأی بدهیم. با نق زدن هیچ اتفاقی نمیافتد. غر مفت هم نزنیم و رأی بدهیم. درست رأی بدهیم و با چشم باز، و بدانیم انجام دادن یک عمل همیشه تأثیر مثبتتری دارد تا نشستن، ناله کردن و بهانه گرفتن. اینها فقط حالمان را خراب میکند.