این نویسنده و پژوهشگر ادبی در سالگرد تولد 72 سالگیاش (16 اردیبهشتماه) در گفتوگو با ایسنا، درباره اینکه اگر به سالهای دور بازگردد باز هم نویسندگی را انتخاب میکند یا اینکه سراغ دیگر فعالیتهای هنری میرود، با بیان این سخنان اظهار کرد: من نویسندگی را انتخاب نکردهام بلکه به آن پناه آوردهام. اگر قرار به انتخاب بود مسلما این قضیه باز هم رخ میداد. اگر در این سرزمین زندگی میکردم که قطعا زندگی میکردم، و این سرزمین همینی بود که الان هست، بالاخره از خیلی چیزها دردم میآمد و دوباره شروع به نوشتن میکردم. چه باید میکردم؟ غیر از نوشتن کار دیگری بلد نیستم.
او سپس بیان کرد: در کشورهای مترقی و پیشرفته نویسندگی شغل است. انسانها مینویسند، چاپ میشود، فروش میرود و به آنها پول میدهند و نویسنده زندگی میکند. یادم میآید در خارج که بودم اگر مطلب کوچکی مینوشتم و در جایی چاپ میشد، روزنامه یا مجلهای، بدون آنکه خودم بدانم حقالزحمهای برایم پست میکردند. اما اینجا از این خبرها نیست زیرا نویسندگی شغل نیست.
خیام همچنین درباره فعالیتهای اخیر خود اظهار کرد: آخرین کتابی که من چاپ کردم «نیمنگاهی به مولوی؛ مثنوی برای جوانترها» بود. یک رمان هم دارم که به ناشر تحویل دادهام و ناشر هم آن را برای ارشاد فرستاده است، اما به آن مجوز ندادهاند. مدتهاست که در ارشاد است. قبلا کتابهایی را که ارشاد مجوز نمیداد در خارج از ایران چاپ میکردم اما الان حال و حوصله این کارها را ندارم. کتاب را به ارشاد دادم، اگر چاپ نکنند هم نکردهاند؛ این کتاب هم میرود کنار دیگر کارهایی که چاپ نشدند.
او در ادامه خاطرنشان کرد: کتابهایی که در خارج چاپ میشود به دست مخاطب ایرانی نمیرسد. چندین کتاب در خارج چاپ کردم اما کسی از آنها خبردار نشد حتی خودم. وقتی توانستم برخی از آنها را در داخل ایران چاپ کنم عدهای خبردار شدند وگرنه در ایران کسی کتاب نمیخواند که پیگیر باشد. مخاطبی در کار نیست، بنابراین فرق زیادی هم نمیکند. البته تمام تلاشم را میکنم تا کتابم چاپ شود. باید به ارشاد بروم و ببینم مشکلش چیست، اگر بتوانم برطرف کنم که برطرف میکنم تا چاپ شود و اگر نشد هم که دیگر نشده و کتاب مجاز نیست.