برترین ها: این روزها شبکههای اجتماعی به قسمتی جدا نشدنی از زندگی کاربران تبدیل شدهاند و روزی نیست که به شبکههای اجتماعی سر نزنیم، در بین تمام این شبکههای اجتماعی، فیسبوک بهعنوان یکی از پرکاربرترین شبکههای اجتماعی در تمام دنیا شناخته میشود و این شبکه اجتماعی به اندازهای قدرت پیدا کرده است که حتی گفته میشود در انتخابات سال 2016 ریاستجمهوری آمریکا نیز این شبکه نقش مهمی در برندهشدن ترامپ بازی کرد.
جالب است بدانید فیسبوک که این روزها قدرت و محبوبیت زیادی پیدا کرده است در سال 2014 چیزی نبود به غیر یک پروژه دانشجویی. در آن سال مایک زاکربرگ، به همراه چند تن دیگر از همدانشگاهیهایش به این فکر استفاد تا شبکهای برای ارتباط میان دانشجویان هاروارد ایجاد کند. این شبکه بهسرعت در میان دانشجویان محبوب شد و مدتی بعد نیز در اختیار عموم مردم قرار گرفت و در تمام دنیا بهاندازهای کاربر پیدا کرد که گفته میشود در سه ماهه اول سال میلادی 2019، فیسبوک چیزی حدود 2.38 میلیارد کاربر فعال داشته است.
در این بین فیسبوک نیز همانند هر شرکت دیگری، در ابتدا کارمندان کم، اما تاثیرگذاری داشت و بعضی از آنها مانند مارک زاکربرگ هنوز هم در فیسبوک باقیمانده و سکان این شبکهاجتماعی را در دست دارد، بسیاری دیگر از کارمندان روزهای آغازین فیس بوک نیز این شرکت را ترک گفتهاند، به این ترتیب میخواهیم با هم ببینیم 10 کارمند روزهای آغازین فیسبوک، اکنون در چه وضعیتی هستند و به چه کارهایی مشغولاند.
مارک زاکربرگ
امکان ندارد به فیسبوک اشاره کنیم و صحبتی از مارک زاکربرگ مطرح نشود، به همین دلیل بهتر است این فهرست را با مارک زاکربرگ شروع کنیم. زاکربرگ که این روزها به سلطان شبکههای اجتماعی تبدیل شده، یک میلیارد خودساخته است و بهرغم اینکه بسیاری افراد به او حسادت میکنند و مدعی هستند بخت و اقبال با زاکربرگ یار بود تا فیسبوک را راهاندازی کند، باید اعتراف کنیم که زاکربرگ یکی از مغزهای جوان و متفکر دنیا است و حتی در نوجوانی نیز داستانهای زیادی از هوش و ذکاوت زاکربرگ نقل میشود.
زاکربرگ که این روزها فیسبوک با نام او شناخته میشود پس از پا گرفتن فیسبوک، تمام توان و انرژی خودش را صرف پیشرفت این شبکه اجتماعی کرد، از طرف دیگر مدیریت شبکه اجتماعی در قد و قواره فیسبوک، کار راحتی نیست و با شبکهای طرف هستیم که در چند سال اخیر، اتهامهای زیادی به آن وارد شده است. یکی از این اتهامها درز اطلاعات فیسبوک به یک شرکت تبلیغاتی بود که گفته میشود همین قضیه کمک زیادی به برندهشدن ترامپ در انتخابات 2016 ریاست جمهوری آمریکا کرد. این امر باعث شد تا زاکربرگ در سال 2018 بابت عدم حفظ حریمشخصی کاربران در فیسبوک بارها از مردم عذخواهی کند.
پای زاکربرگ بابت این قضیه حتی به مجلس سنای آمریکا نیز باز شد و در خصوص رعایت نکردن حریم خصوصی کاربردن در فیسبوک مجبور شد تا به نمایندگان سنای آمریکا توضیح دهد. قضیه به اندازهای بالا گرفت که حتی صحبتهایی نیز برای دخالت دولت آمریکا در کنترل فیسبوک مطرح شد. به این ترتیب میتوان گفت زاکربرگ این روزها همانند گذشته سکان فیسبوک را در اختیار دارد، اما این بار فیسبوک درگیر توفانی سهمگینشده و باید ببینیم زاکربرگ چگونه شبکه اجتماعیاش را از گزند این توفان در امان نگه خواهد داشت.
ادواردو ساورین
اگر داستان شکلگیری فیسبوک را دنبال کرده باشید حتماً بهخوبی میدانید که ادواردو ساورین (Eduardo Luiz Saverin)، در کنار مایک زاکربرگ بهعنوان دو مؤسس اصلی فیسبوک بهحساب میآیند. اگر اهل سینما هم باشید حتماً خاطرتان هست در فیلم سینمایی «شبکه اجتماعی» نیز که داستان شکلگیری فیسبوک را روایت میکرد، اندرو گارفیلد، هنرپیشه معروف، نقش ادواردو ساورین را بر عهده داشت و در این فیلم درگیری های قانونی زیادی را میان زاکربرگ و ساورین مشاهده کردیم. از قرار معلوم ساورین برای تقویت فیسبوک، سرمایهگذاری اولیه این پروژه را فراهم کرد، اما پس از اینکه مدتی از کار فیسبوک گذشت و این شبکه به موفقیت رسید، ادواردو ساورین و مارک زاکربرگ در خصوص میزان سرمایهگذاری که ساورین در فیسبوک انجام داده بود و همچنین رویکردهای مختلف تبلیغات برای فیسبوک با یکدیگر به مشکل برخورد.
بحث و جدلهای مختلفی میان زاکربرگ و ساورین در گرفت و بدون اینکه در جریان تمامی ابعاد ماجرا باشیم به راحتی نمیتوانیم حق را به زاکربرگ یا ساورین بدهیم، اما چیزی که مهم است این نکته است که در نهایت زاکربرگ دست ساورین را در سال 2005 از فیسبوک کوتاه کرد، مدتها بعد ساورین در مصاحبهای با نشریه فوربز (Forbes)، مدعی شد که هیچ کینهای از زاکربرگ به دل ندارد و از آن زمان به بعد نیز از هر فرصتی برای تعریف و تمجید از زاکربرگ استفاده میکند.
ادواردو ساورین چیزی نزدیک به 15 هزار دلار در پروژه اولیه فیسبوک سرمایهگذاری کرده بود و این سرمایه به میلیاردها دلار پول تبدیل شد. ساورین که زاده برزیل است و در آن زمان در آمریکا اقامت داشت، چند سال پیش به دلیل قوانین مالیاتی سختگیرانه آمریکا، این کشور را به مقصد سنگاپور ترک گفت و مدتی است با راج گانگلی (Raj Ganguly)، یکی از جوانهای موفق کارآفرین آسیایی گروه تجاری با نام «بی. کپیتال گروپ» (B Capital Group)، را راهاندازی کردهاند و این شرکت در استارتاپهای بیمهای، سلامتی و تجاری سرمایهگذاری میکند.
داستین موسکوویتز
داستین (Dustin Moskovitz)، یکی از نزدیکترین رفقای زاکربرگ به حساب میآید و این دو نفر به لحاظ سن و سال نیز نزدیکی زیادی به هم دارند و زاکربرگ تنها 8 روز از داستین بزرگ است. داستین در دوران دانشجویی چ با زاکربرگ هماتاق بود و از همان ابتدای شروع کار فیسبوک، به این پروژه مشغول شد. علاقه داستین به کار و تجارت به اندازهای بود که پس از مدتی درس و تحصیل در هاروارد را کنار گذاشت و بهعنوان یکی از مدیران ارشد در فیسبوک مشغول به کار شد.
او چیزی نزدیک به چهار سال در سمت مدیر عامل اجرایی فیسبوک انجام وظیفه کرد تا اینکه در نهایت در سال 2008 به این فکر افتاد که راهش را از فیسبوک جدا کند. خوشبختانه داستین موسکوویتز پس از ترک فیسبوک نیز توانست به موفقیتهای چشمگیری برسد و ثابت کند که در کنار بخت و اقبال، از هوش تجاری خوبی برخوردار است. داستین پروژههای مختلفی را در کارنامهاش دارد که موفقترین آنها را میتوان پروژه آسانا (ASANA)، نام برد، آسانا یکی از معروفترین ابزارهای مدیریت کار در دنیای دیجیتال بهحساب میآید. آسانا به اعضای یک گروه یا شرکت اجازه میدهد تا پروژهها و کارهای مختلف را به یکدیگر محول کنند و گزارشهای کاری مشخصی را در خصوص کارهای محول شده از طریق دسترسی به این اپلیکیشن، دریافت نمایند.
داستین موسکوویتز از آن جوانهای با استعداد و موفقی است که دستی در امورخیریه نیز دارد و در کنار راهاندازی آسانا، به همراه همسرش وقت زیادی از زندگی خود را به انجام پروژههای خیرخواهانه اختصاص داده است. راهاندازی پروژهای برای ریشهکن کردن مالاریا، یکی از پروژهای معروف خیرخواهانه داستین موسکوویتز بهحساب میآید.
داستین موسکوویتز دوران حضور در فیسبوک را کاملاً پشتسر گذاشته و از آن زمان تاکنون صحبت خاصی در خصوص فیسبوک مطرح نکرده است، او حتی ترجیح داد در خصوص مشکلاتی که در یکی دوسال گذشته فیسبوک گرفتار آنها شده نیز سکوت اختیار کند. مدتی پیش نیز بیزنس اینسایدر (Business)، طی مصاحبهای با موسکووتیز نظر او را در خصوص فیسبوک جویا شد و این کارآفرین جوان به خبرنگار پاسخ داد که توسعه سرویس آسانا به اندازهای وقت او را گرفته که فرصتی برای فکر کردن به فیسبوک پیدا نمیکند. به این ترتیب میتوان گفت با توجه به روحیهای که از داستین موسکوویتز سراغ داریم، در آینده نیز پروژههای چشمگیری را به دنیای دیجیتال معرفی خواهد کرد.
اندرو مککالم
همانگونه که توضیح دادیم فیسبوک بهطور غیرمترقبهای مورد توجه کاربران قرار گرفت و زاکربرگ و یارانش آماده سرویسدهی به نیاز کاربران در فیسبوک نبودند، این قضیه باعث شد تا زاکربرگ از دوستان و همدانشگاهیهایش برای توسعه قسمتهای مختلف فیسبوک کمک بگیرد. در این بین فیسبوک یک مورد بسیار مهم را نیز کم داشت و این مورد چیزی نبود به غیر از نشانتجاری فیسبوک. در نتیجه زاکربرگ برای طراحی لوگوی فیسبوک دست به دامان اندرو مککالم (Andrew McCollum)، شد.
جالب اینجاست که مککالم دستی در طراحی نداشت و به اصرار از زاکربرگ خواهش کرد تا طراحی لوگو را به یک هنرمند متخصص واگذار کند، اما گوش زاکربرگ به این حرفها بدهکار نبود و در نهایت اندرو مککالم در مقابل اصرار زاکربرگ کوتاه آمد و طراحی اولین لوگوی فیسبوک را انجام داد. اگر از قدیمیهای فیسبوک باشید احتمالاً این لوگو را به خاطر دارید.
مککالم تصویر مردی را در بالا و سمت راست اولین لوگوی فیسبوک بهصورت کدهای باینری نمایش داده بود و این مرد در آن زمان از جانب رسانهها بهعنوان «مرد فیسبوکی» شناخته میشد. جالب اینجاست که تصویر این مرد هیچ ربطی به فیسبوک و تاریخچهاش نداشت و درواقع مککالم تصویر آلپاچینو در فیلم صورتزخمی را بهعنوان مرد فیسبوکی در اولین لوگوی فیسبوک استفاده کرده بود.
مککالم در پاگرفتن فیس بوک نقش مهمی ایفا کرد، اما موفقیت فیسبوک، افزایش حجم کار را برای او به دنبال داشت و به همین دلیل نیز تصمیم گرفت تا عطای فیسبوک را به لقایش ببخشد و درسهایش را فدای این پروژه که در آن زمان آینده مشخصی هم نداشت، نکند. در نتیجه مککالم پس از مدتی حضور در فیسبوک، این پروژه را رها کرد و پس از فارغالتحصیل شدن از هاروارد چندین پروژه مستقل را شروع کرد. سرویسهای آنلاینی مانند جابزپایس (JobsPice)، که یک سرویس ساخت رزومه آنلاین است، به همراه سرویس استریم تلویزیونی فیلو (Philo)، را میتوان از نمونه کارهای موفق اندرو مک کالم نام برد.
کریس هیوز
همانگونه که برای شما گفتیم زاکربرگ مغز متفکر راهاندازی فیسبوک بود، اما در کنار او جوانهای دیگری نیز برای راهاندازی فیسبوک همکاری کردند، جالب اینجاست که بیشتر این جوانها، پس از مدتی فیسبوک را ترک گفتند و برای پیشرفت به دنبال پروژههای شخصی خودشان رفتند و امروزه یکی از دیگری موفقتر شدهاند.
یکی از نمونههای بارز این قضیه را میتوان کریس هیوز (Chris Hughes)، نام برد. کریس هیوز زاده شهری کوچک در کارولینای شمالی است و بهرغم سن و سال کمش نه تنها در فیسبوک جوان موفقی بود بلکه حتی پس از جدایی از فیسبوک نیز به جوان موفقی تبدیل شد و کارنامه درخشانی در دنیای سیاست برای خودش دست و پا کرد. کریس هیوز جوان بسیار موقعیتشناسی است و با کمک گرفتن از فرصتها موقعیتها برای خودش اسم و رسم خوبی در دنیای سیاست بدست آورده است.
داستان موفقیت کریس هیوز به پس از جدایی از فیسبوک در سال 2008 باز میگردد، او در آن زمان عزم کرد تا وارد کمپینهای سیاسی شود و به همین دلیل نیز به کمپین تبلیغاتی باراک اوباما پیوست. او که تجربه خوبی در زمینه حضور در شبکههای اجتماعی بدست آورده بود مسئولیت تبلیغات اوباما در شبکههای اجتماعی را بدست گرفت و سعی کرد تا در شبکههای اجتماعی نظر جوانها و افرادی که با دنیای دیجیتال سر و کار دارند را به اوباما جلب کند. برای رسیدن به این هدف، کریس هیوز شبکهاجتماعی مخصوصی را برای تعامل جوانها با باراک اوباما راهاندازی کرد و توانست رأیهای زیادی را به نفع باراک اوباما جمعآوری کند. هیوز که موفقیت دنیای سیاست زیر دندانش مزه کرده بود از آن زمان تاکنون فعالیتهای مختلفی را در دنیای سیاست و دستگاههای اداری آمریکا انجام داده است و به رغم سن و سال کم، آیندهای روشن را پیشروی او میبینیم.
شان پارکر
شان حتی قبل از اینکه به گروه جوانهای مؤسس فیسبوک بپیوندد نیز در دنیای دیجیتال شخصی شناخته شده بود. او راهاندازی وبسایت نپستر (Napster) را در کارنامهاش دارد که این سایت در زمان خودش به عنوان یکی از انقلابیترین وبسایتهای اشتراک فایل و موسیقی شناخته میشود. پارکر که دید تجاری خوبی دارد و در آن زمان فیسبوک را وبسایتی آیندهدار میدید با مارک زاکربرگ قرار ملاقاتی گذاشت و همکاری این دو جوان پایهگذاری شد.
شان پارکر تجربه خوبی در رقابت و حضور در دنیای تجارت آنلاین داشت و زاکربرگ کمک کرد تا فیسبوک به موفقیتهای بیشتری برسد، از طرف دیگر فیسبوک در ابتدا با نام «دِ فیسبوک»، (the Facebook) معرفی شده بود و به پیشنهاد شان پارکر، واژه معرفه «دِ» از ابتدای عبارت فیسبوک حذف شد. شان پارکر برای مدتی به سمت مدیرعامل فیسبوک انتخاب شد و تلاشهای زیادی برای محبوبیت و موفقیت فیسبوک انجام داد، اما در نهایت به جرم نگهداری کوکائین بازدداشت شد و همین قضیه زمینههایی جدایی شان پارکر را از فیسبوک فراهم کرد.
پارکر پس از جدایی از فیسبوک دست روی دست نگذاشت و فعالیتهای مختلفی را در دنیای دیجیتال از جانب او شاهد بودهایم که در این زمینه میتوان به سرمایهگذاری شان پارکر در اسپاتیفای در سال 2010 اشاره کرد. شان پارکر که در سال 2019 ثروت خالص او نزدیک به 2.7 میلیارد دلار برآورد شده، دستی در امور خیریه نیز دارد و با راهاندازی بنیاد پارکر، به بیماران سرطانی کمک میکند. جالب اینجاست بهرغم ثروت کلانی که شان پارکر از فیسبوک به جیب زد، وی پس از مدتی جدایی از این شرکت از هر فرصتی برای تبلیغ بر ضد فیسبوک استفاده میکند و مدعی است این شبکه اجتماعی آسیبهای زیادی برای کودکان دارد.
جیمز پییِرا
جیمز (James Pereira)، شخصیت مرموز و ناشناختهای است که خط و خبر زیادی از او در اینترنت پیدا نمیشود. او مدتی به عنوان هفتمین کارمند فیسبوک مشغول به کار بود و سابقه حضور وی در فیسبوک به سالهای 2004 تا 2007 باز میگردد. اما از آن زمان به بعد دود شد و رفت هوا و دیگری خبری از او نداریم.
بیزنس اینسایدر چند وقت پیش مدعی شد که جیمز پییرا با ساتوشی ناکاماتو (Satoshi Nakamato)، مؤسس فراری بیتکوین همکاری دارد. ناگفته نماند یک بلاگ به جیمز پییرا منسوب است که نوشتههای این بلاگ نیز از سال 2011 تاکنون بهروز نشدهاند و با این حساب روی این بلاگ هم بهعنوان نشانهای از جیمز پییرا نمیتوان حساب باز کرد. در این بین مدتی پیش گزارشهایی از جانب پایگاه خبری «میک» (Mic)، مبنی بر حضور جیمز پییرا در پورتلند منتشر شد. اما روی این گزارش نیز نمیتوان حساب باز کرد.
به این ترتیب در حال حاضر مشخص نیست که جیمز پییرا مشغول چه کاری است و زندگیاش در چه وضعیتی قرار دارد، اما از آنجایی که ماه هیچ وقت پشت ابر نمیماند، بدون شک روزی فرا خواهد رسید که سر و کله جیمز پییرا نیز پیدا شود و ببینیم هفتمین کارمند فیسبوک چگونه روزگار میگذراند.
تانر هالیچیوغلو
بیزنس اینیایدر، تانر هالیچیوغلو (Taner Halicioglu) را بهعنوان اولین کارمند رسمی فیسبوک معرفی میکند و تانر مهندسی بود که زیرساخت پایگاههای اطلاعاتی فیسبوک را برای قرار دادن حجم وسیعی از اطلاعات فراهم کرد. از این لحاظ تانر در زمان فعالیت در فیسبوک بهعنوان یکی از مهمترین کارمندان این شبکه اجتماعی شناخته میشد. تانر تا سال 2009 در فیسبوک بود با توجه به رزومه پر و پیمانی که در فیسبوک برای خودش جمع کرده بود توانست شغل معمی در شرکت سرگرمیهای بلیزارد (Blizzard Entertainment) برای خودش دست و پا کند.
اگر اهل بازیهای ویدئویی باشید بدون شک نام بلیزارد به گوش شما خورده و بهخوبی میدانید که این شرکت یکی از قدیمیهای دنیای گیم است و عناوین مهمی، چون دیابلو (Diablo)، و دنیای واکرافت (World Of Warcraft)، را در کارنامهاش دارد. تانر به حضور فعالش در بلیزارد ادامه داد و در سال 2013 نیز یکی از کرسیهای استادی دانشگاه سندیگو را از آن خود کرد تا دانش و تجربهاش را در اختیار جوانها قرار دهد.
تانر هالیچیوغلو در سندیگو زندگی میکند و یکی از خیرخواهترین افراد این شهر است، او در امور خیریه ید طولایی دارد و سخاوتمندی و دست و دلبازیاش به شهروندان سندیگو ثابت شده است. در خصوص کمکهای تانر میتوان به اهدای مبلغ گزاف 74 میلیون دلار به دانشگاه سندیگو اشاره کرد. به همین دلیل نیز یکی از ساختمانهای دانشگاه سندیگو به نام تانر هالیچیوغلو نامگذاری شده است. تانر مدعی است میخواهد دانشگاه سندیگو را به یکی از معتبرترین مراکز علمی و تحقیقاتی در زمینه بانکهای اطلاعاتی تبدیل کند.
اِزرا کالاهان
بیشتر نیروهایی که در اوایل شروع فعالیت فیسبوک در این شرکت استخدام میشدند زیر نظر مستقیم مارک زاکربرگ قرار میگرفتند، اما ارزا کالاهان (Ezra Callahan)، پس از استخدام با شان پارکر در یک دفتر قرار گرفت و تعامل نزدیکی با پارکر داشت.
بیزنس اینسایدر گزارش داده است که کالاهان از سال 2004 تا 2010 با سمت مدیر ارتباطات داخلی در فیسبوک مشغول کار بود و همزمان مدیریت محصول این شرکت را نیز بر عهده داشت. کالاهان در چندین سال حضور خود در فیسبوک خدمتهای زیادی به این شرکت کرد و دستمزد هنگفتی را نیز دریافت نمود. در نهایت نیز پس از ترک فیسبوک، به سواحل آفتابی لسآنجلس رفت و این روزها در صنعت هتلداری و سرگرمی مشغول به کار است.
ارزا کالاهان یکی از ساختمانهای قدیمی لسآنجلس را که قدمتی بیشتر از 100 سال دارد را خریداری کرد و این ساختمان را به محلی برای اجرای موسیقی تبدیل نمود. این ساختمان برای حدود 1000 نفر جا دارد و به سرعت توانست به یکی از محلهای پرطرفدار در میان جوانان لسآنجلسی تبدیل شود. ارزا کالاهان توجه زیادی به ساخت هتلها و رستورانها دارد و از آن دسته مردهای اهل زندگی بهحساب میآید که حسابی خانوادهدوست است و در حال حاضر 7 فرزند دارد.
مت کوهلر
مت کوهلر (Matt Cohler) فردی است که نه تنها سابقه درخشانی در فیسبوک دارد، بلکه سابقه حضور در شرکتهای معتبری مانند فیسبوک، دراپباکس، اوبر و لینکدین نیز در کارنامهاش بهچشم میخورد. مت کوهلر در شرکتهای فیسبوک و لینکدین سمتهای کلیدی را بر عهده داشت و حضور وی در فیسبوک باعث شد ثروت هنگفتی به جیب بزند.
پایگاه خبری ونچِر بیت (Venture Beat)، گزارش داده است که فیسبوک مدتها به دنبال استخدام مت کوهلر بود تا اینکه نهایتاً این جوان خوشفکر و موفق را در سال 2008 به استخدام درآورد. مت کوهلر پس از ترک فیسبوک نیز یک لحظه بیکار ننشسته و سابقه فعالیت در شرکتهای اسنپچت، تیندر و اینستاگرام را نیز دارد. فعالیت او در دنیای فناوری و ارتباطاتی که با سلاطین تکنولوژی دارد در کنار سرمایهگذاریهای مؤثر و سودبخشی که انجام داده باعث شده تا مت کوهلر به یکی از بهترین سرمایهگذاران دنیای فناوری تبدیل شود. سرمایهگذاریهای مت کوهلر به اندازهای دقیق بوده است که بسیاری از کارشناسان دنیای فناوری معتقد هستند کوهلر از عالم غیب خبر دارد و به همین دلیل نیز سرمایهگذاریهایش هرگز با شکست روبرو نشده است. به این ترتیب انتظار میرود در آینده نیز شاهد خبرهای بیشتری از موفقیتهای مت کوهلر باشیم.
در این قسمت به پایان فهرست 10 کارمند روزهای آغازین فیسبوک رسیدیم. پیشنهاد میکنیم اگر شما هم نظر جالبی در این زمینه دارید یا اینکه تجربه مفیدی از شرکتهایی که قبلاً در آن کار میکردهاید بدست آوردید و این تجربهها در آینده به کار شما آمده است، در قسمت نظرات این تجربههای مفید را با ما و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: grunge