این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در گفتوگو با ایسنا، درباره تاثیر و نمود ادبیات کهن در آثار ادبی معاصر اظهار کرد: ملت ایران از حدود 1200 سال پیش از این و تا حدودی پیش از اسلام ادبیات و تاریخ ادبیاتی دارد که این ادبیات گذشته ما به بخشهای متفاوتی تقسیم میشود. اما آنچه بیشتر برای ادبیات معاصر مفید است، ادبیات قبل از مغول از نظر متون نثر است و ادبیات عرفانی است که تا مرز مولوی و بعد در قرن هفت و هشت با سعدی و حافظ ادامه پیدا میکند.
او افزود: این بخشها است که بیشتر در ادبیات معاصر تاثیر دارد و بسیار هم نقش مهمی دارد که به نوعی بازآفرینی فکر و اندیشه ایرانی خردورز یا عرفانگرای گذشته است که تاثیر میگذارد و در ادبیات امروز ما هم نمونهاش هست. مثلا احمد شاملو که از برجستگان شعر امروز است به «تاریخ بیهقی» بسیار توجه داشته است یا آقای دکتر شفیعی کدکنی که استاد برجسته ادبیات فارسی هستند احاطه همهجانبهای به ادبیات کهن خصوصا دورهای که گفتم دارند و این در شعر و آثارشان تاثیر آشکاری دارد. از اینجا که بگذریم، ادبیات بعد از دوره صفویه یعنی قرن نهم، در اشعار برخی از شاعران معاصر تاثیر داشته است اما بهطور کلی تاثیرش در ادبیات معاصر چندان نیست.
عابدی سپس در پاسخ به اینکه آیا این تاثیر نداشتن ادبیات کهن بر آثار معاصر ادبی ناشی از مطالعه نداشتن نویسندگان در زمینه آثار گذشته است، گفت: بهطور کلی هر ماده اولیه برای اطلاعات نویسنده یا شاعر معاصر، بیتردید در اثرش تاثیر دارد. آن بخش از اطلاعاتی که آموخته، ماده اولیه فکر و ذهن نویسنده و شاعر را تشکیل میدهد، آن چیزی که امروز در دانشگاهها و کتابهای مهم گفته شده و میشود و ادبیات ایران است همان است که گفتم یعنی شعر دوره صفویه و ادبیات قرن نهم به بعد. هرچند که بسیار کم مورد مطالعه قرار میگیرد و برای همین آثار از نظر اندیشه و زبان چندان مایهور نیست. درحالیکه آنچه میتواند زبان و اندیشه شاعران معاصر را قویتر کند، ادبیات کهن ما است، مثل «تاریخ بیهقی»، «کشفالاسرار»، شعر عطار و ... . که نمونه این آثار را در حدود 400 سال اخیر کمتر میتوان پیدا کرد و در دانشگاهها هم چندان مورد توجه نیست.
این عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی با بیان اینکه طبیعی است آنچه فرهنگ بومی و قومی ما را میسازد، مبتنی بر آثار گذشتگان ما است، ادامه داد: اندیشه قوم ایرانی در آثاری چون «چهار مقاله» و شعر شاعرانی چون فردوسی است و وقتی شاعر یا نویسنده امروزی از اینها اطلاعات دقیق و چندانی نداشته باشد و به ارزش آنها باور نداشته باشد و ضمنا زبان عربی را هم که کلید گشایش این آثار است و وسیلهای است که میتوان این آثار را کشف کرد و فهمید نیاموخته باشد طبیعی است که نمیتواند رابطه چندانی با ادبیات گذشته برقرار کند. متاسفانه ادبیات دوره قاجار و صفویه از این نظر خیلی مورد بیتوجهی قرار گرفته و مقدمه دریافتن آنها هم دانستن زبان عربی و ادبیات کهن است.
محمود عابدی در پایان گفت: امروزه متاسفانه بسیاری از جوانان ما این آثار گذشتگان را نخواندهاند و اعتقادی هم به ارزشهای آنها ندارند، که اینها طبعا ذهنشان را به سمت ادبیات غیربومی هدایت میکند.