مقدمه
در طول تاریخ، پیوسته و آشکار و نهان، حقوق اجتماعی انسان ها توسط حکام مورد تجاوز قرار گرفته است و زیردستان قربانی ستم و تجاوز قدرت طلبان شده اند. در مقابل، در فرهنگ اسلامی که دیدگاهی ویژه دربارۀ فرد و دولت دارد، انسان از احترام و کرامت خاصی برخوردار است و وظیفۀ دولت اسلامی هدایت مردم به سمت سعادت ابدی در دنیا و آخرت است. در این جهان بینی، انسان به عنوان اشرف مخلوقات عهده دار مسئولیت بزرگی بر روی زمین است (ابوالفضلی، 1382: 57). در قرآن مجید بیان شده است: «انّا عرضنا الامانۀ علی السموات والارض والجبال، فأبین ان یحملنها واشفقن و حملها الانسان؛ ما امانت (تعهد، تکلیف و ولایت الهی) را بر آسمان ها، زمین و کوه ها عرضه داشتیم؛ اما آنها از حمل آن خودداری کردند و از آن هراسیدند؛ اما انسان آن را بردوش کشید» (احزاب: 72). در این میان، امام علی(ع) و حکومت ایشان برخلاف سیر کلی تاریخ گذشته، نه تنها حقوق اجتماعی انسان ها را نادیده نگرفت، بلکه به دلیل رعایت حقوق مردم و اجرای عدالت، از سوی زیاده خواهان تهدید شد. آن حضرت خود به این حقیقت اشاره می کند و می فرماید: «ملت ها در طول تاریخ زندگی خود، نگران ظلم و ستم زمامداران خود بوده اند؛ ولی من پیوسته نگران ظلم و ستم ملت به خود هستم» (نهج البلاغه، 1381: خ97؛ اسکندری، 1380: 92 و 93). امام(ع) در راستای تحقق اهداف خود، مفهوم حقوق انسان با حقوق جامعه را درهم آمیخت. ایشان معتقد بود که احترام به حقوق مردم و پایبندی به ارزش های انسانی، تنها در جامعه ای که آزادی و عدالت اجتماعی در آن استقرار دارد، امکان پذیر خواهد بود (الجنانی، 1379: 32).
در این مقاله تلاش بر آن است تا با استفاده از متون مقدس اسلامی (قرآن و نهج البلاغه) و با استفاده از شیوۀ پژوهش های تاریخی، به بررسی حقوق و جایگاه مردم در حکومت علوی به عنوان رویکردی از سبک زندگی امام علی(ع) پرداخته شود. بدین منظور، ابتدا اشاره ای به حقوق و جایگاه مردم در حکومت علوی داریم و سپس گذری بر وظایف زمامداران از دیدگاه امام علی(ع) خواهیم داشت.
حقوق و جایگاه مردم در حکومت علوی
بقا و تداوم حکومت ها، رابطۀ مستقیم با تأمین رضایت مردم دارد؛ ازاین رو رعایت حقوق انسان ها برای زمامداران، یک سیاست اجتناب ناپذیر می باشد. در نظامی که برای انسان احترام و کرامت ذاتی قائل است، دولت هم در راستای خیر و سعادت مردم تلاش می کند، نه اینکه از آنها به عنوان ابزاری برای رسیدن به منافع خود استفاده کند. از دیدگاه امام علی(ع)، انسان گرایی و ایمان به ارزش انسان، از جایگاهی ویژه برخوردار است و منزلتی والا و الهی دارد. در این مکتب، جامعۀ انسانی، جامعۀ خدایی است و هرگونه خدمت به انسان، مایۀ قرب به خدای متعال است (محمدی ری شهری، 1379: 28؛ حکیمی، 1380: 101).
در مکتب علوی، پذیرش مسئولیت زعامت جامعۀ اسلامی، مانند دیگر مسئولیت ها، تنها برای انجام وظیفه و تکلیف الهی است، نه ریاست کردن یا سوءاستفاده نمودن یا بهره مندی از منافع زودگذر آن (ثقفی، 1390: 112). اگر تکلیف الهی بر علما و دانشمندان هر جامعه نبود که در برابر شکم بارگی ستمگران و محرومیت ستمدیدگان سکوت نکنند، ریاست طلبی و بهره مندی از مظاهر زندگی مادی نمی توانست انگیزۀ امیرالمؤمنین(ع) برای قبول تصدی زعامت جامعۀ اسلامی باشد (قربانی، 1386: 25؛ جنانی، 1379: 32).
امام علی(ع) با عنایت به ارزش و کرامت ذاتی ای که خداوند برای انسان قائل است (اسراء: 70)، همیشه به این کرامت ارج می نهد و آن را پاس می دارد. اندیشۀ سیاسی علوی، آدمی را از بندۀ دیگران بودن بازمی دارد؛ چراکه خداوند انسان را آزاد آفریده است (بهشتی، 1387: 23)؛ و البته این کرامت، ویژهۀ گروه خاصی نیست؛ بلکه از نگاه آن حضرت، همه در این حق برابرند؛ مسلمان و غیرمسلمان و زن و مرد یکسان اند: «بدانید که نزد ما مردم در حق یکسان اند» (نهج البلاغه، 1381: ن70؛ عرب مؤمنی، 1382: 137). از همین روی بود که به فرزند گرامی اش، امام مجتبی(ع) فرمود: «بندۀ دیگری مباش؛ زیرا خداوند تو را آزاد آفریده است» (نهج البلاغه، 1381: ن31).
امام در تمام نامه هایشان، به فرمانداران و استانداران خود دربارۀ حقوق اجتماعی مردم و بازپس گرفتن حق محرومان از ستمکاران سفارش می کردند؛ و از نظر اخلاق اجتماعی، مسئولان نظام را به مردم داری، ابراز محبت و لطف به رعیت دستور می دادند (مصدق، 1382: 2؛ مطهری، 1354: 133). ایشان ارزش حکومت را به عنوان مقام و قدرت بر مردم که برخاسته از حس جاه طلبی باشد، از کفش کهنه و پاره کمتر می داند و حکومت واقعی در نظر ایشان حاکمیتی است که در آن، حقی احیا شود یا باطلی از بین برود و فساد و تباهی رخت بربندد (امین، 1367: 485؛ عرب مؤمنی، 1382: 133).
امام در توصیه به مأموران خراج و مالیات، عدم تعرض آنان به اموال و دارایی مردم را گوشزد می کند و آنان را به انصاف و صبر و مدارا با مردم توصیه می نماید (جوان آراسته، 1379: 208). در بخشی از سخنان ایشان به کارگزاران بیت المال چنین آمده است: «شما خزانه داران رعیت، وکلای امت و سفیران رهبرانتان هستید. بر هیچ کس به خاطر نیازمندی اش خشم نگیرید. هیچ کس را از خواسته هایش باز ندارید...؛ به خاطر گرفتن درهمی، کسی را تازیانه نزنید و برای جمع آوری بیت المال، به مال احدی چه مسلمان و چه غیرمسلمان دست نزنید...» (نهج البلاغه، 1381: ن51).
افزون بر مسائل بیان شده، امام علی(ع) در سخنان خود یکی دیگر از وظایف دولتمردان را بررسی و تحقیق دربارۀ نیازها و مشکلات گریبان گیر مردم می داند. از دیدگاه ایشان، مردم حق شکایت و انتقاد از رفتار حاکمان را دارند و حاکمان باید گوش شنوایی برای شنیدن شکوه ها و انتقادهای مردم داشته باشند. همچنین باید برای عرض حاجت مردم به حاکمان، هیچ مانع و رادعی نباشد تا بتوانند به راحتی مشکل خود را عرضه کنند و از حاکمان برای حلّ آن کمک بخواهند (کاملی، 1384: 61).
همچنین در اندیشۀ سیاسی امام علی(ع)، خواست و بیعت مردم در پذیرش حکومت، شرط مقبولیت است (بهداروند، 1380: 46)؛ به عبارتی، دولت اسلامی مشروعیت و حقانیت خود را از جانب خدا می یابد و بر اساس خواست و رضایت مردم تحقّق می پذیرد و با حمایت و مشارکت مردم، قدرت اجرایی و توفیق تحقّق اهداف الهی و قوانین حکومتی را با تکالیف شریعت مقدّس اسلام کسب می کند (ابوالفضلی، 1382: 58؛ کواکبیان، 1370: 81). شأن الهی و شأن مردمی دولت اسلامی، از آن جهت بیان شده است که رویی به حق و رویی به خلق دارد و در مفهوم ولایت، میان والی و رعیت فاصله و جدایی نیست. در دیدگاه امام(ع) تحقق حکومت و تعیین والی، از حقوق مردم است؛ چنان که بیان می کنند: «اگر علی را به ولایت بگمارید، او را هدایت یافته ای هدایتگر می یابید» (ابن ابی الحدید، بی تا: 11/11؛ جنتی، 1380: 58).
وظایف زمامداران در برابر مردم از دیدگاه امام علی(ع)
حکومت امام علی(ع) مردم سالاری به معنای خاص خود است که در آن، اعتقاد و اخلاق جایگاهی ویژه دارد؛ بنابراین می تواند به عنوان الگوی سیاست اخلاقی، همواره مورد توجه عالم بشریت قرار گیرد (عرب مؤمنی، 1382: 130).
امیرالمومنین(ع) وظایفی برای رهبران قائل شده اند و تکالیفی را بر آنان می شمرند که عبارت اند از:
1. ابراز محبت و دوستی با مردم: امام در این زمینه بیان می دارند: «رهبر باید خود را آن چنان بسازد که مقام و موقعیت، او را دگرگون نکند؛ بلکه هرچه قدرتش بیشتر می شود، محبت و نزدیکی اش او را به مردم نزدیک تر کند» (نهج البلاغه، 1381: ن50)؛
2. احترام به افکار مردم و مشورت با ایشان: امام به صراحت متذکر می شوند که «من هیچ مسئله ای را بدون مشورت با شما انجام نمی دهم، جز مسئلۀ قضاوت» (همان: خ175)؛
3. عدم تبعیض میان مردم (برابری و مساوات): بزرگ ترین عاملی که شیرازۀ جامعه را از هم می گسلد و مردم را به دولتمردان بدبین و از آنها خشمگین می سازد، حاکم کردن روابط بر ضوابط و رعایت نکردن عدالت به طور گسترده در مقام اجرای قانون و تبعیض قائل شدن در میان افراد است. توجه به عدالت و رعایت حقوق عمومی از سوی حضرت علی(ع) به ویژه دربارۀ نزدیکان خود، شاهکار حکومت مردم سالار علوی است (هزاوه ای، 1379: 50). امام(ع) در نامۀ خود به مالک اشتر، استاندار مصر، چنین توصیه می کند: «باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که نه از حق بگذرد و نه فروماند؛ عدالت را فراگیرنده باشد و رضایت مردم را بهتر تأمین نماید؛ چراکه نارضایتی عمومی، رضایت خواص را بی اثر گرداند و نارضایتی خواص، اگر عامهۀ مردم راضی باشند، زیان بار نخواهند بود » (نهج البلاغه، 1381: ن 53؛ محمدی ری شهری، 1379: 28). بنابراین، در جامعه ای که همۀ مردم از مزایا و حقوق حکومت اسلامی به طور یکسان و دور از تبعیض بهره مند می شوند، شکی نیست که به دولتمردان و مسئولین امور خوش بین و از آنها راضی خواهند بود و در همۀ کارها با آنان همکاری خواهند داشت (قربانی، 1386: 25)؛
4. شرکت دادن مردم در کارهای اجتماعی و سیاسی: درست است که معیار در حکومت اسلامی، تبعیت از حق است، ولی خواسته های تودۀ مردم که از فطرت حق جویی بهره مندند نه تنها نادیده گرفته نشده، بلکه بر آن تأکید نیز شده است. بدیهی است حکومتی که مردم را به حساب نیاورد و نظرات شخصی را بر آنان تحمیل کند و درصدد رفع نیازمندی ها و احسان بر آنان نباشد، هیچ گاه اعتماد مردمی و همکاری آنان را کسب نخواهد آورد. امام علی(ع) در فرمان به مالک اشتر، دراین باره چنین دستور می دهد:
محبت و مهربانی تو نسبت به آنان، قلب هایشان را به تو متوجه می سازد. برترین چیزی که موجب روشنایی چشم زمامداران می شود، برقراری عدالت در همۀ بلاد و آشکار شدن علاقۀ مردم نسبت به آنهاست؛ اما مودت و محبت آنان، جز با پاکی دل هایشان نسبت به والیان آشکار نمی گردد و خیرخواهی آنها در صورتی مفید است که با میل خود گرداگرد زمامداران را بگیرند و حکومت آنها برایشان سنگینی نکند و طولانی شدن مدت زمامداریشان برای اینان ناگوار نباشد. پس آرزوهایشان را برآور و پی درپی آنها را به نیکویی یاد کن و کارهای مهمی که انجام داده اند، برشمار (نهج البلاغه، 1381: خ 216).
5. انتخاب کارگزاران از میان افراد شایسته و باکفایت: مردمی که نظامی را با رأی خود بر سر کار می آورند و از آن نیز حمایت می کنند، طبیعی است که انتظار داشته باشند مشکلات و مسائل جامعۀ آنها، چه در بُعد ادارۀ امور جاری و چه در بُعد اصلاح و رشد و تعالی جامعه، به دست شایستگان با جدیت و پشتکار دنبال شود. قطعاً شایسته سالاری، از این بُعد، همان مردم سالاری است (جنتی، 1380: 37 و38؛ هزاوه ای، 1379: 70).
حضرت امیر در بیانی نورانی، یکی از عوامل سقوط دولت ها و انقراض حکومت ها را پیش افتادن فرومایگان در پذیرش و واگذاری مسئولیت ها و عقب راندن شایستگان در این مورد می داند و می فرماید: «چهار چیز نشانۀ فروپاشی دولت هاست: تباه سازی اصول و آرمان ها یا کارهای مهم (خط قرمزها)؛ پرداختن به امور جزئی و حاشیه ای و فرعی؛ جلوافتادن فرومایگان؛ و پس ماندن شایستگان» (متقی زاده، 1372: 67؛ کفاش، 1379: 75-76)؛
6. ایجاد امنیّت و آرامش: از مهم ترین وظایف دولت اسلامی این است که در همۀ زمینه های فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، امنیّت را برای همۀ مردم برقرار سازد. نباید فقط گروه خاص حاشیۀ امن داشته باشند و به کار و کوشش مشغول باشند و عدّه ای از این نعمت محروم باشند. حضرت علی(ع) می فرماید: «فیأمن المظلومون من عبادک؛ تا بندگان ستمدیده ات امنیّت داشته باشند» (نهج البلاغه، 1381: خ131)؛
7. تساوی در بیت المال: امام علی(ع) در دورۀ حکومت خویش نسبت به حقوق اقتصادی مردم بی نهایت حساس و سختگیر بود. اساساً آن حضرت یکی از دلایل اصلی پذیرش حکومت را تعدیل ثروت و تأمین عدالت اقتصادی برمی شمارد (محقق داماد، 1380: 18)؛ همان چیزی که خداوند از عالمان پیمان گرفته است که نسبت به شکم بارگی ظالمان و گرسنگی مظلومان بی تفاوت نباشند. در این مورد، امام(ع) می فرماید: «خدای سبحان روزیِ فقیران را در مال ثروتمندان واجب نموده است. هیچ فقیری گرسنه نمانَد، جز آنکه توانگری از حق او خود را به نوایی رسانَد. خداوند توانگران را از این کار بازخواست خواهد نمود » (نهج البلاغه، 1381: خ3). حکومت علوی در نگاه هر ناظر منصفی، نمونه ای بی نظیر و منحصربه فرد از اجرای حقوق مالی مردم و مبارزه با ثروت های بادآورده است. مبارزه ای که بهای سنگین آن را رهبری چون علی(ع) در دورۀ خلافت خویش پرداخت کرده و با گروهی که به تمایزات موهوم عادت کرده و به تکاثر و تفاخر روی آورده و اموال عمومی را به خود اختصاص داده بودند، با شدت هرچه تمام تر و بدون هیچ ملاحظه ای برخورد کرد. بدون شک باید مهم ترین دلیل نبرد با قاسطین و ناکثین را دفاع از حقوق مالی مردم به حساب آورد. ایشان هنگامی که به دلیل رعایت مساوات در توزیع بیت المال مورد انتقاد قرار می گیرد، می فرماید: «اگر این مال ثروت شخصی ام بود، به تساوی تقسیم می کردم؛ چه رسد که اموال، اموال خدا و متعلق به بیت المال است» (همان: خ126)؛
8. مردمی بودن زمامداران: مردم منشأ مقبولیت دولت اسلامی و از ارکان آن هستند. کارگزاران باید خودشان را از مردم بدانند و جدای از آنان نباشند. مردمی بودن زمامداران زمانی صورت واقعی و به دور از تصنّع و تکلّف خواهد داشت که مردم در بینش آنان جایگاهی واقعی داشته باشند و آنان خود را خدمتگزار مردم و برای مردم بدانند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مردم خانواده و عیال خدایند. پس محبوب ترین افراد نزد خدا کسانی هستند که به عیال خدا خدمت کنند» (کلینی، 1369: 164/2)؛
9. کوتاهی نکردن در ادای حقوق مردم: امام علی(ع) در خطبۀ 34 نهج البلاغه بیان می کنند: «...بر من است که از خیرخواهی برای شما دریغ ندارم و حقی را که از بیت المال دارید، بگزارم؛ شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید و آداب آموزم تا بدانید...» (نهج البلاغه، 1381: خ34؛ جنتی، 1380: 60).
امام علی(ع) معتقد بودند که حاکم نباید به سبب خدمات خود، بر مردم منت نهد؛ چراکه مقتضای مقام زمامداری، خدمت به مردم است؛ و بی تردید، منت گذاری ارزش خدمت او را از میان خواهد برد. به علاوه، زمامدار باید در وعده هایی که به مردم می دهد و در کارهایی که انجام داده است، از دروغ و بزرگ نمایی بپرهیزد؛ زیرا وعدۀ دروغ زمینۀ بدبینی و دشمنی را مهیا می کند و بزرگ نمایی نیز عین دروغ است (نهج البلاغه، 1381: خ131؛ شمس الدین، 1381: 51).
ایشان بیان می کنند که حکومت تنها برای مردم به وجود می آید و ازاین رو باید کارهایش برای مردم و تنها برای مردم باشد (شمس الدین، 1381: 54). امام در دوران خلافتشان، در گفتار و رفتار خود توجه ویژه ای به حقوق عمومی مردم داشتند. دقت در ابعاد مختلف مباحث حقوقی مطرح شده از سوی آن حضرت به عنوان رهبری الهی، می تواند منبعی کم نظیر در پژوهش های حقوقی و سیاسی به شمار آید و ملاک و معیاری مطمئن در جهت تدوین حقوق بشر در اسلام باشد (جوان آراسته، 1379: 188). امام ریشۀ حقوق سیاسی مدنی را به حقوق الهی بازمی گردانند و آن را تلاش مردم و حاکم برای اصلاح یکدیگر به معنای عام کلمه می دانند که اصلاح، رشد و توسعۀ همه جانبۀ جامعه را درپی دارد (بصیری، 1382: 27). ایشان در خطبۀ 216 می فرمایند:
...و در میان حقوق الهی، بزرگ ترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است؛ حق واجبی که خدای سبحان بر هر دو گروه لازم شمرده و آن را عامل پایداری و پیوند ملت و رهبر و عزت دین قرار داد. پس رعیت اصلاح نمی شود، جز آنکه زمامداران اصلاح گردند؛ و زمامداران اصلاح نمی شوند، جز با درست کاری رعیت» (نهج البلاغه، 1381: خ216).
امیرالمومنین(ع) همچنین در پاسخ به انتقاد طلحه و زبیر به کارکرد ایشان در انجام امور، فرمودند: «آنچه در مورد برابری مردم گفتید، با رأی شخصی در آن حکم نکرده ام و به دنبال هوای خویش نرفته ام. من و شما دیدیم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دراین باره چه حکمی آورد و چگونه آن را اجرا کرد» (همان: خ205). در سخنی دیگر فرمودند: «حقی که شما بر من دارید، عمل به کتاب خدای متعال و سیرۀ رسول او می باشد » (همان: خ168). آنچه از این سخنان استنباط می شود، محوریت قانون الهی در سامان بخشیدن و انتظام امور مردم است. امام در خطاب خود به طلحه و زبیر، بر این نکته تأکید می ورزند که رعایت مساوات در میان مردم، برخاسته از رأی شخصی او نیست؛ بلکه بر مبنای دستور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صورت گرفته است؛ دستوری که مطابق آیۀ «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» (نجم: 3 و 4) باید آن را به عنوان قانون الهی پذیرفت و همگان در برابر آن مساوی اند. از دیدگاه ایشان، حق مردم است که زمامدارانشان در همۀ امور بر اساس قرآن که اصیل ترین منبع قانون گذاری در اسلام است عمل نمایند (جوان آراسته، 1379: 190).
آنچه در مجموع می توان به آن دست یافت، این است که منشأ حقوق اجتماعی انسان ها در دیدگاه امام علی(ع) حق الهی است؛ بدین معنا که حق الهی زمانی ادا خواهد شد که حقوق انسان ها نیز رعایت شده باشد. حضرت در مقام نظر و عمل، به تمام حقوق اجتماعی انسان ها پایبندی کامل داشته اند و غرض اصلی حکومت را احیای این حقوق که واجب الهی است می دانند و زمامداران را به رعایت این حقوق و توجه خاص و همه جانبه به آحاد جامعه ملزم می کنند (اسکندری، 1380: 114).
نتیجه
بقا و تداوم حکومت ها، رابطۀ مستقیم با تأمین رضایت مردم دارد؛ ازاین رو رعایت حقوق انسان ها برای زمامداران، یک سیاست اجتناب ناپذیر است. از دیدگاه امام علی(ع)، انسان گرایی و ایمان به ارزش انسان از جایگاهی ویژه برخوردار است و منزلتی والا و الهی دارد. در این مکتب، جامعۀ انسانی، جامعۀ خدایی است و هرگونه خدمت به انسان، مایۀ قرب به خدای متعال است. به اعتقاد ایشان، شأن الهی و شأن مردمی دولت اسلامی از آن جهت بیان شده است که رویی به حق و رویی به خلق دارد؛ بنابراین تحقق حکومت و تعیین والی، از حقوق مردم است. امام در دوران خلافتشان، در گفتار و رفتار خود توجه ویژه ای به حقوق عمومی مردم داشتند. دقت در ابعاد مختلف مباحث حقوقی مطرح شده از سوی آن حضرت به عنوان رهبری الهی، می تواند منبعی کم نظیر در پژوهش های حقوقی و سیاسی به شمار آید. امیرالمؤمنین(ع) وظایفی برای رهبران قائل شده اند و تکالیفی همچون ابراز محبت و دوستی با مردم، عدم تبعیض میان مردم، احترام به افکار مردم و... را برای آنان می شمرند. آنچه در مجموع می توان به آن دست یافت، این است که منشأ حقوق اجتماعی انسان ها در دیدگاه امام علی(ع) حق الهی است؛ بدین معنا که حق الهی زمانی ادا خواهد شد که حقوق انسان ها نیز رعایت شده باشد.
منابع
نهج البلاغه، ترجمۀ محمد بهشتی، تهران، تابان، 1381.
ابن ابی الحدید، عبدالحمیدبن هبه، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانۀ آیت الله مرعشی نجفی، بی تا.
ابوالفضلی، حسین، «مردم سالاری در نظام ولایی»، فرهنگ کوثر، شمارۀ 58، 1382.
اسکندری، محمدحسین، «حقوق اجتماعی انسان و مبانی آن در اندیشه و حکومت امام علی(ع)»، روش شناسی علوم انسانی، شمارۀ 27، 1380.
امین، سیدمحسن، سیرۀ معصومان، ترجمۀ علی حجتی کرمانی، تهران، سروش، 1367.
بصیری، محمدعلی، «مردم سالاری دینی از منظر امام علی(ع)»، سروش اندیشه، سال دوم، شمارۀ 7 و 8، 1382.
بهداروند، محمدمهدی «جایگاه مردم در حکومت دینی»، حکومت اسلامی، شمارۀ 19، 1380.
بهشتی، احمد، «مردم سالاری علوی/ اندیشۀ سیاسی علوی در نامه های نهج البلاغه»، درس هایی از مکتب اسلام، شمارۀ 2، 1387.
ثقیفی، محمد، نظریه های جامعه شناختی عالمان مسلمان، تهران، جامعه شناسان، 1390.
جنانی، حبیب، «امام علی(ع) و حقوق انسان»، ترجمۀ رضا انصاری راد، گلستان قرآن، شمارۀ 2، 1379.
جنتی، مرضیه، «حقوق متقابل مردم و حکومت از منظر امام علی(ع)»، حکمت سینوی (مشکوه النور)، شمارۀ 17، 1380.
جوان آراسته، حسین، «حقوق مردم در نگاه امیرالمؤمنین علی(ع)»، حکومت اسلامی، سال پنجم، شمارۀ 18، 1379
حکیمی، محمد، «امام علی(ع) عدل و تعادل»، کتاب نقد، سال پنجم، شمارۀ 19، 1380.
شمس الدین، محمدمهدی، «رابطۀ متقابل مردم و حکومت»، پژوهش های نهج البلاغه، شمارۀ 4 و 5، 1381.
عرب مؤمنی، ناصر، «حکومت علوی الگوی سیاست اخلاقی»، انقلاب اسلامی، سال چهارم، شمارۀ 9 و 10، 1382.
قربانی، زین العابدین، «عوامل اعتماد و همکاری میان مردم و حکومت»، نهج البلاغه، شمارۀ 4 و 5، 1386.
کاملی، ابراهیم، «حقوق متقابل حاکم و مردم از نگاه علوی»، فرهنگ کوثر، شمارۀ 64، 1384.
کفاش، حمیدرضا، یک صد و ده درس زندگی از سیرۀ امام علی(ع)، تهران، عابد، 1379.
کلینی، محمدبن یعقوب، اصول الکافی، ترجمۀ جواد مصطفوی، تهران، کتابفروشی علمیۀ الاسلامیه، 1369.
کواکبیان، مصطفی، دموکراسی در نظام ولایت فقیه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1370.
متقی زاده، عیسی و همکاران، المنهج التقویم لتعلم لغۀ القرآن الکریم ، تهران، سمت، 1372.
محقق داماد، مصطفی، «امام علی(ع) و حقوق بشر»، کتاب نقد، شمارۀ 18، 1380.
محمدی ری شهری، محمد، «سیری در سیرۀ حکومتی امام علی(ع)»، علوم حدیث، شمارۀ 18، 1379.
مصدق، محمد، «رعایت حقوق مردم از دیدگاه امام علی(ع)»، دادرسی، سال هفتم، شمارۀ 40، 1382.
مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، تهران، صدرا، 1354.
هزاوه ای، مرتضی، «مردم سالاری در بینش و منش امام علی(ع)»، علوم سیاسی، شمارۀ 11، 1379.