آیا از ایجاد تغییرات اساسی در زندگیتان میترسید؟ واقعیت این است که تنها نیستید. خیلیها مثل شما دلشان میخواهد تغییرات بزرگی در زندگی بهوجود بیاورند؛ اما میترسند. بهعنوانمثال شاید بخواهید به شهر دیگری نقلمکان کنید، شغلی را که راضیتان نمیکند رها کنید، به روابط عاطفی که به تیرگی گراییدهاند، پایان دهید یا حتی شرکتی جدید راهاندازی کنید. اما به نظر میرسد موانعی بر سر راهتان وجود دارد که شما را از انجام آنها باز میدارد.
تردیدی نیست که ایجاد تغییرات مهم و بزرگ میتواند دلهرهآور باشد. این تغییرات گاهی درست در شرایطی که باید انجام شوند تا فرصتهای بهتری در زندگی داشته باشیم، ما را همانجایی که هستیم پایبند میکنند و اجازهٔ جلو رفتن نمیدهند. این ترس از تغییر کاملا طبیعی است، اما کمکی به ما نمیکند. اینکه چطور بر آن غلبه کنیم واقعا کار آسانی نیست، اما پرسشهایی در این مطلب مطرح شدهاند که شاید پاسخ به آنها بتواند به ما کمک کند.
1. درصورتیکه این تغییر را ایجاد کنم، بدترین حالتی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟
به این فکر کنید که اگر این تغییر را در زندگیتان ایجاد کنید، بدترین اتفاق ممکن چه خواهد بود. البته منظور این نیست که بنشینید و شب و روز به تمام سناریوهای بدی که ممکن است اتفاق بیفتد فکر کنید. بهترین کار این است که به مشکلات احتمالی که در نتیجهٔ این تغییر ممکن است با آنها روبهرو شوید فکر کنید و برای آنها راهحلی بیابید.
بهعنوانمثال اگر به فلان شهر رفتیم و فهمیدیم با آبوهوای آنجا سازگاری نداریم چه؟ بسیار خوب، اگر شک داریم چرا خانه بخریم؟ فعلا اجاره میکنیم تا ببینیم با آنجا سازگار میشویم یا نه. اگر جایی که برای زندگی انتخاب کردهایم، بیشتر روزها ابری و ملالانگیز بود چه؟ میتوانیم در خانه یا محل کارمان از لامپهای جایگزین نور خورشید استفاده کنیم. با فکرکردن به مشکلات احتمالی که ممکن است با آنها روبهرو شوید، احتمالا میتوانید به راهحلهایی برای جلوگیری از وقوعشان دست پیدا کنید یا اگر اتفاق افتادند، آنها را حل کنید.
2. اگر این تغییر را ایجاد نکنم، بهترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟
گاهی اوقات این پرسش همان محرکی است که برای روبهرو شدن با تغییر به آن نیاز داریم. خیلی ساده است: اگر از وضعیت موجود ناراضی هستید و احتمالا هر کاری هم بکنید شرایط تغییری نخواهد کرد، یک انتخاب بیشتر ندارید. یاد بگیرید چیزی را که دارید، دوست داشته باشید یا اینکه شرایط جدیدی را بهوجود آورید. اگر نمیتوانید تحمل کنید، پس بهتر است به تغییر فکر کنید؛ درغیراینصورت همیشه در افسردگی بهسر خواهید برد.
3. آیا کسی هست که همه چیز را بداند؟
مشخص است که پاسخ آن منفی است. این یعنی اگر آینده مبهم و ترسناک بهنظر میرسد، برای همه همینطور است. خواه این تغییر را ایجاد کنید یا نکنید؛ دانستن اینکه در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد ممکن نیست. بنابراین اگر واقعا امتحانکردن چیزی جدید را ضروری میبینید این کار را انجام دهید.
4. اگر این تغییر را ایجاد نکنم، همهچیز به همان صورت باقی خواهد ماند؟
واضح است که اینطور نیست. این چیزی است که هنگام تصمیمگیری برای تغییر، باید به یاد داشته باشید. طبیعت انسان به گونهای است که باور دارد هر چیزی که در زندگی به آن خو گرفته است، همیشه تا ابد همانطور باقی خواهد ماند؛ اما چنین نیست. حتی اگر این تغییر را ایجاد نکنید، لزومی ندارد، همهچیز همانطور بماند. بهعنوان مثال، فرض کنیم یک فرصت ارزشمند کسبوکار را بهخاطر امنیت شغلی کنونیتان رها کنید، اما یک سال بعد قربانیِ طرح تعدیل شغلی شرکتتان شوید. شاید هم کسبوکار جدیدی را شروع کنید و بعد متوجه شوید که رئیس سابقتان از شرکت رفته است و اگر شما مانده بودید میتوانستید به جای او منصوب شوید. اما به این فکر کنید که شاید هم اینطور نمیشد! همهٔ اینها با ریسک همراه هستند و در هر صورت باید انتخاب کنید که تغییر را ایجاد کنید یا خیر.
5. آیا میتوانم برای چیزهایی که رها کردهام ناراحت باشم؟
مسلما بله. احتمال زیادی وجود دارد که تا مدتها برای زندگی که پشتسر رها کردهاید، احساس ناراحتی کنید. بااینحال حتی اگر عاشق همین زندگی فعلیتان هستید، اما تغییری که باید بدهید ضروری است، پس انجامش دهید. شاید قبل از اینکه بهطورکامل زندگی جدیدی را شروع کنید، به اندکی زمان نیاز داشته باشید تا با تغییرات جدید سازگار شوید. اصلا اشکالی ندارد، این امر طبیعی است. این ناراحتی بدان معنا نیست که تصمیمتان برای ایجاد این تغییر اشتباه بوده است.
6. اگر همهچیز خوب پیش نرفت، آیا میتوانم اوضاع را درست کنم؟
این احساس ترس است که شما را از پیشرفت و ایجاد تغییر بازمیدارد. مسلما میتوانید همهچیز را دوباره درست کنید. اتفاقا بیشتر افراد در مقابله با مشکلات، خلاقتر و توانمندتر از چیزی هستند که به نظر میرسد. اجازه ندهید این نگرانی شما را از ایجاد تغییر بازدارد. مسلما میتوانید بهتر از آنکه فکرش را بکنید، اوضاع را تحتکنترل بگیرید.
7. اگر حالا زمانش نیست، پس کی وقت آن میرسد؟
هیچکس دوست ندارد به این موضوع فکر کند، اما این حقیقت است که هیچکدام از ما نمیدانیم چه مدت دیگر زندگی خواهیم کرد. خیلیها هستند که تصور میکنند زندگی طولانی خواهند داشت و هرگز فکر نمیکنند بهتر است همین امروز، تغییرات دلخواهشان را در زندگی ایجاد کنند. این نادرست است. هر چه به سنمان اضافهتر میشود، باید بیشتر به این فکر کنیم که میخواهیم ادامه زندگیمان را چطور بگذرانیم. شاید اینطور فکرکردن ساده نباشد، اما اگر به آن عادت کنید، هر بار که انگیزههایتان را از دست میدهید، این افکار شهامتی دوباره برای تغییر به شما خواهند بخشید.