روزنامه شرق: زندان قصر که در دوره رضاشاه بر بقایای همان قصر قجری ساخته شده، چند سالی است که به موزه بدل شده. حالا محمدجواد مرادینیا در کتابی به نام «حکایت قصر» راوی موجودیت این بنا و آنچه بر آن رفته بهویژه موجودیت سیاسی آن از زمان قاجار تا پهلوی شده است.
همان جایی که زمانی آب گوارایی داشت و بین اهالی تهران هم معروف بود. اصطلاح «آب خنک خوردن» هم دقیقا از همینجا بین اهالی تهران معروف شد و دهان به دهان گشت تا بین همه اهالی ایران جا افتاد.
این کتاب در چهار فصل نگاشته شده؛ فصل اول توصیف قصر در دوران قاجار است و همه فراز و نشیبهایش. روایتهایی از جهانگردان اروپایی و وضعیت این قصر تا پایان عصر قاجار.
بنای قصر قجر یادگار دوران فتحعلیشاه، دومین پادشاه سلسله قاجار است. قصری که در مزارع اطراف روستای خرمآباد که آن زمان جزء ییلاقات شمال تهران بود، ساخته شد. محلی که تا پیش از آن اردوگاه لشکریان آقامحمدخان بود. جهانگردانی که در زمان فتحعلیشاه به ایران آمده و از تهران گذشتهاند، روایتی از قصر قجر که یکی از مهمترین بناهای آن روز تهران بوده، به دست دادهاند. ژوبر گفته بود: «قصر قاجار بر فراز تپهای واقع و بنایی است بسیار زیبا و ساختهشده با آجر که باغ وسیعی بر آن احاطه دارد. نهر آبی از وسط باغ جاری است که پس از تشکیل حوضها و فوارهها در جلگه زیردست گم میشود.... جیمز موریه هم این قصر را یکی از دو عمارت ییلاقی سلطنتی مشهور تهران برشمرده است.
قصر قجر در زمان محمدشاه کمکم به محاق رفت. شاه ترجیح داد بنایی اختصاصی برای خودش در دامنههای البرز بنا کند. قصر قجر در زمان محمدعلی شاه متروک میشود و به نوشته یکی از جهانگردان اروپایی بیم آن میرفته که کمکم به ویرانهای بدل شود. در زمان ناصرالدین شاه قصر قجر کاملا به یک اردوگاه نظامی بدل شد. ناصرالدین شاه در میانه فصل شکار گاهبهگاه در قصر اتراق میکرد؛ مثلا زمانی که به دوشانتپه میرفت، هنگام استراحت راهی قصر میشد. در زمان محمدعلی شاه کارکرد نظامی قصر پررنگتر شد. بریگاد قزاق تابستانها برای هواخوری و فرار از گرما به آنجا میرفت. در زمان مشروطه قصر قجر پایگاه نظامی حکومت برای حمله به مشروطهخواهان بود. این کارکرد نظامی همچنان قوی و قویتر شد تا اینکه در کودتای سوم اسفند عدهای از بازداشتشدگان در قصر قاجار محبوس شدند و این نخستینبار بود که از این ساختمان بهعنوان زندان استفاده شد.
فصل دوم وضعیت قصر را در دوران پهلوی روایت میکند؛ یعنی از زمانی که بدل به زندان میشود و بعد هم شرحی از زندانیان معروف و سرگذشت آنها بهعلاوه برخی رخدادهای این زندان در آن دوره توضیح داده میشود. در سالهای بعد از کودتا قصر به حالت متروکه درآمد و از آن ویرانهای بیش نماند تا اینکه در سالهای اولیه حکومت رضاشاه و به موازات نوسازی تشکیلات اداری، مهندس مارکوف روسی مأمور شد وضع زندانهای ایران را بررسی کرده و نقشه زندانهایی که با آبوهوای ایران متناسب باشد تهیه کند. در نهایت قصر قجر برای ساخت نخستین زندان مدرن ایرانی در نظر گرفته شد. عملیات ساخت آن در سال 1307 آغاز و آذرماه سال 1308 به پایان رسید؛ زندانی با 190 اتاق و گنجایش 800 زندانی.
نخستین زندانیان قصر از حالوهوای این زندان نوساز تعریف مثبتی دارند. یوسف افتخاری از جمله نخستین زندانیان سیاسی محبوس در قصر در خاطراتش که بخشی از آن در کتاب «حکایت قصر» آمده است، نوشته: «اولین زندانیان سیاسی که به قصر وارد شدند، من و رحیم بودیم. یک کریدور با حیاط در اختیار داشتیم. تختش خوب و رختخوابش تمیز بود.. در قصر از هر لحاظ راحت بودیم... خود ما باغبانی و درختکاری میکردیم و...». نصرتالدوله فیروز فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما، سیدجعفر پیشهوری، از زندانیان سیاسی مشهور محبوس قصر در آن زمان بودهاند.
براساس گزارشهای موجود نخستین اعتصاب غذا در زندان قصر در سال 1310 مقارن با اوجگیری خفقان سیاسی در کشور رخ داد. یکی از زندانیان به علت بیتوجهی زندانبانان دچار بیماری شد و درگذشت، بعد از آن بود که عدهای از زندانیان اعتصاب غذا کردند و شکستن آن را منوط به اجابت درخواستهایی کردند. اگرچه همه درخواستها اجابت نشد، اما زندان مجرد (انفرادی) و محدودیت برای مدتی از بین رفت.
قتل تیمورتاش، سردار اسعد بختیاری و اعدام علیمردانخان بختیاری و ماجرای بازداشت 53 نفر از رخدادهای مهم زندان قصر قجر در دوره پهلوی اول است که در کتاب شرح مفصلی راجع به آنها آورده شده. بهویژه نویسنده به بخشهایی از خاطرات اعضای 53 نفر و پروندههای آنها اشاره کرده است. شرحی از حبس و مرگ محمد فرخییزدی، دکتر تقی ارانی هم در کتاب آمده است.
کتاب حکایت قصر به روایت چهرههایی کمتر شناختهشده برای ما و گمنام در تاریخ، اما با ماجراهایی عجیب و خواندنی که در قصر محبوس بودند و به جهاتی به قتل رسیدهاند یا دچار مرگ شدهاند هم پرداخته است. مانند ماجرای کشتن امیر بنان، جوان گمنامی که بدون اجازه و سرزده به کاخ سعدآباد رفته بود و برای همین بازداشت و به زندان قصر منتقل شده بود.
فصل سوم دوره پهلوی دوم است. ازجمله رخدادهای مهم این دوره زندان میتوان به شورش زندانیان در قصر و فراز سران حزب توده اشاره کرد. در دهههای 20 و 30 در زندان قصر شوری رخ میدهد و عدهای از زندانیان عمومی هم به دنبال ورود متفقین به ایران عفو میخورند و آزاد میشوند. وضعیت زندان در دوره شهریور 20 به کلی فرق میکند و از رعب و وحشت دستگاه پلیس کاسته میشود.
بعد از کودتایی نافرجام علیه شاه در سال 27 جمعی از اعضای حزب توده بازداشت میشوند. سال 29 عدهای از سران حزب از زندان فرار میکنند. در کتاب اشارهای به این ماجرای فرار شده است. ماجرای بازداشت فدائیان اسلام در قصر به دنبال ترور رزمآرا در این کتاب شرح داده شده است.
نویسنده در بخشی مجزا هم به شرح حال نویسندگان و شاعرانی که در این دوران در قصر محبوس بودهاند، پرداخته است و روایتهایی از خاطرات آنها از دوران حبس قصر آورده است مانند علیمحمد افغانی، احمد شاملو، مهدی اخوانثالث و....
بخشی از کتاب به صورت مجزا به شرح رخدادهای دهه 40 زندان قصر پرداخته شده؛ مانند زندانیان 15 خردادی، انجمنهای اسلامی، حزب ملل اسلامی، فرار چند زندانی و... بنا بر روایت کتاب، ترکیب زندانیان سیاسی در دهه 40 کاملا متفاوت میشود. زندان قصر از آغاز تأسیس تا آن هنگام عمدتا پذیرای زندانیانی بود که به گروههای کمونیستی و مارکسیستی تعلق داشتند؛ به جز گروه فدائیان اسلام؛ اما در دهه 40 گروهای اسلامی به ترکیب زندانیان سیاسی قصر اضافه شدند. گروه 15 خردادیها، امام خمینی، انجمنهای اسلامی و اعضای نهضت آزادی، ضاربان حسنعلی منصور که بعدها به هیئتهای مؤتلفه مشهور شدند، حزب ملل اسلامی، گروه جاما و... نویسنده شرحی از همه اینها و وضعیت بازداشتشدگان متعلق به این جریانها در کتاب ارائه داده است.
در این کتاب به وضعیت زندان قصر در دهه 40 براساس گزارش زندانیان سیاسی به سازمانهای مدافع حقوق زندانیان سیاسی هم اشاره شده و شرح مفصلی از زبان زندانیان از وضعیت غذا، بهداری، ملاقات، پروندهسازی، جیره روزانه و... داده شده است. گزارشی از فرار چهار نفر از گروه جزنی از زندان هم یکی دیگر از ماجراهای خواندنی کتاب است.
بخش دیگر مربوط به زندان قصر در دهه 50 است. در این دهه شرایط زندان کمی تغییر میکند و اعضای گروه مجاهدین خلق و فدائیان اسلام هم به جمع زندانیان سیاسی اضافه میشود و دیگر زندانیان سیاسی در اقلیت بودند. نویسنده درباره شرایط زندانهای شماره سه و چهار قصر در این سالها مینویسد که بخش عمده اداره داخلی زندان در دست زندانیان بود، جلسات هفتگی برگزار میکردند، تنظیم ساعات خواب و بیداری دست خودشان بود، سرود میخواندند و نوعی آزادی نسبی را تجربه میکردند....
ماجرای فرار اشرف دهقانی در سال 52، گروه ابوذر نهاوند، انتقال چند زندانی از قصر و تیرباران آنها، کمشدن فشار بر زندانیان سیاسی در سال 55 و سرانجام رهایی زندانیان سیاسی در سال 57 از زندان قصر و بعد جابهجایی زندانبانان با زندانیان بعد از رخداد انقلاب و اعدام چند نفر از زندانبانان و افسران زندان قصر، محاکمه و اعدام هویدا که در قصر بازداشت بود، بخشهای پایان کتاب را شامل میشود.
فصل چهارم کتاب درباره برنامهها و سرگرمیهای زندانیان صحبت میکند. نویسنده در کتاب شرحی هم از وضع و حال زندانیان زن سیاسی و زندان زنان در این دهه میدهد. نحوه اداره بند زنان، نگهبانان زندان زنان، وضعیت ورزش، مطالعه، کلاسهای آموزشی و سخنرانی، کتابهایی که در زندان قصر از سوی زندانیان ترجمه یا تألیف شده بوده و... پایانبخش
کتاب است.
در بخش پیوستهای کتاب هم ماجرای تیمورتاش در زندان، داستان فرار سیدفرهاد و برخی اصطلاحات رایج در بین زندانیان قصر به صورت مفصل و جداگانه شرح داده شده است.
خوانندگان علاقهمند به دنبالکردن روایتهای زندان قصر میتوانند به جز این کتاب، به کتاب خاطرات سرتیپ اصغر کورنگی، رئیس سابق زندان قصر با نام «مسیح در قصر»، از سوی نشر روزنه هم مراجعه کنند.
روایت رئیس زندان قصر در دهه 40 که به جای همکاری با ساواک یا اطلاعات شهربانی با زندانیان سیاسی همکاری میکرد، او بود که شنود ساواک را در اتاقهای زندان به آیتالله طالقانی لو داد و بابت همین هم مدتی کوتاه بازداشت شد و برای بازگرداندن زندانیان سیاسی از تبعید سعی زیادی کرد و در کمیسیون عفو و بخشودگی نهایت تلاش خود را کرد تا این عفو شامل حال همه اعضای نهضت آزادی شود.