ماهان شبکه ایرانیان

اهمیت ورزش و نیرومندسازی جسم

قوی بودن جسمانی برای یک ورزشکار کافی نبوده و باید به موازات تقویت جسم ـ بلکه مقدم بر تقویت جسم ـ به تقویت جنبه علمی و ایمانی نیز بپردازد. قدرت بدنی و حتی قدرت علمی فراوان، چنان چه با ایمان به خدا همراه نگردد، جز زیان و خسران، فایده دیگری برای جامعه بشری نداشته و همچون تیغ تیزی خواهد بود در دست زنگی مست

قوی بودن جسمانی برای یک ورزشکار کافی نبوده و باید به موازات تقویت جسم ـ بلکه مقدم بر تقویت جسم ـ به تقویت جنبه علمی و ایمانی نیز بپردازد. قدرت بدنی و حتی قدرت علمی فراوان، چنان چه با ایمان به خدا همراه نگردد، جز زیان و خسران، فایده دیگری برای جامعه بشری نداشته و همچون تیغ تیزی خواهد بود در دست زنگی مست

قرآن، کتاب آسمانی اسلام، بزرگ ترین سرمشق و راه گشای زندگی انسان ها در همه شئون و امور، تا روز قیامت است. در این کتاب بزرگ و بی نقص ـ که کلام خالق انسان و تمام هستی می باشد ـ آیاتی وجود دارد که به گونه ای بر اهمیت ورزش و نیرومندسازی جسم در کنار تقویت روح و بُعد علمی دلالت دارد. ما در این جا به برخی از آیات ـ در حدود وسع کتاب ـ اشاره می کنیم، باشد که راه گشای ورزش کاران، ورزش دوستان و سایر اقشار جامعه مؤمن و مسلمانان ها باشد،

طالوت و نیرومند سازی

از جمله مواردی که نیرومندی جسمانی به عنوان یک مزیت و امتیاز در قرآن ذکر شده، داستان طالوت و قوم بنی اسرائیل است. قوم یهود که در زیر سلطه فرعونیان، ضعیف و ناتوان شده بود، بر اثر رهبری های خردمندانه حضرت موسی ـ علیه السلام ـ از آن وضع اسف انگیز نجات یافته و به قدرت و عظمت رسیدند، ولی پس از مدتی دچارغرور شده و دست به قانون شکنی زدند، و به همین جهت، سرانجام از قوم «جالوت» ـ که در ساحل دریای روم، بین فلسطین و مصر می زیستند ـ شکست خورده و 440 نفر از شاه زادگانشان نیز به اسارت جالوتیان درآمدند.

این وضع، چندین سال ادامه داشت، تا آن که خداوند پیامبری به نام «اشموئیل»[1]را برای نجات و ارشاد آنها برانگیخت. بنی اسرائیل گرد او اجتماع نموده و از او خواستند رهبر و امیری برای آنها انتخاب کند، تا همگی تحت فرمان و هدایت او، با دشمن نبرد کنند و عزت از دست رفته خویش را بازیابند.[2]

اشموئیل به درگاه خداوند روی آورده و خواسته قوم خود را به پیشگاه حضرت احدیت عرضه داشت، به او وحی شد که طالوت را به پادشاهی ایشان برگزیدم:

«وَ قالَ لَهُمْ نَبِیهُمْ اِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَکمْ طالوُتَ ملِکا؛[3] و پیامبرشان به آنها گفت: خداوند، طالوت را برای زمام داری شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» از آنجا که طالوت مردمی کشاورز بوده و توانایی مالی چندانی نداشت، اشراف با انتخاب وی مخالفت نمودند: «قالوُا انّی یکونُ لَهُ الُملک عَلَینا و نَحنُ اَحَقُّ بِالْمُلْک مِنْهُ وَ لَمْ یؤتَ سَعَه مِنَ الْمالِِ؛[4] گفتند: چگونه او بر ما حکومت داشته باشد، با این که ما از او شایسته تریم؟ و او ثروت زیادی ندارد». او نه ثروت و قدرت مالی دارد ونه موقعیت اجتماعی وخانوادگی، زیرا از خاندان نبوت و پیامبری نبوده و از خاندان پادشاهی نیز نیست. اشموئیل در پاسخ گفت:

«اِنَّ اللهَ اصْطَفیهُ عَلیکم وَ زادَهُ بَسْطَه فِی الْعِلمِ وَ الْجِسْمِ؛[5] خداوند او را بر شما برگزیده و علم (قدرت) جسم او را وسعت بخشیده است.»

چنان که ملاحظه می شود، اشموئیل پیامبر دو خصلت «گسترش علمی و توانایی جسمی» را بر دو خصوصیت دیگر، یعنی قدرت مالی و افتخارات نژادی و نَسَبی، فضیلت و ترجیح می دهد[6] و دارنده این دو خصلت را برای احراز مقام رهبری شایسته تر می داند، در این جا قدرت بدنی با صراحت به عنوان یک مزیت و فضیلت مطرح شده و در کنار علم و قدرت علمی قرار گرفته و با آن مقایسه شده است. هنگامی اهمیت این مقایسه روشن می شود که با اهمیت علم از دیدگاه اسلام آشنا شویم. در قرآن می خوانیم:

«اِنَّما یخْشَی اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَمؤٌا؛[7] در جمع بندگان الهی، فقط علما هستند که ترس و بیم از خداوند دارند (و حس تقوا و پرهیزگاری در دل آن ها راه دارد».) «مَنْ یؤْتَ الْحِکمَه فقَدْ اُوتِی خَیراً کثیراً[8] کسی که از حکمت (ودانش و استحکام در اندیشه و گفتار و رفتار) برخوردارگردید، به خیر و برکت فراوانی دست یافته است». خداوند در مقام بیان منزلت والای حضرت یحیی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «وَ اَتَیناهُ الْحُکمَ صِبَیاً[9] ما به یحیی ـ علیه السلام ـ، آنگاه که کودکی بیش نبود، حکم و داوری متین و رأی و اندیشه ای استوار ارزانی داشتیم. و در کودکی به او دانایی عطا کردیم.» «یرْفَعِ اللهُ الَّذینَ آمَنوُا مِنْکمْ وَ الَّذینَ اُتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ[10] خداوند آن هایی را که ایمان آورده اند و کسانی را که دانش یافته اند، به درجاتی برافرازد.»

در احادیث نبوی نیز در این خصوص چنین آمده است:

«مِدادُ العُلَماءِ اَفْضَلُ مِنْ دِماء الشُّهداء[11] مرکب قلم دانشمندان از خون شهیدان برتر است.» «اِنَّ الْمَلائکه لَتَضعُ اَجْنِحَتَها لِطالبِ الْعِلْم رِضی بما یصْنَعُ[12] فرشتگان آسمانی برای ابراز رضایت و شادمانی نسبت به دانش آموختن طالبان علم، پروبال خویش را فرو می نهند.» «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَو بالصّین[13] جویای دانش و علم باشید، هرچند آن را در چین (و نقاط بسیار دوردست) سراغ گرفته باشید.» «فَقیهٌ اشَدُّ عَلَی الشَّیاطینِ مِنْ اَلْفِ عابِدٍ[14] وجود یک فقیه و فرد واجد بینش و بصیرت دینی، از دیدگاه شیطان ها و اهریمن صفتان، طاقت فرساتر و تحمّل ناپذیرتر از وجود هفتاد عابد است.» «مَوتُ قَبیلَه اَیسَرُ مِنْ مَوْتِ الْعالِمِ[15] مرگ یک گروه و قبیله، از مرگ یک عالم و دانشمند، آسان تر و تحمل پذیرتر است.» حال که تا حدودی با ارزش و مقام والای علم و عالم از دیدگاه اسلام آشنا شدیم، می توانیم به اهمیت تقویت جسم نیز پی ببریم، زیرا در این آیه قرآنی، نیرومندی جسمانی در ردیف نیرومندی علمی ـ و البته بلافاصله پس از آن ـ ذکر شده است. البته باید توجه داشت نیرومندی علمی بر توانایی جسمانی اولویت و برتری دارد و رهبر چنان چه از نظر علمی ضعیف باشد، دیگر نمی تواند رهبری کند و توانایی جسمی او نیز کمکی به وی نخواهد کرد. بدین جهت است که می بینیم ابتدا توانایی علمی طالوت مطرح شده و سپس توانایی جسمی وی، و فرمود: «وَزادَهُ بَسْطَه فی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ

از همین جا می توان استفاده کرد که قوی بودن جسمانی برای یک ورزشکار کافی نبوده و باید به موازات تقویت جسم ـ بلکه مقدم بر تقویت جسم ـ به تقویت جنبه علمی و ایمانی نیز بپردازد. قدرت بدنی و حتی قدرت علمی فراوان، چنان چه با ایمان به خدا همراه نگردد، جز زیان و خسران، فایده دیگری برای جامعه بشری نداشته و همچون تیغ تیزی خواهد بود در دست زنگی مست. قدرت و توان بدنی و جسمانی به تنهایی برای تکمیل شخصیت انسان کافی نیست؛ به همین خاطر می بینیم خداوند متعال درکنار قدرت جسمانی و حکومت بر مردم، حکمت و دانش نیز به داوود آموخته و مطالب فراوانی را نیز به او تعلیم می دهد؛ «و ایتهُ اللهُ الْمُلْک وَ الْحِکمَه و عَلَّمَهُ مِمّا یشاءُ»

شجاعت و توان رزمی حضرت داوود ـ علیه السلام ـ

هنگامی که طالوت برای مبارزه با جالوت به سوی او حرکت می کند، جنگ جویان فراوانی از مردان بنی اسرائیل وی را همراهی می کنند، ولی در نهایت با تعداد نیروی اندکی که دارای ایمانی راسخ و استوار بودند، در برابر لشکر انبوه و مجهّز جالوت، صف آرایی می نمایند. خداوند متعال به اشموئیل پیامبر وحی می فرستد که قاتل جالوت شخصی است که زره حضرت موسی ـ علیه السلام ـ به تن او اندازه باشد، و او مردی است از فرزندان «لاوی بن یعقوب» و نامش «داوود بن ایش» است. ایش، مرد چوپانی بود که ده پسر داشت[16]و داوود کوچک ترین آنها بود.

طالوت به هنگام گردآوری سپاه، به دنبال ایش می فرستد که خود و فرزندانت در لشکر من حضور یابید. آن گاه زره حضرت موسی ـ علیه السلام ـ را به تن یک یک فرزندان ایش می کند، ولی برای هرکدام یا کوتاه است و یا بلند؛ می پرسد: آیا پسر دیگر نیز داری؟ می گوید: آری، کوچک ترین پسرم را با خود نیاورده ام، تا از گوسفندان نگهداری کند. طالوت به دنبال داوود می‎فرستد و وقتی زره را به وی می‎پوشاند، آن را درست به اندازه وی می‎یابد.

داوود شخصی قوی هیکل، نیرومند و شجاع بود.[17] طالوت برای این که به توان رزمی و قدرت بدنی داوود پی ببرد، از او می پرسد: آیا تاکنون قدرت و نیرومندی خود را آزمایش کرده ای؟ وی پاسخ می دهد: آری، هرگاه شیری به گله من حمله نموده و گوسفندی را به دهان می گیرد، من خود را به آن شیر رسانده و با قدرت، دهانش را باز نموده و گوسفند را از آن خارج می کنم![18]

جالوت که دارای عظمت و ابّهت ویژه ای بود، در پیشاپیش لشکر خویش بر فیلی سوار بوده و تاجی بر سر داشت، یاقوتی نیز بر پیشانی وی می درخشید.

داوود به اقتضای شغل چوپانی، فلاخونی در اختیار داشت که سنگ در آن نهاده و به طرف حیوانات درنده ای که قصد دریدن گوسفندان را داشتند پرتاب می کرد. سنگی در آن نهاده و آن را به طرف سربازانی که در سمت راست جالوت بودند پرتاب می کند و آنان را متفرق می سازد. سربازان سمت چپ وی را نیز به همین ترتیب از او دور می سازد. آن گاه آخرین سنگی را که به همراه آورده بود، در فلاخن نهاده و آن را به سوی جالوت پرتاب می کند. سنگ یاقوتی که روی پیشانی جالوت بود اصابت نموده، آن را خرد کرده و به مغزش اصابت می کند! ناگاه پیکر بی جان جالوت بر روی زمین قرار می گیرد.[19]

و خداوند بدین گونه رهروان راه حق رابه پیروزی می رساند و به داوود نیز که خدمت بزرگی نموده و شایستگی خویش را به خوبی به اثبات رسانیده بود، حکومت و دانش می بخشد:

«فَهَزَمُوهُمْ بِِاِذْنِ اللهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ اتیهُ اللهٌ الْمُلْک وَ الْحِکمَه وَ عَلَّمَهُ مِمّا یشاءُ[20]سپس آنان به فرمان خدا، ایشان (سپاه دشمن) را به هزیمت و شکست واداشتند و داوود (جوان کم سن و سال نیرومند و شجاع که در لشکر طالوت بود) جالوت را کشت، و خداوند حکومت و دانش را به او بخشید، و از آن چه می خواست به او تعلیم داد. طالوت نیز با دیدن لیاقت، شایستگی و شجاعت داود، دختر خویش را به عقد ازدواج وی درآورد.[21]

نکته قابل توجهی که در این جا به چشم می خورد، این است که قدرت و توان بدنی و جسمانی به تنهایی برای تکمیل شخصیت انسان کافی نیست؛ به همین خاطر می بینیم خداوند متعال درکنار قدرت جسمانی و حکومت بر مردم، حکمت و دانش نیز به داوود آموخته و مطالب فراوانی را نیز به او تعلیم می دهد.[22] «و ایتهُ اللهُ الْمُلْک وَ الْحِکمَه و عَلَّمَهُ مِمّا یشاءُ»

پی نوشت ها:


[1] در زبان عربی به «اشموئیل»، «اسماعیل» گفته می شود. عن الباقر علیه السلام : هو اشموعیل و هو بالعربیه اسماعیل». (ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج 1، ص 251).

[2] . گروهی که این خواست را مطرح کردند، طبقه اشراف ـ و به اصطلاح قرآن «ملاء» ـ بودند. در ضمن باید دانست در آن زمان بین بنی اسرائیل چنین بود که نبوت در یک خاندان، و پادشاهی نیز در خاندان دیگر بود. نبوت در بین فرزندان «لاوی» (پسر حضرت یعقوب) و پادشاهی در بین فرزندان «یهودا» (حضرت یوسف).

[3] بقره (2)، آیه 247.

[4] همان.

[5] همان.

[6] شیخ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ص 45.

[7] فاطر (35)، آیه 28.

[8] بقره (2)، آیه 269.

[9] مریم (19)، آیه 12.

[10] مجادله (58) آیه 11.

[11] شهید ثانی، منیه المرید، ص 9.

[12] همان.

[13] همان.

[14] همان.

[15] همان.

[16] در بعضی از تفاسیر، تعداد فرزندانش، چهار یا شش ذکر شده است.

[17] تفسیر الصافی، ج 1، ص 255 و 256.

[18] سیدمحمد حسین طباطبائی، تفسیر المیزان، ص 299، تفسیر الصافی، ج 1، ص 256.

[19] تفسیر الصافی، ج 1، ص 256.

[20] بقره (2)، آیه 251.

[21] تفسیر جوامع الجامع، ص 46.

[22] این نکته را پیش از این از قرین شدن کلمه «علم» با کلمه «جسم» که در مورد طالوت بود نیز استفاده کردیم، آن جا که فرمود: «وَزادهُ بسطه فی العلمِ و الجِسمِ»

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان