سینماسینما، یزدان سلحشور
در اینکه «قدیس» ساخته حسین لامعی فیلم بدیست هیچ شکی ندارم. میشود این مستند سیاسی را که با انگیزههای مشهود سیاسی و با بریدههای فیلمهای آرشیوی ساخته شده با برخی مستندهای سیاسی-آرشیوی مایکل مور مقایسه کرد و به این نتیجه رسید که به رغم ناماندگاری این آثار [مثلا فارنهایت 11/9] چقدر کارگردان، سینما را میشناسد که به رغم فیلمِ بد ساختن، قادر است حتی بر آرای رأیدهندگان امریکایی هم تأثیر قابل ملاحظهای داشته باشد.
در قدم اول باید گفت حتی اگر فیلم «با عشق به ادبیات و هنر و فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان» هم ساخته شده بود [که فیلم به ما میگوید چنین چیزی امری محال است و شبیه به این است که جان فورد در ابتدای «ویتنام ویتنام»-به عنوان تهیهکننده- بنویسد: «به احترام هوشیمینه و با عشق به ویتکنگها»!] فیلم بدی بود و علتاش این است که این جوان، اولین اصل در سینمای مستند را نمیداند: «حتی اگر در واقعیت هم دست میبری، جوری دست ببر که کسی که وسط آن واقعیت بوده، به جای تجربه خودش، فیلم تو را باور کند!» گویندگانی که متون شفیعی کدکنی، شاملو یا فروغ و لطفی را میخوانند، غیر از اینکه «تحریرهای نالازم و البته احتمالاً طبق خواست سفارشدهندگان فیلم» به صدای خود میدهند، هم زبان کتابت را بدل به زبان شکسته میکنند هم در جملات علناً دست میبرند و چیزی میخوانند، متفاوت با آن چیزی که بر پرده میبینیم.[من نسخه کوتاه شده تلویزیون را ندیدهام، نسخه کامل را از یوتیوب دیدم و از این نظر با نویسنده روزنامه شهروند موافقم که تلویزیون معرفت به خرج داده و حدود نیمساعتش را حذف کرده! خبرآنلاین هم از «کیهان» خبر داده که نوشته: «آنچه را که کارگردان فیلم مستند «قدیس» مدعی است از فیلم کوتاه شده ، کسی به حسن و نیکی از این به اصطلاح شاعر مورد علاقهشان یاد نکرده است.در آن بخش کوتاه شده، صحبتهای شجریان علیه شاملو وجود دارد که پاسخ حرفهای شاملو علیه موسیقی سنتی ایران را میدهد، رضا براهنی علیه شاملو حرف زده و حرفهای سیروس شاملو علیه پدرش و صحبتهای آیدا سرکیسیان، همسر سوم شاملو شنیده میشود. همچنین شعرخوانی شاملو برای حزب توده و سپس رویگردانیاش از آن حزب، از دیگر قسمتهای بخش کوتاه شده است.»] غیر از اینها، باور اینکه ساختن این فیلم سه سال طول کشیده برایم سخت است همچنانکه باور مدعای فیلمساز که هدف از ساختن این فیلم عشق به هنر و ادبیات بوده. [به نظرم حتی در حد مدعای لنی ریفنشتال برای ساخت «پیروزی اراده» هم-بعد از شکست آلمان نازی و زمان محاکمهاش- عشق به سینما هم نبوده] کل «اطلاعات سرسری گردآوری شده» از زندگی شاملو، 90 درصدش همان صفحه ویکیپدیا درباره شاملوست -که تازه خیلی ناقص است- باقی هم دیدن فیلمهای آرشیوی که مطمئناً سفارشدهندگان فیلم، زحمتاش را کشیدهاند و در اختیار لامعی قرار دادهاند.
اگر لامعی، نه سه سال که تنها سه روز را به یوسفعلی میرشکاک اختصاص میداد [که در فیلم درباره فروغ و نیما صحبت میکند] -بدون هیچ تردیدی عرض میکنم- 100 برابرِ اطلاعاتِ سطحی و «باری به هرجهت» این فیلم را در اختیار میداشت تا لااقل دستمزدش را حلال کند! بیاطلاعی لامعی-شما بخوانید «بیسوادی» من رسماً از شما تشکر میکنم!- فقط معطوف شاملو نیست، همه را هدف گرفته. لامعی نمیداند که شفیعی کدکنی پیش از انتشار آن متن[که لحن ناخویشتندارانه و عصبیاش، با همهی متون آکادمیک او متفاوت است] از مدافعان سرسخت شاملو در دانشگاه بوده و در چند کتاب مطرح خود-حتی در مقالاتش در دهه 50- شاملو و شعرش را ستوده و شاگردانش که اکنون به استادانی نامآور بدل شدهاند، در همهگیر شدن شعر شاملو در 5 دهه اخیر، نقشی تعیینکننده داشتهاند.
قائم مقام مدیر شبکه سه سیما در پاسخ به منتقدان مستند احمد شاملو با عنوان «قدیس» گفته: «ما در سالگرد فوت احمد شاملو مستند قدیس را پخش کردیم که بسیار مورد توجه قرار گرفت؛ البته مواردی توسط کارگردان اثر مطرح شد که خود ایشان در پستهای بعدی نسبت به این موارد توضیحاتی دادند. طبعا نسخه اصلی مستند «قدیس» در فضای مجازی وجود دارد و میشود آن را با نسخه پخش شده از تلویزیون مقایسه کرد. مخاطب با این مقایسه متوجه خواهد شد که هیچ تغییر محسوسی در محتوا ایجاد نشده است… روش متمدنانه روشنفکران در فضای مجازی برای آنچه دوست ندارند فحشهای رکیک و پرحجم است و طوری سازندگان چنین کارهایی را بمباران میکنند تا طرف را مجبور به واکنش کند. این اتفاق در مستند «قدیس» هم مانند همه محصولات اینچنینی افتاد. اگرچه کارگردان مستند، روز گذشته توضیحاتی داد که مخالفان سیاسی فیلم را ناامید کرد.»
من هم به نوبه خود از اینکه کارگردان قدیس قدمهای استواری را در جهت ناامید کردن مخالفان سیاسی برداشته، از جانب جناب قائممقام تشکر میکنم. جناب قائممقام فرمودهاند: «روزگاری آنها فیلم میساختند و ما به محتواهای آنها اعتراض میکردیم. آنها در جواب اعتراض ما میگفتند شما هم در جواب، فیلم بسازید. حالا ما هم خدمت دوستان عرض میکنیم که چرا از پخش یک اثر این چنین آشفته میشوید. شما هم بهجای فحاشی فیلم بسازید.» خُب فیلم بسازید نه اینکه بخواهید مردم را فیلم کنید! در ضمن، ما نخواستیم اجازه بدهید درباره شاملو فیلم بسازند، اجازه بدهید ملت بروند سرِ خاکِ شاملو فاتحهشان را بخوانند و برگردند. همین!