ماهان شبکه ایرانیان

ابراهیم رها مطرح کرد

عطسه سلبریتی برای رسانه مهم‌تر از کتاب است

ابراهیم رها با بیان این‌که ما در طنز فقیر هستیم، در نقدی به عملکرد رسانه‌ها می‌گوید: الان همه ما گله‌مند شده و یقه سلبریتی‌ها را می‌گیریم. نمی‌دانم گناه سلبریتی این وسط چیست؟ وقتی عطسه کردن سلبریتی برای یک رسانه مهم‌تر از چاپ هجدهم یک کتاب است، با این وجود چرا انتظار داریم کتاب برای مردم مهم‌تر باشد؟

عطسه سلبریتی برای رسانه مهم‌تر از کتاب است

رمان طنز ابراهیم رها با عنوان «هَردَمبیل» شامل «دری وری»، «پرت و پلا» و «چرت و پرت» در نمایشگاه کتاب امسال عرضه شد، البته هرکدام از این کتاب‌ها به صورت مستقل در سال‌های اخیر (95-98) منتشر و تجدید چاپ شده‌اند. این طنزپرداز چاپ‌های متعدد کتاب‌هایش را چه به صورت مستقل و چه به صورت سه‌گانه «هردمبیل» نشان استقبال مردم از طنز می‌داند و می‌گوید دیده شدن کتاب‌ها خوب است و در غیر این صورت با ننوشتن آن‌ها تفاوتی ندارد.

رها در گفت‌وگو با ایسنا، درباره این رمان طنز اظهار کرد: هدف قرار دادن خانواده‌ای گسترده‌ و آوردن اقشار مختلف اجتماعی در آن‌جا کاری سخت بود. عمارتی که عمارت مرکزی داستان است، در واقع ایران است. طرح اولیه من این بود که عمارت معیری به نوعی ایران است و آدم‌های مختلفی که آن‌جا حضور دارند نماینده‌ای از اقشار مختلف ایران و رده‌های سنی متفاوت هستند؛ از معیری‌ که متولد 1303 است تا نوه خانواده که متولد 1370 است. در این کتاب روابط عاطفی، عشقی، مسائل سیاسی و اجتماعی مانند جامعه که همه چیز در آن حضور دارد، به چشم می‌خورد.

او با اشاره به دشواری نوشتن این رمان گفت: دشواری کار این‌ بود که همه این رمان‌ها با فاصله منتشر می‌شدند، کتاب‌ها هم باید مستقل می‌بودند و هم متفق، که این کار را سخت می‌کرد. به فرض کسی که فقط «پرت و پلا» را بخرد احساس ضرر نمی‌کند چون یک داستان مستقل است و اگر سه جلد را با هم بخرد می‌بیند آدم‌های داستان و داستان‌ها کاملا با هم مرتبط هستند.

این طنزپرداز در ادامه بیان کرد: نوشتن رمانی که هم مسائل اجتماعی را هدف قرار بدهد و هم رگه‌های سیاسی داشته باشد، بتواند قصه‌اش را  سرراست بگوید،  فراز و فرودهای داستانی را رعایت کند و هر شخصیتی زبان خود را داشته باشد در حالی که  پرکارکتر هم باشد از دیگر دشواری‌های کار بود. فکر می‌کنم  این رمان در حد بضاعت مقبول از آب درآمد و استانداردهای داستان در آن رعایت شده است. با توجه به چاپ‌های متعدد این کتاب‌ها مردم از این داستان‌ها راضی بوده‌اند.

او سپس درباره وضعیت رمان طنز در کشورمان گفت: متأسفانه ما در طنز فقیر هستیم. عمده‌ کتاب‌هایی که در زمینه طنز داریم،  جمع‌آوری یک‌سری مطالب تاریخ مصرف گذشته مطبوعاتی است که در دوره‌ای مثلا انتهای دهه 70 و یا ابتدای دهه 80 موضوعیتی داشتند و الان به خاطر تغییر شرایط مطبوعات، شرایط خاص سیاسی و اجتماعی دیگر موضوعیتی ندارند. دسته دیگر کتاب‌های طنز نیز در حوزه ادبیات داستانی نیست و اگر هم هست مجموعه داستان کوتاه است نه رمان. می‌توان گفت داستان بلند طنز و رمان طنز در بخش تألیف نداریم. کارهای ترجمه‌ بحث‌شان سواست.

نویسنده «عموجان استالین» با تأکید بر این‌که در حوزه رمان طنز بسیار فقیر هستیم، اظهار کرد: به نظرم کار جدی‌ای در زمینه طنز صورت نگرفته که دلیل آن هم به آسیب‌شناسی نیاز دارد. جای تعجب دارد در جامعه‌ای که تا این حد همه ادعای طناز بودن دارد چرا رمان طنز کم دارد.

او درباره دلایل کمبود رمان طنز گفت: شاید یکی از دلایلش این باشد که نوشتن رمان طنز به انرژی بیشتر و استانداردی از سواد و دانش داستان‌نویسی نیاز دارد و بازدهی آن زمان‌بر است. طنزهایی که داریم یا طنزهای مینیمال سایبری است یا شوخی‌های دم‌دستی و سطح پایین و یا ستونی و ستونک‌هایی در مطبوعات است که با توجه به کم شدن تأثیرگذاری مطبوعات، خاصیتش را از دست داده است.  به همین دلیل از کتاب‌های تألیفی طنز چندان استقبال نشده و این مشکلات وجود دارد.

رها اهمال طنزنویسان برای نوشتن  رمان طنز را عامل دیگری در کمبود رمان طنز دانست و گفت: البته در این زمینه ‌هم بحث بلد  نبودن داستان مطرح است زیرا الزامی نداریم که طنزنویس داستان‌نویس هم باشد، همان‌طور که الزامی نداریم داستان‌نویس طنزنویس هم باشد. با هم بودن این‌ها سخت است و  بیشتر خواندن و بیشتر توان گذاشتن می‌خواهد، به همین دلیل در حوزه ادبیات داستانی طنز  چند دهه است که دچار فقر هستیم و آسیب‌های پایه وجود دارد.

او همچنین بیان کرد: شاید یکی دیگر از دلایل این فقر این است که در عرصه هنرهای نمایشی به سمت اقتباس از طنز نرفته‌ایم؛ البته شاید هم سینماهایی‌ها کار دندان‌گیری در این حوزه پیدا نکرده‌اند. ما تجربه اقتباس از رمان طنز را داریم که موفق بوده است. هرچند سینماگران هم گویا به اقتباس علاقه‌مند نیستند.  به نظرم این اتفاق دوسویه‌ است؛ از طرفی سینماگران مایل به اقتباس نیستند و از طرفی هم کتابی نیست که سینماگران را قلقلک بدهد.

این طنزپرداز با انتقاد از نحوه پرداختن رسانه‌ها به کتاب و تزئینی خواندن آن، اظهار کرد:  در این زمینه نقدهای جدی‌ای دارم و  فکر می‌کنم به واسطه فعالیت مطبوعاتی اهلیت نقد را هم داشته باشم. از تابستان 94 تا تابستان 98 از من به عنوان علی میرمیرانی و ابراهیم رها در مجموع حدود 100هزار نسخه کتاب چاپ شده، آن‌هم در بازار کتاب ما با تیراژ 500 جلد و 700 جلد، این خودش به‌ذات ارزش خبری دارد. اما صفحات ادبی مطبوعات ما به صورت گروهی و گعده‌ای اداره می‌شود و اگر جزء گعده‌شان نباشید سراغ شما نمی‌آیند. خدا را شکر با ناشرهای خوبی کار کرده‌ام و کتاب‌هایم فروش خوبی داشته بنابراین نیاز چندانی به حمایت آن‌ها ندارم و به راحتی می‌توانم به آن‌ها نقد داشته باشم.

او خاطرنشان کرد: صفحات ادبی برخی از رسانه‌ها به کتاب‌هایی می‌پردازند که یکی‌ دو چاپ بیشتر نخورده و نه منتقدان آن حوزه آن‌ها را پسندیده‌اند و نه مردم. این گروه و گعده‌ها اصلا جذاب نیست اما خیلی پررنگ است و حتی بعضی از گروه‌ها به ناشرها هم نزدیک هستند و این مسئله وجود دارد که برای ناشران هم نویسندگانی سوگلی‌ترند.

رها همچنین با بیان این‌که برنامه‌های تلویزیونی و سینما برای اهل رسانه جذاب‌تر و مهم‌تر است، اظهار کرد: من هم کتاب می‌نویسم و هم برنامه تلویزیونی دارم، بیشتر تماس‌هایی که با من گرفته می‌شود در حوزه برنامه تلویزیونی است. گمانم این است که کار در حوزه کتاب جدی‌تری است و با این‌که رسانه‌ها مدعی فرهنگ‌سازی هستند، نویسنده و کتاب برای‌شان جذاب نیست. کتاب تزئینی و زینت‌المجالس شده است که به صورت گروهی و گعده‌ای با آن برخورد می‌شود. از ماست که بر ماست. رسانه‌ها وااسفا  سر می‌دهند که چرا به کتاب و کتابت و فرهنگ پرداخته نمی‌شود و مردم اقبال نشان نمی‌دهند در حالی که کتاب در اولویت خود رسانه‌ها نیست، فقط دو سه خبرگزاری فعال در عرصه کتاب می‌بینم و مطبوعات  هم درگیر گروه و گعده هستند. این‌ها به فرهنگ خوانش و وضعیت کتاب لطمه می‌زنند. رسانه‌ها سرنا را از سر گشادش می‌زنند.

او خاطرنشان کرد: الان همه ما گله‌مند شده و یقه سلبریتی‌ها را می‌گیریم. نمی‌دانم گناه سلبریتی این وسط چیست؟ وقتی  عطسه کردن سلبریتی برای یک رسانه مهم‌تر از چاپ هجدهم یک کتاب است، با این وجود چرا انتظار داریم کتاب برای مردم مهم‌تر باشد؟ طبیعی‌ است که در همه دنیا پاپاراتزی‌ها به دنیال فوتبالیست‌ها یا بازیگران معروف هستند اما باید ببینیم  برخورد آن‌ها با نویسنده و  کتاب چطور است. آن‌جا موازنه وجود دارد و به قاعده به موضوعات مختلف پرداخته می‌شود.

نویسنده «کتاب طنز پس‌کوچه»  و «هزار و یک نصف‌شب» در ادامه بیان کرد: سوگیری رسانه‌های ما به شدت غلط و مطابق با جو سطحی است و حتی می‌توان گفت پیرو فضای سایبری است. دم به دقیقه به فضای سایبری بد و بیراه می گوییم  و بعد می‌رویم آن‌جا تا ببینیم چه خبر است به همین دلیل این اتفاق‌ها در حوزه کتاب می‌افتد و کسی بدون هیچ اندوخته‌ای در حوزه کتاب، متن‌های صفحه مجازی خود را کتاب می‌کند و بعدش کتابش 20 چاپ می‌خورد. ما هم گله‌مند می‌شویم که چرا این اتفاق افتاده است؟! معتقدم هر کسی رزق خود را  می‌برد اما نباید یقه بدبختی را که کتاب نوشته بگیریم؛ بلکه باید یقه رسانه را بگیریم که خودش تابع و پیرو این ماجرا شده، رسانه آگاهانه تصمیم نمی‌گیرد و آگاهانه اقدام نمی‌کند.

 او سپس با فاجعه خواندن مصاحبه‌های برخی از رسانه‌ها، گفت: مثلا زنگ می‌زنند و می‌گویند «خنداونه می‌بینید؟ چه جوریه؟ آیا شعبان‌نژاد، همکار رامبد جوان، مستعد است یا نه؟» این‌ها به من چه ربطی دارد؟ معلوم است نه من را می‌شناسند نه کتابم را خوانده و نه برنامه مرا دیده‌اند. انگار سردبیر یا دبیرش گفته برو با فلانی گفت‌وگو بگیر، او  زحمت سرچ ساده را هم به خود نداده و سوالات بی‌ربط و پرت می‌پرسد تا رفع تکلیف کند. در حوزه کتاب هم وحشتناک است، خبرنگار باید کتاب را بخواند و برای آن زمان بگذارد، اما خبرنگار زنگ می‌زند «خوبید؟ چه کار می‌کنید؟ چی در دست  دارید؟» این سوالات را می‌شود از هرکسی و در هر زمانی پرسید. متأسفانه  بعد می‌گوییم چرا بازخورد گفت‌وگوها خوب نیست. به خاطر این است که گفت‌وگوها این شکلی اتفاق می‌افتد. می‌خواهم بگویم ایراد اساسی وجود دارد. خبرنگاری به من زنگ زده بود و بعد از گفت‌وگو به من گفت «  می‌خواهم مطلبم 1000 کلمه شود، 200 کلمه کم است خودتان یک چیزهایی بگویید.» من برخورد بدی کردم و الان با خودش می‌گوید چه آدم بداخلاقی است. البته من گفت‌وگوهای خوب هم داشته‌ام اما آن‌قدر تعدادشان کم است که می‌توانم آدم‌ها را نام ببرم اما عمده‌ گفت‌وگوهایم در حوزه‌های مختلف  فاجعه بوده و الفبای گفت‌وگو رعایت نشده است.

او خاطرنشان کرد: خودم را از خانواده رسانه می‌دانم و به همین دلیل این نقدها را وارد کردم زیرا اگر خودمان به خودمان نقد نداشته باشیم وضعیت  همین می‌شود که همه چیز به فضای مجازی واگذار  می‌شود.  رسانه‌ها بی‌حال، غیرتأثیرگذار، کارمندی و بی‌انگیزه شده‌اند. طبیعی است که مخاطب ترجیح می‌دهد به فضای مجازی و شایعات آن‌جا استناد کند.

ابراهیم رها در پایان از غیرقابل چاپ اعلام شدن کتابی از خود خبر داد و گفت: ارشاد ابتدا دو اصلاحیه در حد تک‌جمله برای کتاب داد و بعد از اصلاح، کتاب را به صورت سلیقه‌ای رد کردند. چند باری سعی کردم از طریق ناشر با ارشاد رایزنی داشته باشم که نشد و آن‌ها وقعی ننهادند. حالا تصمیم گرفته‌ام آن را به صورت اینترنتی منتشر کنم.

او افزود: نام این کتاب «دوستان» است و در آن به انواع دوست‌ها در ایران پرداخته‌ام؛ جاست فرند، بوی‌ فرند و گرل فرید، سوشیال فرند، رفیق  و... . به نظرم پک بامزه‌ای بود که از آن استقبال می‌شد. حالا می‌خواهم بدون درنظر گرفتن منفعت مالی، کتاب را اینترنتی منتشر کنم. انتشار کتاب به صورت اینترنتی نشان از اعتراض مولف است؛ منی که بالای 45 عنوان کتاب منتشر کرده‌ام و در این نظام خواندن و نوشتن یاد گرفته‌ام دیگر خط قرمزها را می‌دانم، اما آن‌ها این‌طور برخورد می‌کنند.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان