وب سایت یکپزشک - علیرضا مجیدی: سؤالات و گزارههای زیر را بخوانید و به این روش در هر مورد به خودتان نمره بدهید و دست آخر جمع بزنید.
جملات زیر بیانگر نظرات و احساساتی هستند که شما ممکن است در مقابل فرد دیگری داشته باشید. شخص معینی را در نظر بگیرید که اعتماد زیادی به او دارید؛ کسی که او را با نام X مشخص میکنیم. با استفاده از اعداد زیر مشخص کنید که تا چه حد با هر جمله موافق یا مخالف هستید. توجه داشته باشید که نسخههای آزمون برای مردان و زنان متفاوت است.
1.کاملا مخالف
2.مخالف
3.تقریبا مخالف
4.اندکی مخالف
5.نه مخالف و نه موافق
6.اندکی موافق
7.تقریبا موافق
8.موافق
9.کاملا موافق
تنها پرسشهایی که باید امتیاز آنها را معکوس کنید، سوالهای 1 و 9 در مقیاس مردان است.
در مقیاس مردان، پس از معکوس کردن نمرهٔ این سوالها، میتوانید نمرهها را در سه زیرمقیاس به دست آورید. اولی اعتماد کلی (OT) است و شامل سوالهای 1 تا 9 میشود؛ دومی اعتماد عاطفی (ET) است و شامل سوالات 10تا 16میگردد؛ و سومی قابلیت اعتماد (Re) است و سوالهای 17تا 21 را دربرمیگیرد.
زنان میتوانند نمره خود را در دو زیرمقیاس محاسبه کنند. قابلیت اعتماد (Re) متشکل از سوالهای 1 تا 7 و اعتماد عاطفی (ET) شامل سوالهای 8 تا 13.
مقیاس مردان
1. اگر X از من تعریف کند، از او میپرسم که آیا واقعا جدی میگوید.
2. اگر تصمیم بگیریم که در جایی باهم ناهار بخوریم، مطمئن خواهم بود که X میآید.
3. اگر X به من اطمینان بدهد که جایی را میشناسد، با او برای کوهنوردی به آنجا میروم، هرچند خودم آنجا را نشناسم.
4. از X چیزی نمیخرم، چون قیمتی را که میگوید قبول ندارم.
5. معقتدم که X منصفانه (جوانمردانه) بازی میکند.
6. اگر خودم نتوانم به پست بروم، میتوانم به X اعتماد کنم که نامهٔ مهمی را برایم پست کند.
7. میتوانم با X درددل کنم و میدانم که او دوست دارد به حرفم گوش دهد.
8. معتقدم که X حقیقت را میگوید.
9. برای رسیدن به پرواز، نمیتوانم مطمئن باشم که X مرا به موقع به فرودگاه خواهد رساند.
10. اگر X بهطور غیر منتظرهای به چیزی که من گفتم یا کاری که کردم، بخندد، فکر میکنم که این کار او انتقادآمیز و غیردوستانه است.
11. میتوانم به راحتی با X صحبت کنم و میدانم که X دوست دارد به حرفم گوش کند.
12. X هرگز از روی عمد نظر مرا پیش دیگران ناجور بیان نمیکند.
13. اگر X بداند که چه چیزهایی احساسات مرا جریحهدار میکنند، هرگز نگران آن نخواهم بود که از آنها علیه من به کار گیرد.
14. میتوانم با X درددل کنم و میدانم که او دوست دارد به حرفم گوش دهد
15. اگر X فکر کند که من نمیتوان در یک موقعیت خاص خوب عمل کنم، مرا در حضور دیگران سرزنش نمیکند.
16. اگر به X بگویم که نگران چه چیزهایی هستم، نگرانیهای مرا احمقانه تصور نمیکند.
17. اگر ساعت زنگدار من بشکند و از X بخواهم که سر ساعت خاصی به من زنگ بزند، میتوانم روی تماس او حساب کنم.
18. اگر X نتواند طبق قراری که باهم گذاشته بودیم، سر قرار حاضر شود و بگوید که اتفاق مهمی برایش افتاده بود، حرف او را باور میکنم.
19. اگر X به من قول بدهد که کاری برایم انجام دهد، به قول خود عمل میکند.
20. اگر قرار باشد که X مرا با اتومبیل به جایی برساند و به موقع نیاید، حدس میزنم که دلیل موجهی برای این تاخیر دارد.
21. اگر قرار بگذاریم که در جایی باهم ناهار بخوریم، مطمئن خواهد بود که X میآید.
مقیاس زنان
1. اگر زخمی شوم یا آسیبی ببینم، اطمینان دارم که X بهترین کارها را برایم انجام خواهد داد.
2. اگر X چیز باارزشی از من قرض بگیرد و آن را بشکند، او حاضر خواهد بود که پول تعمیر آن را بپردازد.
3. اگر ساعت زنگدار من بشکند و از X بخواهم که سر ساعت خاصی به من زنگ بزند، میتوانم روی تماس او حساب کنم.
4. اگر X بپذیرد که وقتی من در خانه نیستم، به حیوان خانگیام غذا بدهد، در مورد مواظبت از حیوان خانگیام هیچ نوع نگرانی نخواهم داشت.
5. اگر X به من قول بدهد که کاری برایم انجام دهد، به قول خود عمل میکند.
6. اگر قرار باشد که X مرا با اتومبیل به جایی برسناند و به موقع نیاید، من حدس میزنم که دلیل موجهی برای این تاخیر دارد.
7. من حاضرم تقریبا هر مبلغ پول به X قرض بدهم، زیر او هر وقت که بتواند آن را به من برمیگرداند.
8. اگر X نتواند طبق قراری که باهم گذاشته بودیم، سر قرار حاضر شود و بگوید که اتفاق مهمی برایش افتاده بود، حرف او را باور میکنم.
9. میتوانم به راحتی با X صحبت کنم و میدانم که X دوست دارد به حرفم گوش کند.
10. X هرگز از روی عمد نظر مرا پیش دیگران ناجور بیان نمیکند.
11. اگر X بداند که چه چیزهایی احساسات مرا جریحهدار میکنند، هرگز نگران آن نخواهم بود که او آنها را علیه من به کار گیرد.
12. میتوانم با X درددل کنم و میدانم که او دوست دارد به حرفم گوش بدهد.
13. معتقدم که X حقیقت را میگوید.
نمرههای زیرمقیاسهای پرسشنامه اعتماد بین شخصی
معرفی مقیاس اعتماد بین شخصی
قدرت اعتماد کردن برای بقای ما در جامعه انسانی، ضروری است. بدون داشتن اعتماد، حتی تمایلی به شرکت در تعاملهای پیش پا افتاده، مثل خریدن مواد غذایی از مغازه خواربارفروشی، تهیهٔ یک وسیلهٔ نقلیه مشترک با همسایهها یا مراجعه به یک پزشک نخواهیم داشت.
باید باور کنیم غذایی که از مغازه خریداری میکنیم سالم است، همسایههای ما در نوبت خود ما را با اتومبیل خواهند رساند و پزشک طوری ما را درمان خواهد کرد که سلامتی ما بهبود خواهد یافت، نه این که به ما آسیب خواهد رساند. حتی در سادهترین تعاملهای اجتماعی، ما خود را در معرض خطر و آسیب قرار میدهیم و اگر به کسانی که وارد تعامل با آنها میشویم اعتماد نکنیم، باید در کلبههای دورافتادهای زندگی کنیم و غذای خودمان را خودمان بکاریم. زندگی ما هم ساده میشود و هم سخت و مدت زندگی ما در این جهان بسیار کوتاهتر از آن میشود که الان هست.
روانشناسان در دههٔ 0791 به موضوع قدرت اعتماد کردن، علاقهمند شدند و تعدادی آزمون برای اندازهگیری این ویژگی ساخته شد. پژوهشها نشان داد که افرادی که دارای توان بالای اعتماد کردن هستند، از ویژگیهای مطلوب دیگر نیز برخوردارند. آنها مستقلتر بودند و به خودشان اعتماد و اطمینان داشتند، و همان طور که میتوان انتظار داشت، بیشتر تمایل داشتند که از دیگران کمک بگیرند.
سینیتا جانسون-جورج و والتر سواپ، مولفان مقیاس ویژه اعتماد بین شخصی، سوالهای مهمی را درباره این پژوهشهای اولیه که مزایای فراوانی را به توانایی اعتماد به دیگران نسبت میدادند، مطرح کردند. اولا مدعی شدند که اعتماد بیجا به دیگران ممکن است سادهلوحانه و خطرنانک باشد.
میزان مناسبی از شک موقع خرید یک اتومبیل دست دوم، برای افراد مفید است و اعتماد نکردن به رانندههای غریبه میتواند جان فرد را نجات دهد. ثانیا، اعتماد به جا به دیگران مخصوص موقعیتهای معین است. مثلا نباید به همسر برای تعمیر اتومبیل و به مکانیک اتومبیل درباره اسرار بسیار خصوصی اعتماد کرد. آزمون اعتماد بین شخصی از این اعتماد مولفان ناشی میشود که میتوان با نسبت دادن ظرفیت و توان اعتماد یک فرد به افراد و موقعیتهای معین، به چیزهایی بیشتری پی برد.
یکی از عجیبترین چیزهایی که جانسون- جورج و سواپ حین ساختن پرسشنامه خود به آن پی بردند، این بود که مردان و زنان، به شیوههای بسیار متفاوت راجع به اعتماد فکر میکنند، آنقدر متفاوت که لازم شد مقیاسهای متفاوت برای دو جنس تهیه شود. همان طور که مقیاسها نشان میدهند، زنان اختصاصیتر از مردان دربارهٔ اعتماد فکر میکنند، ازاینرو مقیاس اعتماد کلی (OT) برای زنان وجود ندارد.
ثانیا، زنان همواره بیش از مردان اعتماد میکنند و بیش از مردان تمایل دارند به کسانی که قابل اعتماد نیستند فرصت دوبارهای بدهند. در عین حال، مولفان پی بردند که هم مردان و هم زنان بین قابلیت اعتماد و اعتماد عاطفی تمایز (به تصویر صفحه مراجعه شود) قایل میشوند، که منطقی هم به نظر میرسد. همهٔ ما دوستانی داریم که میتوانیم همه چیز را با آنها در میان بگذاریم [قابلیت اعتماد]، اما نمیتوان در مورد یک قرار مهم روی آنها حساب کرد [اعتماد عاطفی].
اگر فقط در یکی از ابعاد اعتماد نمرهای پایینتر از صدک سیام کسب کردید، ولی دیگر نمرههایتان بالاتر از حد میانگین بود، این امر میتواند بیانگر یک موضوع دقیق درباره رابطه شما با X باشد. شاید این فرد واقعا قابل اعتماد باشد، ولی برای در میان گذاشتن یک راز نتوان به او اعتماد کرد. شاید مفید باشد که دوباره آزمون را اجراء کنید و این بار فرد دیگری را به عنوان X در نظر بگیرید.
اگر نتیجهٔ آزمون متفاوت شد، نشانهٔ آن است که قضاوتهای شما بازتاب دقیقی از افرادی است که آنها را میشناسید. ولی اگر برای همه افرادی که X در نظر میگیرید، در یک بعد خاص از اعتماد نمرهٔ پایینی کسب میکنید، احتمالا این امر بیانگر مشکلاتی است که شما در این زمینه دارید. در این صورت باید از خودتان بپرسید که چرا این قدر در اعتماد به دیگران یا باور کردن رازداری آنان، مشکل دارید.
اگر شما در هر دو بعد اعتماد (برای زنان) با هر سه بعد (برای مردان) نمرههای پایین کسب کردید، شاید به این معنی باشد که یکی مشکل کلیتر در رابطه با اعتماد به دیگران دارید. باز هم مقیاس را با در نظر گرفتن فرد دیگری به عنوان X تکمیل کنید. اگر همواره نمرههای بسیار پایین کسب کردید، احتمالا این امر، قابلیت پایین اعتماد کردن را در شما نشان میدهد و قابلیت پایین شما در اعتماد به دیگران بدون شک بر توانایی شما در داشتن روابط رضایتبخش با آنها تاثیر میگذارد.
تجربههای من نشان میدهند که دشوارترین کار برای اکثر افراد این است که پس از سلب اعتماد از یک نفر مجددا به او اعتماد کنند. جان که در نیروی دریایی کار میکرد و سالها پیش او را میشناختم، متوجه شد که در غیاب وی همسرش به او خیانت کرده است.
جان با اینکه تحقیر شده بود و خشم سراسر وجودش را فرا گرفته بود، نمیتوانست خود را متقاعد کند که همسرش را طلاق بدهد، چون او را خیلی دوست داشت. جان از بیاعتمادی به همسرش مستاصل شده و به همین دلیل به من مراجعه کرده بود. نگرانی او باعث شده بود نتواند در سفرهای دریایی بخوابد و هنگامی که به همسرش تلفن میکرد، مکالمه آنها با بازجوییهای خشونتآمیز خاتمه مییافت.
اعتماد، واقعا شکننده است و وقتی از دست رفت، به دست آوردن مجدد آن دشوار است. ولی همان طور که جان تشخیص داد، اگر یک رابطه واقعا ارزش حفظ کردن را داشته باشد، یاد گرفتن اعتماد مجدد میتواند بسیار مفید باشد. جان تصمیم گرفت نیروی دریایی را رها کند، زیرا مجبور بود در هر سفر چند ماه دور از همسرش زندگی کند و این وضعیت قابل تحمل نبود. از همسرش خواست که به یک شهر غریب بروند تا در آنجا هیچ فامیل و دوستی نداشته باشد که وی را در برابر توجه مردان دیگر آسیبپذیر کند.
جان، همچنین متوجه شد که عدم اعتماد در نهایت ازدواج او را با شکست مواجه خواهد ساخت. سوءظنهای وی فقط باعث درماندگی خود او نمیشد، بلکه همسرش نیز وقتی که چند دقیقه دیر به خانه میرسید دچار دلشوره میشد. جان ترغیب شد که سوءظنهای خود را مطرح نکند و به جای بازجویی، محبت خود را به همسرش نشان دهد.
چند ماه اول برای جان دشوار بود و چند بار سوءظنهایش را مطرح کرد، اما پاسخ مناسب همسرش به مهربانیها و اعتماد وی به تدریج رابطهٔ آنها را تقویت کرد. پس از سه سال، بیوفایی همسرش وی را گه گاه آزار میداد، ولی در عین حال جان مطمئن شده بود که دیگر تکرار نخواهد شد. تجربهٔ جان نشان داد که حفظ یک رابطهٔ ارزشمند مستلزم اعتماد به طرف مقابل است.