روزنامه جامجم - ساناز قنبری: «می مونه یه حلوا هدیه صاحبان عزا به اهل قبور... این تنها شیرینی ضیافت مرگ، عطر و طعمش دعاست... روغن خوبم تو خونه داریم... زعفرونم هست...، اما چربی و شیرینی ملاک نیست... این حرمته که زندهها به مردههاشون میذارن... اجرشم نزول صلوات و حمد و قل هو ا... ست... فقط دلواپس آردم... خاطر جمع نیستم... میترسم مونده باشه». کمتر کسی است که این دیالوگها را نشناسد! دیالوگهای زنده یاد رقیه چهره آزاد در فیلم «مادر». بازی او آنقدر در این فیلم واقعی بود که هر کسی پای دیدن این فیلم نشست تحت تاثیر قرار گرفت.
رقیه چهرهآزاد سال 1286 در تهران متولد شد و فعالیت هنریاش را از سال 1310 با بازی در تئاتر آغاز کرد. او در سال 1327 قدم به عرصه سینما گذاشت و در آثار بیشماری، چون «عروس»، «دلشدگان» و «طهران روزگار نو» بازی کرد. او برای بازی در فیلم «مادر» به کارگردانی مرحوم علی حاتمی، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را در 81 سالگی و در هشتمین جشنواره فیلم فجر گرفت و شد مسنترین بازیگری که تاکنون این جایزه از جشنواره فجر گرفته است. مادر فیلم علی حاتمی شخصیتی است که هیچوقت از حافظهها پاک نمیشود.
رقیه چهره آزاد با آن صورت مهربانش در واپسین روزهای عمرش گویی از دنیایی دیگر میآید تا خانه آرام و باصفایش را مامنی سازد برای فرزندانی که هر کدام با کوله باری از مشکلات از هم دور افتاده اند. انتخاب مادرانهترین تصویرها در سینما کار چندان سادهای نیست. آنهم در سینمای سرزمینی که مهربانی و صبر در مادرهایش جاری است، اما به بهانه بیست و پنجمین سالمرگ رقیه چهره آزاد ملقب به مادر سینمای ایران، بازی چند بازیگر برجسته در نقش مادران تاثیرگذار را بررسی میکنیم.
ثریا قاسمی؛ دلسوز و نگران
کلوزآپ: «ویلاییها»
از جوانی در نقش مادر بازی میکرد. مثل مادر خودش حمیده خیرآبادی امروز دیگر از ماندگارترین مادران سینمای ایران محسوب میشود. «محمدم محمدم» گفتنهایش در سریال «در پناه تو» که در آن نقش مادری مهربان و نگران را بر عهده داشت از یاد کسی نخواهد رفت.
او اوایل دهه 1340 با گویندگی رادیو کار حرفهای خود را شروع کرد و سپس به تئاتر رو آورد و پس از یک عمر فعالیت هنری در سال 95 برای بازی در فیلم «ویلاییها» به کارگردانی منیره قیدی توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر از آن خود کند. قاسمی در این فیلم در نقش مادری ظاهر شد که پسرش در جنگ است و وظیفه دارد تا از عروس و نوههایش مراقبت کند.
پروانه معصومی؛ مهربان و فداکار
کلوزآپ: «گلهای داودی»
آنچه بیش از همه عصمت را در «گلهای داودی» به یادماندنی کرده وجه وقار و پایداری این زن است. زنی که نمادی از خود زندگی است با تمام فراز و فرودهایش. اوست که جواد با بازی بیژن امکانیان را در پناه خود میگیرد و سعی دارد جای خالی پدرش را برای او پر کند.
بازی خاطره انگیز پروانه معصومی در این نقش به یادماندنی است. او حس یک مادر تنها را در نگاه و حرکت دستان و عواطف زنانه اش به درستی منعکس میکند. «گلهای داودی» اگرچه درباره ملودرامی عاشقانه از زندگی یک جوان نابیناست، اما ستایشی است از مادر ایرانی و جایگاه او در فرهنگ و تاریخ کشورمان. مرور کارنامه پروانه معصومی گویای این است که او در به تصویر کشیدن چهره نجیب و معصوم زن ایرانی تبحر فراوانی دارد. او در بیش از 50 اثر سینمایی و تلویزیونی در نقش مادری مهربان، یگانه و قوی بازی کرده، مادری که دردهایش را برای خودش نگه میدارد و شادیهایش را با فرزندانش تقسیم میکند.
حمیده خیرآبادی؛ واقعی و دوست داشتنی
کلوزآپ: «اجاره نشینها»
نوجوان که بودیم هر زمان که پای سریالی مینشستیم حمیده خیرآبادی را در نقش یک مادری همیشه نگران میدیدیم. بازی او در فیلمهایی، چون «اجاره نشینها» و سریالهای مانند «پدرسالار» و «خانه سبز» از زنده یاد خیرآبادی مادری مهربان، صمیمی و مردمدار ساخت که برای مردم فوق العاده دوست داشتنی است.
او در «اجاره نشینها» مادری دلسوز بود که دائم نگران بچههایش است. نگران آینده شان، غذا نخوردنهایشان، دعواهایشان، بی خوابیهایشان و... و جالب است بدانید که در این فیلم با اینکه از مرحوم عزت ا... انتظامی به لحاظ سنی چند ماه هم کوچکتر بود، اما نقش مادر او را بازی میکرد.
خیرآبادی با آغاز موج نوی سینمای ایران و در سال 1332 وارد سینما شد. خیرآبادی با اکثر کارگردانهای مطرح سینمای ایران، چون مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، رخشان بنی اعتماد، فریدون گله، شاپور غریب و... بازی کرده و از مهمترین فیلمهایش میتوان به اجارهنشینها، روز واقعه، بانو، شیرین و ریحانه اشاره کرد.
او در طول سالها فعالیت هنری پر بارش در بیش از 150فیلم و سریال بازی کرده و گرچه نقشهایش همیشه شبیه به هم بودند، اما آنقدر مادر بود که مخاطب هیچوقت از دیدن مادرانگیهایش خسته نمیشد.
گلاب آدینه؛ زبر و زرنگ
کلوزآپ: «مهمان مامان»
از زنان توانای سینمای ایران که در عمده فیلمهایش در نقش مادری فرز و کاربلد به زیبایی ظاهر شده و «مهمان مامان» ورقی زرین از بازی او در نقش یک مادر اصیل ایرانی است. مادر یک خانواده فقیر که یکدفعه آمدن خواهرزاده اش را به همراه عروس جوانش به اطلاع او میرسانند، اما او که چیزی در خانه ندارد از این موضوع ناراحت میشود. با این حال آبروداری میکند و با کمک همسایههایش اسباب پذیرایی از مهمانانش را فراهم میکند، ولی اصرارهای زیاد شوهرش باعث میشود که این زوج جوان برای شام بمانند و این مادر با دست خالی در نهایت چنان سفرهای پهن میکند که تمام اهل آن خانه قدیمی دور آن جمع میشوند.
البته او در «زیر پوست شهر» هم به خوبی توانسته بود از عهده ایفای نقش یک مادر رنج دیده بربیاید و یکی از ماندگارترین نقشهای تاریخ سینمای ایران را به نام خود رقم بزند. مادری با دستهای پینه بسته و دلسوز که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست فرزندانش را ناراحت ببیند. گلاب آدینه با گروه تئاتر دانشجویی پیاده در سال 1354 فعالیت خود را در تئاتر آغاز کرد که سرپرستی این گروه تئاتر، بر عهده مهدیهاشمی و داریوش فرهنگ بود و از جمله آثار سینمایی ایشان میتوان به دروازه روز، آبجی، داستان خانواده فرشچی، آرامش در میان مردگان زندان زنان، دوشیزه، زیر پوست شب، بانوی اردیبهشت، معجزه خنده، بهترین بابای دنیا، فصل پنجم و زرد قناری اشاره کرد.
بیتا فرهی؛ مقتدر و دردمند
کلوزآپ: «خون بازی»
فرهی در «خون بازی» نقشی بی بدیل و ماندگار از یک مادر رنج کشیده ایرانی را از خود به جای میگذارد. او در اینجا یک مادر تحصیلکرده و امروزی است که شباهت ظاهری با اکثر مادرانی که در سینما یا تلویزیون میبینیم ندارد، اما مادرها که در نهایت فرقی با هم ندارند. دردهایشان یکی است. اعتیاد دخترش (با بازی باران کوثری) بحرانی جدی در زندگی او بوجود میآورد و تلاشهای دلسوزانه او برای بازگشت فرزندش از دام اعتیاد و پریشان حالی دل هر بینندهای را به درد میآورد.
فرهی که از مدرسه پاورس آمریکا در رشته هنر فارغ التحصیل شده با بازی در فیلم «هامون» اثر درخشان داریوش مهرجویی کارش را شروع کرد و هنوز هم یکی از گزیده کارترین بازیگران زن ایران محسوب میشود که از دیگر مادرانگیهای شاخصاش میتوان به فیلم «کیمیا» اشاره کرد. فرهی در «کیمیا» نوزادی را نجات میدهد و به او احساس مادرانهای پیدا میکند. محبت و عاطفهای که این زن نسبت به کودک دارد باعث میشود پدر دختر با اطمینان فرزندش را به او بسپارد. اطمینانی که البته بعدا مشکل ساز میشود.
شیرین یزدان بخش؛ همیشه شیرین
کلوزآپ: «بوسیدن روی ماه»
با بازی دلنشین اش در فیلم «بوسیدن روی ماه» به کارگردانی همایون اسعدیان چهرهای آشنا از یک مادر دردمند ایرانی را به مردم ارائه داد. مادری که پس از سالها گذر جنگ تحمیلی همچنان چشم انتظار بازگشت پسر رزمنده اش است، اما در نهایت پیکر بی جان فرزند شهیدش به وطن باز میگردد.
یزدانبخش بعد از سی و دو سال کارمندی و باز نشسته شدن تصمیم میگیرد به علائقاش بیشتر بپردازد، تئاتر میببیند، موسیقی میشنود، کتاب میخواند و کلا تصمیم میگیرد حرکت کند و همینطور کم کم بازیگر میشود و سیمرغ میگیرد. او با بازی در فیلمهایی نظیر «برف روی کاج»، «ابد و یک روز» و «جدایی نادر از سیمین» خودش را بیش از پیش به مخاطبان سینما شناساند.