فیلم سالم صلواتی کارگردان کردزبان، درحالی در بخش نگاه نو حاضر است که او پیشتر فیلم بلند ساخته و حتی فیلمش در جشنوارههای خارجی مورد توجه قرار گرفتهاند. اما گویا فرمت آن فیلم سینمایی نبوده و حساب نمیشود و اینست که پدران در بخش نگاه نو حاضر است. پدران از جمله فیلمهایی است که در شهرستان تولید شده و سینمای ایران اینبار به همدان رفته است تا قصه دو پدر را تعریف کند که داستان خود و پسرانشان بههم گره میخورد و به مرور بدل به یک گره کور میشود.
سالم صلواتی در پدران نشان میدهد که یک فیلمساز خام نیست. فرم ساده فیلم اتفاقا نشانگر تلاش او در کارگردانی و طراحی فرمی است که راحت و روان بیان میشود و قصه را پیش میبرد اما سادهانگارانه نیست. این سادگی از خامی نیامده، در پیوند با مضمون شکل گرفته است.
پدران محترم
دو رفیق چندین و چندساله یک تصادف مهیب میکنند و یکیشان میمیرد و دیگری شدیدا مجروح میشود. او از روز تصادف چیزی یادش نیست و بررسیهای پلیس نشان میدهد خودش پشت فرمان بوده و نئشه هم کرده. دو خانواده دوست حالا در برابر هم قرار میگیرند. نکته جالب درباره موضوع این است که بازی «جدال نسلها» که بارها در سینمای ایران با آن مواجه بودهایم را برعکس میکند. یعنی در اینجا این گناه پسران است که بارش در روند برعکس تاریخ، به دوش پدرانشان میافتد و حالا پدران در معرض قضاوت اخلاقی و پس دادن امتحان همه آموزههایشان به پسران قرار میگیرند. ایدهای که سعی میکند در عین پیروی از سینمای فرهادی، کمی با آن بازی کند و فراتر رود.
اختلافات طبقاتی در همین نقطه سروکلهاش به فیلم باز میشود. یکی بازاری است و متمول و دیگری فرهنگی و از طبقه متوسط سنتی. این زمینه اختلافات در بررسی پرونده را باز میکند و نشانگر تفاوتهای فرهنگی خواستگاههای طبقاتی مختلف در شهرستانی کوچک (همدان) میشود. این دغدغههای فیلمساز قابل احترام است اما برای ساختن یک فیلم خوب کافی نیست.
چیزی در مایه های آریا استارک در آخر گات
هرچند سادگی فرم جالب توجه است اما کیفیت فنی فیلم پدران با یک تلهفیلم فاصله چندانی ندارد. همانطور که فیلمنامه میتواند قصهاش را تعریف کند و جلو ببرد، اما نحوه انتقال اطلاعات و اسلوب رواییاش تقلید دست چندمی از روی دست فرهادی است. خصوصا گرهگشایی نهایی بسیار آبکی و خامدستانه بهنظر میرسد.
دختری کم اهمیت ناگهان از ناکجا آباد بدل به گناهکار اصلی میشود و این اتفاق هم به دم دستیترین شکل ممکن در داستان تعریف میشود. تاثیر ویروسگونه فرهادی در این فیلم هم در پایان باز محافظهکارانهاش دیده میشود. فیلمساز میخواهد با پنهان کردن دختر تا فصل پایانی فیلم، گرهگشایی را تکاندهندهتر کند اما آنقدر بیمنطق و روی هواست که در ذوق تماشاگر میزند.
جغرافیا و همه مختصات فرهنگی گمشدهاش
پدران تولید جمع و جور و کوچکی داشته و این در بسیاری از لحظات فیلم خود را نشان میدهد و در سروشکل ظاهری خصوصا تاثیر بسزایی داشته است. کمی و کسری تولید از نقاط ضعف فیلم است. در صحنهپردازیها و طول سکانس ها تاثیر بدی گذاشته و عجلهای ساخته شدنشان را میتوان احساس کرد.
کیفیت بازی علیرضا ثانیفر و مهران احمدی در یک سطح است و این تعادلی نسبی به پدران بخشیده. هرچند بازیگران فرعی و خصوصا زنان، خوب بازی نکردهاند.
ساخت فیلمهایی مستقل در شهرستان اما قدم خوبی برای تنوع جغرافیایی بخشیدن به سینمای ایران و کشف کلی فیلمساز جالب و جوان با استعداد است. ای کاش سازمانها روی چنین فیلمهایی هم سرمایهگذاری کنند تا آثار کاملتری تولید شود.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
92