به گزارش ایسنا، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «او از نویسندگان اصلی نشریه صوراسرافیل بود که شمارگان هر شماره آن در حدود بیست و چهار هزار نسخه بود. این روزنامه به طرز ماهرانهای و برای اولین بار در ایران توانسته بود طنز و اخبار و مقالات سیاسی و نیازهای مردم آن زمان را بهطور دلپذیر و مردمپسندی در قالب یک روزنامه چاپ کند. شاید این اولین روزنامه ایرانی بود که مردم کوچه و بازار نیز آن را از کودکان روزنامهفروش میخریدند و با شور و شوق میخواندند. از میان مطالب این روزنامه آن چه بیش از همه طرفدار داشت و باعث شهرت روزنامه شده بود، مقالههای «چرند و پرند» بود که با امضای دخو، خرمگس، سگ حسندله، غلام گدا، اسیرالجوال، دخو علیشاه، روزنامهچی، خادمالفقرا، دخو علی و نخود همه آش، برهنه خوشحال، رئیس انجمن لات و لوتها، جغد، دمدمی و مانند آنها به چاپ میرسید و نویسنده آن دهخدا بود.
لبه تیز مقالات دهخدا، متوجه رژیم استبدادی بود. وی هر حادثه و پیشامدی را دستاویز قرار میداد و با استفاده از سلاح طنز، بر فساد دستگاه سلطنت، بیشرمی و خیانت رجال دولت و ظلم و ستم ملاکان میتاخت و آنان را بدون عفو و اغماض به باد تمسخر و استهزا میگرفت و از شوربختی کشاورزان ایرانی، بیکاری مردم شهرنشین، عدم امنیت اجتماعی، ناآگاهی و اسارت زن ایرانی، خرابی جادهها و راههای مملکت، رشوهخواری، جهل و تعصب عامه مردم، نفوذ و مداخله بیگانگان در امور کشور و ضعف حکومت مرکزی، جهل و ناآگاهی زمامداران وقت از اوضاع دنیا و مسائلی از این دست سخن میگفت و انتقاد میکرد.دهخدا در این هنگام یکی از اعضای شانزدهگانه «کمیته انقلاب» نیز بود که هدف آن کمیته حفظ مشروطیت و مقابله با تفکر و عملکردهای مستبدانه محمدعلیشاه و هواخواهان استبداد بود.
در دوران استبداد صغیر و در تبعید هم هوشمندی دهخدا در ارزیابی از اوضاع ایران و نیز از کسانی که در فرنگ بودند، بسیار روشنگرانه و بینش سیاسی او واضح و صریح است. لحظهای نیست که دلنگران اوضاع ایران نباشد. دهخدا با آن که خود زیر بار قرض رفته و اهل و عیالش در تهران «برای نان یومیه معطلند»، دست از مبارزه با استبداد برنمیدارد و به نشر مجدد صوراسرافیل میپردازد و این بار شمشیر قلم را علیه استبداد از رو میبندد. دهخدا بعد از ورود به شورای ملی در صف رهبری «اعتدالیون» قرار گرفت، حزب اعتدالیون یکی از دو حزب اصلی در مجلس اول مشروطه بود. دهخدا در سال 1324 هجری شمسی میلیونها فیشی را که در تهیه لغتنامه فراهم کرده بود، توسط مجلس شورای ملی به ملت ایران هدیه کرد و مجلس نیز قانونی را تصویب کرد که این میراث عظیم چاپ شود و موسسهای نیز به نام لغتنامه دهخدا برای مدیریت کار چاپ لغتنامه و ادامه راه دهخدا تاسیس شود.
مدتی بعد از تصویب طرح چاپ لغتنامه در مجلس شورای ملی، دهخدا فوت کرد. از آن زمان به بعد کار هماهنگی و مدیریت لغتنامه به وصیت خود دهخدا بر عهده دکتر محمد معین گذارده شد. او که خود فردی فرهیخته بود و در ادبیات فارسی تبحر فراوان داشت - و کتاب فرهنگ فارسی شش جلدی معین از آثار گرانبهای اوست - به خوبی از عهده ادامه این کار خطیر برآمد. پس از فوت دکتر معین نیز این کار به وسیله دکتر سیدجعفر شهیدی و دکتر دبیر سیاقی و دیگران دنبال شد و به پایان رسید.»