این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان درباره این موضوع به ایسنا گفت: پیش از من هوشنگ مرادی کرمانی، محمدرضا یوسفی، فرهاد حسنزاده، جمشید خانیان، احمدرضا احمدی، محمدهادی محمدی و محمدرضا شمس هم دیپلم افتخار کنگره بینالمللی ادبیات کودک و نوجوان را دریافت کردهاند. بابت این موضوع خوشحال هستم اما این خوشحالیام صرفا به این دلیل که دریافتکننده این دیپلم افتخار هستم، نیست. برای ایران خوشحالم و این اتفاق خوبی است که همیشه در عرصههای ادبیات، هنر و ورزش نمایندهای داشته باشیم.
او با بیان اینکه نسبت به رمان «سایه هیولا» کملطفی شده بود، اظهار کرد: این رمان در جشنوارهها دیده شده بود، اما از نظر در دسترس قرار گرفتن مخاطب، وقفهای در آن به وجود آمده بود. خوشحالم این موضوع باعث خوانده شدن این رمان میشود. خواندن رمان «سایه هیولا» شاید کمک کند تا ما به محیطبانان، محیط زیست و گونههای جانوری که در ایران رو به انقراض هستند، توجه کنیم و نگاه جدید و متفاوتی نسبت به آنها داشته باشیم و به عنوان حامی محیطبانها که مظلوم واقع شدهاند، بتوانیم به آنها کمک کنیم.
جهانگیریان درباره حضور ادبیات کودک ایران در عرصه جهانی و جوایز ادبی بینالمللی و تاثیر آن بر معرفی ادبیات ایران به دیگران، توضیح داد: فکر میکنم ما دو دستگاه دیپلماسی داریم؛ دستگاه دیپلماسی رسمی که نمادش وزارت خارجه ایران است و دیگری دستگاه دیپلماسی پنهان و غیررسمی به نام هنر، ادبیات و ورزش؛ که این بخش از نظر ارتباطات عاطفی بین ملتها، تاثیر بیشتری نسبت به دیپلماسی رسمی دارد. ما در دورههایی شاهد بودیم که چگونه نویسندگان روسی بر افکار عمومی ما تاثیر داشتند یا نویسندگان فرانسوی و انگلیسی یا نویسندههای دیگر. نویسندگان قلبهای ملتها را به روی یکدیگر میگشایند. این موضوع یکی از بهترین جریانهای دیپلماسی در دنیا است که میتواند پلی میان ملتها باشد. زمانی میان ایران و ارمنستان پل ادبی شکل گرفت که بیگمان روی دیپلماسی رسمی تاثیر داشت. ابتدا باید ملتها یکدیگر را بپذیرند و با هم ارتباط داشته باشند تا این موضوع بر دیپلماسی رسمی دولتها سایه بیندازد.
او در ادامه خاطرنشان کرد: در این زمینه در کشور ما کمکاری شده است. هم وزارت خارجه ما، هم سازمان فرهنگ و ارتباطات و هم وزارت ارشاد تلاشی که باید برای معرفی ادبیات ایران در جهان انجام بدهند، انجام نمیدهند. برای اولینبار در سال گذشته وزارت ارشاد، پرونده 10 نویسنده ادبیات کودک را تهیه، به انگلیسی ترجمه و به دنیا معرفی کرد. این اتفاقی که در وزارت ارشاد افتاد، میتوانست در سالهای گذشته هم بیفتد. حمایت وزارت ارشاد از کسانی که برای جوایز ادبی معرفی میشوند میتواند موثر باشد.
این نوسنده همچنین بیان کرد: موضوع دیگر بیحسی صدا و سیما نسبت به رویدادهای فرهنگی است. صدا و سیما هیچ واکنشی نسبت به رویدادهای ادبی فرامرزی ایران ندارد، اگر امروز یکی از نویسندگان ایران نوبل هم ببرد بازتابی در صدا و سیما نمیبینید. این موضوع به حمایت نکردن دستگاههای رسمی و دولتی از جریانهای ادبی و هنری برمیگردد. صدا و سیما نسبت به فعالیتهای ورزشی بسیار حساسیت دارد و هرگونه موفقیتی در عرصه ورزشی داشته باشیم، تمام شبکههای تلویزیونی آن را پوشش میدهند اما ندیدهام رسانه ملی بازتابی از کن، اسکار و برلین یا از جایزههای مختلف از آسترید لیندگرن یا هانس کریستین اندرسون، در حد یک خبر داشته باشد. در هر حال لازم است مقداری نگاه فراجناحی در رسانههای رسمی شکل بگیرد و از جریانهای هنری و ادبی حمایت داشته باشند تا اتفاقی بیفتد. نمیشود که شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان، دانشگاه شیراز، موسسه تاریخ ادبیات کودک و کانون پرورش فکری هرکدام برای خودشان تلاشهایی بکنند اما دولتها بیاعتنایی کنند؛ باید همه اینها با هم متحد باشند و از نویسندگان منتخب حمایت کنند و بعد دستگاههای رسمی مانند وزارت ارشاد و سازمان فرهنگ و ارتباطات حمایت کنند تا اتفاقی بیفتد و جایزهای به ایران آورده شود، فرقی نمیکند چه باشد.
او درباره دریافت دیپلم افتخار دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان در سال 2020 (سیوهفتمین کنگره بینالمللی ادبیات کودک و نوجوان) که در مسکو برگزار خواهد شد، با توجه به شیوع ویروس کرونا، گفت: احتمالاً خود روسیه هم برگزاری سیوهفتمین کنگره بینالمللی ادبیات کودک و نوجوان، دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان را عقب بیندازد. زمان دقیق آن را نمیدانم که کی برگزار میشود اما به هر حال در تمام دنیا تجمعی وجود ندارد. فعالیتهای ورزشی و فرهنگی زمانی برگزار میشود که دوران کرونا تمام شده باشد، این کنگره نیز از این ماجرا مستثنی نیست.
جهانگیریان درباره اینروزهای کرونایی هم گفت: جوی که در این روزها حاکم است، جو خوبی نیست. همه در خانه هستیم. همه ملتهای دنیا بهناچار به خاطر ترس از دشمنی مرموز و ناآشنا دچار حصر خانگی خودخواسته شدهاند. به نظرم هنرمندان و نویسندگان باید برای کودکان و نوجوانانی که در خانه نشستهاند، برنامهای داشته باشند. من به سهم خودم تنها کاری که میتوانم انجام دهم معرفی کتاب است. همچنین من بر روی داستانهایی با عنوان "داستانهای کرونایی من" کار میکنم که طنز است، در واقع میخواهم با این کار خوراکی برای بچهها درست کنم و به سهم خود، جو را آرام کنم. به نظرم هر کسی به سهم خود میتواند هر کاری انجام دهد، ما نمیدانیم این مسئله چقدر طول خواهد کشید، این پدیده ناشناخته است. تلاش دیگری که میتوان انجام داد، نوشتن نمایشنامههایی است که بتوان در خانه و با اعضای خانواده اجرا کرد. بنیاد نمایش کودک پروژهای را پیشنهاد کرده و ما هم داریم نمایشنامههای کوتاه خانگی یا تئاترهای خانگی برای بچهها مینویسیم، البته به نام بچههاست و خانوادهها میتوانند آن را اجراء کنند.