مقدّمه
یکی از رخدادهای ماه شعبان که با آیات قرآن کریم ارتباط دارد، حکم وجوب روزۀ ماه رمضان است که در روز دوم ماه شعبان سال دوم بعد از هجرت پیامبر اسلام(ص) بر آن حضرت نازل شده است.[1]
در سورۀ بقره، آیات 183 تا 187، مربوط به روزۀ ماه رمضان است که در این مقاله به تفسیر برخی از این آیات اشاره میشود.
مفهوم روزه
روزه که در زبان عربی به آن «صوم» گفته میشود، در کتابهای لغت و فقه مورد بررسی قرار گرفته است. بعضی از لغویون گفتهاند: «صوم، در لغت به معنای امساک و خودداری از انجام دادن کار است، اعمّ از اینکه خوردن یا سخن گفتن باشد یا راه رفتن و امثال آن، بنابراین، به اسبی که از خوردن و راه رفتن خودداری کند «صائم» گفته میشود. و در شرع اسلام، به معنای امساک و خودداری انسان مکلّف با قصد و نیّت از خوردن و آشامیدن و. .. از اذان صبح تا اذان مغرب است.»[2]
در کتاب «مصطلحات الفقه»، در تعریف «صوم» آمده: «اِنَّهُ العَزم عَلَی تُرُوکٍ مُعَیَّنَۀٍ نَهَاراً تَقَرُّباً؛ صوم عبارت است از تصمیم جدّی بر ترک چیزهای معیّن، در روز، به قصد تقرّب به خدا.»
و در ادامه آمده است: «فَحَقِیقَتُهُ فِعلٌ قَلبِیٌّ وَهُوَ عِبَادَةٌ فَاعِلِیَّةٌ وَغَیرُهُ عِبَادَةٌ فِعلیَّةٌ، وَ عَلَی اَیُّ فَهُوَ اَمرٌ اِرَادِیٌّ اِختِیَارِیٌّ؛ پس حقیقت "صوم" یک عمل قلبی است و آن عبادتی است فاعلی (قائم به خود فاعل) و بقیۀ عبادتها عبادت فعلی هستند، و در هر صورت، "صوم" یک عمل ارادی و اختیاری است.»[3]
در هر صورت، حاصل معنای «صوم» یا «روزه» همان است که مراجع تقلید در رسالههای عملیه نوشتهاند: «روزه آن است که انسان، برای انجام فرمان خداوند عالم، از اذان صبح، تا اذان مغرب از چیزهایی که روزه را باطل میکند خودداری نماید.»[4]
آیات مربوط به روزه
در قرآن کریم پیرامون روزه چنین آمده است:
«یاأیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ * أیَّاماً مَعدُودَاتٍ فَمَن کَانَ منکُم مرِیضاً أو علَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِن أیَّامٍ أُخَرَ وَعَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدیَةٌ طَعَامُ مسکِینٍ فمَن تَطَوَّعَ خَیراً فَهُوَ خَیرٌ لَهُ وَأن تَصُومُوا خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمُونَ * شَهرُ رَمَضَانَ الَّذِی أنزِلَ فِیهِ القُرآنُ هدیً لِلناسِ وَبیِّنَاتٍ مِنَ الهُدی وَالفُرقَانِ، فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ وَمَن کَانَ مَرِیضاً أو علَی سفَرٍ فعِدَّةٌ مِن أیَّامٍ أُخَرَ، یُرِیدُ اللهُ بِکُمُ الیُسرَ وَلاَ یُرِدُ بِکُم العُسرَ وَلِتُکمِلُوا العِدَّةِ وَلِتُکَبِّرُوا الله علَی ما هَدَکُم وَلَعَلَّکُم تَشکُرُونَ»[5]؛ «ای افرادی که ایمان آوردهاید، روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند، نوشته شد، تا پرهیزکار شوید. چند روز معدودی را [باید روزه بدارید] و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد، تعدادی از روزهای دیگر را [روزه بدارد]. و بر کسانی که روزه برای آنها طاقتفرساست، [همچون بیماران مزمن و پیرمردان و پیرزنان] لازم است کفّاره بدهند: مسکین را اطعام کنند. و کسی که کار خیری انجام دهد، برای او بهتر است. و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید. [روزه، در چند روز معدود] ماه رمضان است، ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانههای هدایت ، و فرق میان حقّ و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد، خداوند، راحتی شما را میخواهد نه زحمت شما، هدف این است که این روزها را تکمیل کنید و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزاری کنید.»
مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان بعد از این آیات میگوید:
سیاق این سه آیه دلالت دارد بر اینکه: هر سه آیه با هم نازل شدهاند، زیرا «اَیَّاماً مَعدُودَاتٍ» که در آغاز آیۀ دوم آمده، (و منصوب بودن آن نیز بنا بر ظرفیّت و به تقدیر کلمۀ «فی» میباشد)، متعلّق است به کلمۀ «صیام» در آیۀ اوّل و جملۀ «شهر رمضان» نیز در ابتدای آیۀ سوم با دو آیۀ قبلی ارتباط ناگسستنی دارد؛ به این ترتیب که کلمۀ «شَهرُ» یا خبر است برای مبتدای محذوف (ضمیر «هی») که بر کلمۀ «ایّام» در آیۀ اوّل برمیگردد و تقدیرش چنین است: «هِیَ شهْرُ رَمضَان» یعنی آن روزهایی که روزهاش واجب شده، ماه رمضان است.
یا اینکه «شَهرُ» مبتدا است برای خبر محذوف و تقدیر آن چنین است: «شهرُ رَمَضَان هُوَ الَّذِی کتِبَ علَیْکُمْ صِیَامَهُ»؛ یعنی؛ ماه رمضان همان ماهی است که روزهاش بر شما واجب شده است. (روشن است که مضمون این خبر از آیۀ اوّل اقتباس شده است.) و یا اینکه کلمۀ «شَهرُ» بدل است از کلمۀ «صیام» که در آیۀ اوّل آمده است.
در هر صورت، جملۀ «شهرُ رمضان» بیان و توضیحی است برای جملۀ «ایّاماً معدودات» و خود کلمۀ «أیاماً» هم که متعلّق است به کلمۀ «صیام» در آیۀ اوّل؛ بنابراین، آیات سهگانه، نظیر کلام واحد است که برای بیان یک غرض و هدف نازل شده و آن بیان کردن «وجوب روزه ماه رمضان» است.[6]
در این آیه، کتِبَ (نوشته شده) به معنای فُرِضَ (واجب شده)، قرار داده شده و حکم حتمی شده است.
از آنجا که انجام این عبادتِ مهم، همراه با محرومیّت از لذایذ مادی بوده و نیاز به تحمّل سختیها و مشکلاتی (به خصوص در فصل تابستان) دارد، تعبیرات مختلفی در آیۀ فوق به کار رفته که روح انسان را برای پذیرش این حکم آماده سازد.
الف. با خطاب «یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید»، مؤمنان مورد خطاب اختصاصی خدا قرار گرفتهاند که برای مؤمن لذّت فوق العاده دارد؛ همانگونه که در حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است: «لَذَّةُ مَا فِی النِّدَاءِ اِزَالٌ تَعِبُ الْعِبَادَةَ وَالْعِنَاءَ؛[7] خطابِ ای مؤمنان! چنان لذّتی برای مؤمنان دارد که سختی و مشقّت این عبادت را از بین برده است.»
اگرچه حکم وجوب روزه برای همه حتی برای کنار هم شامل میشود، ولی خدای مهربان تنها مؤمنان را مورد خطاب قرار داده است، علّت آن این است که عبادت غیرمؤمن صحیح نمیباشد، مگر اینکه ایمان بیاورد. هرگاه ایمان آورد، به زمره مخاطبین داخل میگردد.
ب. با جمله «کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ منْ قبْلِکُمْ» این حقیقت را بیان میکند که وجوب روزه، حکم اختصاصی شما مسلمانان نیست که به نظر شما مشکل آید، بلکه در امّتهای پیشین نیز این قانون بوده است. روشن است که عمل به دستوری که برای همۀ امّتها بوده، آسانتر از دستوری است که تنها برای یک گروه باشد.
از این جمله، میفهمیم که روزه عبادتی است که در ادیان گذشته نیز بوده، و طبق روایتی از امیرمؤمنان(ع) اولین کسی که روزه بر او واجب شد، حضرت آدم(ع) بود.[8] ولی خصوصیات آن از لحاظ زمان، تعداد و کیفیّت برای ما معلوم نیست.
ج. با جمله «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»، فلسفۀ روزه و اثرات پربار این فریضۀ الهی را که صد در صد عاید خود روزهدار میشود، بیان کرده تا آن را یک حکم دوستداشتنی و گوارا سازد، زیرا اگر مردم فواید یک عمل را بدانند، در انجام آن نشاط بیشتری از خود نشان خواهند داد.
آری، روزه ابعاد گوناگونی دارد و آثار فراوانی از نظر مادّی و معنوی، در وجود انسان میگذارد که مهمتر از همه «بُعد اخلاقی» و فلسفۀ تربیتی آن است.
از فواید مهمّ روزه این است که روح انسان را «تلطیف» و ارادۀ انسان را «قوی» و غرایز او را «تعدیل» میکند، زیرا روزهدار با وجود گرسنگی و تشنگی از غذا و آب و از لذّت جنسی چشم میپوشد، عملاً ثابت میکند که او همچون حیوان، در بند اصطبل و علف نیست، او نمیتواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد و بر هوسها و شهوات خود مسلّط گردد.
خلاصه روزه انسان را از عالم حیوانیّت ترقی داده، به جهان فرشتگان صعود میدهد و جملۀ (لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ)؛ «باشد که پرهیزکار شوید» اشاره به همۀ این آثار و برکات است.[9]
در آیۀ بعد، برای اینکه باز از سنگینی روزه کاسته شود، چند دستور با تعبیرات اشتیاقآمیز بیان فرموده است:
الف. (ایَّاماً مَعدُوداتٍ)؛ «فقط چند روز معدودی را باید روزه بدارید.» یعنی، چنان نیست که مجبور باشید تمام سال، یا قسمت مهمّی از آن را روزه بگیرید، بلکه تنها بخش کوچکی از سال را که 29 یا 30 روز میباشد، باید روزه بگیرید و آن چندان زیاد نیست که موجب زحمت باشد، بلکه مدّت کمی است، ولی اجر آن زیاد است.
ب. استثنا کردن مریض و مسافر، لذا فرمود: «فَمَن کَانَ مِنکُم مَرِیضاً اَو عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِن أیَّامٍ أخَرَ»؛ «پس کسانیکه از شما مریض یا در سفر باشند، به همان تعداد از روزهای دیگر را روزه بگیرند؛ یعنی، در حال مریضی و در حال سفر باید روزه نگیرند و بعد از ماه رمضان قضای آن چند روز را به جای آورند.
ج. معافیّت افراد عاجز؛ در ادامۀ آیه فرمود: «وَ عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فدیَةٌ طعَامُ مسکِینٍ»؛ «کسانیکه روزه بر آنان طاقتفرسا و موجب زحمت غیرقابل تحمّل باشد، لازم نیست روزه بگیرند و باید کفّاره بدهند، به جای هر روز مسکینی را اطعام نمایند.»[10]
همچنانکه ملاحظه فرمودید؛ در هر کدام از این دو آیه، سه مطلب وجود دارد که هر کدام به گونهای مؤمنان را برای پذیرش حکم روزه آماده میسازد و از سنگینی آن میکاهد.
ماه رمضان، ماه روزه و ماه نزول قرآن
در آیۀ سوم، ضمن معرّفی ماه رمضان برای زمان روزهداری، امتیاز آن را هم از جهت نزول قرآن بیان فرموده است: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی اُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَبیِّنَاتٍ منَ الهدَی وَالْفُرْقَانِ»؛ «آن چند روز معدود که باید روزه باشید، ماه رمضان است؛ همان ماهی که قرآن در آن نازل شده، همان قرآنی که مایۀ هدایت مردم و دارای نشانههای هدایت و معیارهای سنجش حق و باطل است.»
علاّمه طباطبایی(ره) دربارۀ نزول دفعی قرآن در ماه رمضان (شب قدر) و نزول تدریجی قرآن در طول مدّت 23 سال، مطالبی مطرح کرده است که علاقهمندان میتوانند به «المیزان» مراجعه نمایند.[11]
«در این آیه، جملۀ «فَلیَصُمْهُ» به جای «فَلیَصُمْ فِیهِ»، بیانگر وحدت ماه رمضان با روزه است به گونهای که گویا این ماه، خودِ روزه است و شخص روزهدار، آن را میدارد.»[12]
در هر صورت، امر (فَلیَصُمْهُ) دلالت دارد بر وجوب روزه، بر افراد مکلّفِ غیرِ مریض و غیر مسافر، زیرا همچنان که در علم اصول گفته شده: امر، حقیقت است در وجوب، مگر اینکه قرینهای بر ندب (استحباب) باشد؛ در این آیات نه تنها قرینه بر ندب وجود ندارد، بلکه قراینی بر وجوب هست.
رخصت یا عزیمت افطار؟
مسئلهای میان مفسّرین و فقهای سنّی و شیعه مطرح است و آن این است که آیا حکم افطار برای مسافر و مریض رخصت است؟؛ یعنی، مخیّرند که روزه بگیرند یا بخورند؟ یا اینکه حکم قطعی است و باید حتماً بخورند؟
علاّمه طباطبایی(ره) میگوید: «اکثر علمای اهل سنّت قایل به رخصت شده، مسافر و مریض را میان روزه و افطار، مخیّر دانستهاند؛ در حالی که آیۀ شریفۀ «فَعِدَّةٌ مِن أیَّامٍ أُخرَ» ظهور در عزیمت دارد و روایات امامان اهلبیت(ره)، نیز همین را تأیید میکند و جمعی از صحابه (مثل عبد الرّحمان بن عوف، عمر بن خطّاب، عبد الله بن عمر، ابو هریره و عروة بن زبیر) نیز به همین عقیده بودند.»[13]
آری، مضمون روایات معصومین(ع) این است که مسافر و مریض حق ندارد روزه بگیرد و باید افطار کند وگرنه گناهکار خواهد بود!
اینک چند حدیث به عنوان نمونه نقل میشود:
1. در حدیث مفصّل محمّد بن شهاب زهری (از علمای عامّه)، از امام سجاد(ع) آمده است: «أمَّا صَومُ السَّفَرِ وَالمرَضِ فإِنَّ العَامَّةِ قَدِ اختَلَفَت فِی ذَلِکَ فقَالَ قومٌ یَصُومُ وَقالَ آخرُونَ لاَ یصُومُ وَقَالَ قَومٌ إن شَاءَ أفطَرَ وَأمَّا نَحنُ فَنَقُولُ یُفطِرُ فِی الحَالَینِ جَمِیعاً فَإِن صَامَ فِی حَالِ السَّفَرِ أو فِی حَالِ المرَضِ فعَلَیهِ القَضَاءُ فَإِنَّ اللَ عَزَّ وَجَلَّ یَقُولُ فمَن کانَ منکُم مرِیضاً أو علَی سَفَرٍ فَعِدَّةً من أیامٍ أُخَرَ فَهَذَا تَفسِیرُ الصِّیَامِ؛[14] امّا روزۀ در حال سفر و مرض، عامه (اهل سنّت) در آن اختلاف دارند، عدّهای گفتهاند: مسافر و مریض هم باید روزه بگیرد و عدّهای دیگر گفتهاند: روزه نگیرد و جماعتی گفتهاند: اگر خواست بگیرد و اگر نخواست نگیرد. و امّا ما (اهلبیت(ع)) میگوییم: در هر دو حال (سفر و مرض) باید افطار کند، اگر کسی در حال سفر یا مرض روزه بگیرد [باطل است] و قضای آن نیز بر او واجب است؛ زیرا، خدا در قرآن فرموده است: «هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد، تعدادی از روزهای دیگر را روزه بدارد و این است تفسیر کلمۀ صیام» که در آیۀ قبلی آمده است.
2. از امام صادق(ع) روایت شده است: «الصَّائِمُ فِی السَّفَرِ فِی شَهرِ رَمَضَانَ کَالمُفطِرِ فِیهِ فِی الحَضَرِ ثُمَّ قَالَ إن رَجلاً أتَی النَّبِیَّ(ص) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللهِ أصُومُ شَهرَ رَمَضَانَ فِی السَّفَرَ فَقَالَ لاَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللهِ إنَّهُ عَلَیَّ یَسِیرٌ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ(ص) إن الله عَزَّ وَجَلَّ تَصَدَّقَ عَلَی مرضَی اُمتِی وَمُسَافِریَهَا بِالإفطَارِ فِی شَهرِ رَمَضَانَ أیُعجِبُ أحَدَکُم لَو تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ أن تُرَدَّ عَلَیهِ؛[15] روزهدار در سفر ماه رمضان، همانند روزهخوار در وطن است (گناه هر دو شبیه هم است) سپس فرمود: مردی خدمت پیامبر آمد، عرض کرد: یا رسول الله! آیا ماه رمضان در سفر روزه بگیرم؟ فرمود: نه. عرض کرد: روزه برای من آسان است. فرمود: خدای متعال، افطار در ماه رمضان را برای مریضها و مسافران امّت من صدقه (هدیه) داده است، آیا کسی خوشش میآید که صدقه (هدیه)اش به خودش برگردانده شود؟!»
3. در روایت «قابل اعتماد»[16] سکونی از امام صادق(ع) و او از پدرش امام محمّد باقر(ع)، و او از جدّش رسول خدا(ص) نقل کرده است که فرمود: «إنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ أهدَی إلَی اُمَّتِی هَدِیَّةُ لَم یُهدِهَا إلَی أحَدٍ مِنَ الأمَمِ کَرَامَةً مِنَ اللهِ لَنَا قَالُوا وَمَا ذَلِک یَا رَسُولَ اللهِ قالَ الإفطَارُ فِی السَّفَرِ وَالتَّقصِیرُ فِی الصَّلاَةِ فَمَن لَم یَفعَل ذَلِکَ فَقَد رَدَّ عَلَی اللهِ عَزَّ وَجَلَّ هَدِیَّتَهُ؛[17] خدای مهربان هدیهای را برای من و امّتم عطا کرده که به کسی از امّتهای گذشته عطا نکرده است و آن برای تکریم و احترام بر ماست! اصحاب گفتند: ای رسول خدا! آن هدیه چیست؟ فرمود: آن عبارت است از افطار روزه و قصر در نمازف هنگام سفر. هر کسی که به این عمل نکند، در واقع هدیۀ خدای متعال را ردّ کرده است!»
4. در روایت «صحیح»[18] عیص بن قاسم از امام صادق(ع) نقل کرده که فرمود: «إذَا خَرَجَ الرَّجُلُ فِی شَهرِ رَمَضَانَ مُسَافِراً أفطَرَ وَقَالَ إنَّ رَسُولَ اللهِ(ص) خَرَجَ مِنَ المَدِینَةِ إلَی مَکَّةَ فِی شَهرِ رَمَضَانَ وَمَعَهُ النَّاسُ وَفِیهِمُ المُشَاةُ فَلَمَّا انتَهَی إلَی کُرَاعِ الغَمِیمِ دَعَا بقَدَحٍ من مَاءٍ فِیمَا بَینَ الظَّهرِ وَالعَصرِ فَشَرِبَهُ وَأفطَرَ ثُمَّ أفطَرَ النَّاسُ مَعَهُ وَثُمَّ أُنَاسٌ عَلَی صَومِهِم فَسَمَّاهُمُ العُصَاةَ؛[19] «هر گاه کسی به عنوان "مسافر" در ماه رمضان از وطن خود خارج شود، باید افطار کند و فرمود: رسول خدا(ص)، در ماه رمضان با جماعتی از مردم که در میان آنها بعضی پیاده بودند، از مدینه به قصد مکّه خارج شد؛ وقتی که به وادی "کراع غمیم" رسید میان ظهر و عصر بود[20] ظرف آبی خواست و نوشید بدینوسیله افطار کرد و همراهان نیز افطار کردند؛ جز عدّهای که قبول نکردند و به روزۀ خود ادامه دادند. حضرت آنها را به عنوان "عُصاة" و گنهکاران نامید.»
ارادۀ خدا به نفع بندگان
در ادامۀ آیه خداوند متعال: میفرماید: «یُرِیدُ اللهُ بکُمُ الیسرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ العُسرَ»؛ «خداوند راحتی شما را میخواهد و زحمت شما را نمیخواهد.» یعنی، خداوند بنا ندارد بر شما سختگیری کند، بلکه در همۀ امور، راحتی شما را میخواهد و حال مرض و سفر نیز از مواردی است که شما نیاز به راحتی دارید و روزه گرفتن در آن دو حالت، غالباً همراه با مشقّت خواهد بود؛ لذا، خدای مهربان حکم روزه را با تمام اهمیّتی که دارد از مسافران، بیماران و افراد ناتوان برداشته است.
شاید این جملۀ آیۀ شریفه، اشاره به این نکته داشته باشد که روزه گرفتن، گرچه محدودیت است و ممکن است در ظاهر یک نوع سختگیری شمرده شود، امّا سرانجامش راحتی و آسایش دنیوی و اخروی انسان میباشد. از نظر دنیوی، آثار و فواید روزه از نظر روحی و جسمی بر کسی پوشیده نیست؛ امروزه اکثر بیماریها را از طریق امساک و پرهیز، معالجه میکنند و کمتر طبیبی پیدا میشود که در نوشتههای خود به این حقیقت اشاره نکرده باشد. این حقیقت را پیامبر اسلام(ص) در یک جملۀ کوتاه بیان فرموده است: «صُومُوا تَصِحُّوا؛[21] روزه بگیرید، سالم شوید.»
و نیز امیرمؤمنان، علی(ع) فرموده است: «لِکُلِّ شَیءٍ زَکَاةٌ وَزَکاةُ البدَنِ الصیَامُ؛ برای هر چیز زکاتی است و زکات بدن روزه است.»[22]
زکات، به دو معنا آمده است: یکی رشد و نموّ و دیگری طهارت و پاکی.[23] و هر دو معنا در مورد این روایت صادق است، زیرا روزه موجب طهارت و پاکی بدن از آلودگیها و امراض گوناگون و وسیلۀ رشد و تکامل مادّی و معنوی بدن میباشد.
و امّا از نظر اخروی، همچنانکه در توضیح جملۀ «لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ» اشاره شد، «روزه» با ایجاد محدودیتهای موقّت به انسان مقاومت، قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت میبخشد و غرایز سرکش را کنترل کرده و انسان را به مقام تقوا و پرهیزکاری میرساند و همین مقام تقوا است که از عذاب و مقدّمه سعادت اخروی میباشد. به همین جهت است که در روایات متعدّد، از روزه به عنوان سپر عذاب و سپر آتش دوزخ یاد شده است.
حضرت علی(ع) ضمن بیان ارکان دین، میفرماید: «وَ صَومُ شَهرِ رَمَضَانَ فَإنَّهُ جنَّةٌ منَ العِقَابِ؛ و روزه ماه رمضان سپری است در برابر مجازات اخروی.»[24]
و در روایت «صحیح» زراره، از امام باقر(ع) آمده است که آن حضرت ضمن بیان این مطلب که دین اسلام، روی پنج چیز (نماز، زکات، روزه، حج و ولایت اهلبیت(ع)) بنا شده است، میفرماید: رسول خدا(ص) فرموده است: «الصومُ جنَّةٌ مِنَ النَّارِ؛[25] روزه سپری در برابر آتش دوزخ است.» البتّه، بین این دو روایت، منافاتی وجود ندارد؛ زیرا یکی میگوید: روزه سپری است که انسان را از آتش دوزخ نگه میدارد و دیگری میگوید: از هر نوع عذاب اخروی نگه میدارد.
دعا و ارتباط آن با ماه رمضان
در آیۀ بعدی میفرماید: «وَإذَا سألَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإنِّی قَرِیبٌ أجِیبُ دَعوَةً الدَّاع إذَا دَعانِ فلیَستَجِیبُوا لِی وَلیؤمِنُوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدُونَ»[26]؛ «و هنگامی که بندگان من، از تو دربارۀ من سؤال کنند، (بگو) من نزدیکم؛ دعای دعاکننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند، (و به مقصد برسند).»
دعا، یک نوع عبادت و خضوع و بندگی است، قلب و روح انسان از طریق دعا توجّه تازهای به خدا پیدا میکند و این توجّه به خدا و ارتباط معنوی با آن مبدأ قدرت، آثار و برکات فراوانی دارد که در برخی از کتابهای مربوط به دعا بیان شده است.
با اینکه آیۀ فوق مربوط به دعا است و بیانگر یک برنامۀ عمومی برای همۀ کسانی که میخواهند با خدا مناجات کنند، ولی قرار گرفتن آن در میان آیات مربوط به روزه، مفهوم تازهای به آن میبخشد؛ چرا که، روح هر عبادتی قرب به خدا و راز و نیاز با اوست. لذا میبینیم اکثر دعاهایی که از معصومین(ع) رسیده است، مربوط به ماه رمضان و زمان روزهداری میباشد.
جهت رعایت اختصار، از بیان حقیقت دعا و آداب و شرایط آن خودداری میگردد.[27]
تخفیفی دیگر برای روزهداران
در آخرین آیۀ مربوط به روزه، برای راحتی روزهداران، در حکم روزه تخفیف داده و میفرماید: «أُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إلَی نِسَائِکُم، هُنَّ لِبَاسٌ لَکُم وَأنتُم لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللهُ أنَّکُم کنتُم تختَافُونَ أنفُسَکُم فَتَابَ عَلَیکُم وَعَفَا عَنکُم، فَالَنَ بَشِرُوهُنَّ وَابتَغُوا مَا کَتَبَ اللهُ لَکُم وَکُلُوا وَاشرَبُوا حَتَّی یَتَبَیَّنُ لَکُمُ الخَیطُ الأبیَضُ مِنَ الخَیطِ الأسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ أتِمُّوا الصِّیَامَ إلَی اللَّیلِ وَلاَ تُبَشِرُوهُنَّ وَأنتُم عکِفُونَ فِی المسجِدِ تِلکَ حُدُودُ اللهِ فَلاَ تَقرَبُوهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ ءایَتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُم یَتَّقُونَ»[28]؛ «آمیزش جنسی با همسرانتان، در شب روزهایی که روزه میگیرید حلال است. آنها لباس شما هستند، و شما لباس آنها؛ (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید). خداوند میدانست که شما به خود خیانت میکردید؛ (و این کار ممنوع را انجام میدادید)؛ پس توبۀ شما را پذیرفت و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید، و آنچه را خدا برای شما مقرّر داشته، طلب نمایید. و بخورید و بیاشامید. تا رشتۀ سپید صبح، از رشتۀ سیاه (شب) برای شما اشکار گردد؛ سپس روزه را تا شب تکمیل کنید و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداختهاید، با زنان آمیزش نکنید. این، مرزهای الهی است؛ پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را برای مردم، روشن میسازد، باشد که پرهیزکار گردند.»
شأن نزول آیه
از روایات استفاده میشود که در آغاز نزول حکم روزه، مسلمانان تنها حق داشتند قبل از خواب شبانه غذا بخورند، چنانچه کسی در شب به خواب میرفت سپس بیدار میشد، خوردن و آشامیدن بر او حرام بود، آمیزش با همسران نیز مطلقاً در روز و شب ماه رمضان تحریم شده بود.
«یکی از یاران پیامبر(ص) به نام «مطعم بن جبیر»[29] پیرمرد ضعیفی بود؛ با این حال روزه میگرفت و در خندق کنی نیز در کنار پیامبر کار میکرد. هنگام افطار وارد خانه شد، تا همسرش غذا بیاورد. کمی تأخیر شد و به خاطر خستگی خواب او را ربود. وقتی بیدار شد، گفت: من دیگر حقّ افطار ندارم. با همان حال ماند و صبح در حالی که روزهدار بود برای حفر خندق حاضر شد، در اثنای کار به واسطۀ ضعف و گرسنگی مفرط بیهوش شد. پیامبر(ص) بالای سرش آمد و از مشاهدۀ حال او متأثّر گشت و برخی از جوانان نیز در شبهای ماه رمضان با همسران خود آمیزش مینمودند.
در این هنگام، آیۀ فوق نازل شد و به مسلمانان اجازه داد که در تمام طول شب میتوانند غذا بخورند و با همسران خود آمیزش جنسی داشته باشند.»[30]
چند مطلب مستفاد از یک آیه
در آیۀ فوق که آخرین آیۀ مربوط به روزه است، چند مطلب بیان شده است که در ذیل مورد اشاره قرار میگیرد و برای رعایت اختصار از توضیح جملات آیۀ شریفه خودداری میگردد.
1. حلال شدن آمیزش با همسر در شبهای ماه رمضان.
2. حلال شدن استفاده از خوردنیها و آشامیدنیها تا طلوع فجر.
3. وجوب ادامۀ روزه تا آغاز شب.
قابل توجه است که در این جمله از کلمۀ «أتمُّوا» استفاده شده است نه از کلمۀ «أکمِلُوا» و آن بیانگر این است که روزه یک امر بسیط و عبادت واحد است که مرکّب از اجزای متعدّد نمیباشد. و فرق کلمه «کمال» و «تمام» نیز در همین است که «کمال» دربارۀ چیزی به کار میرود که دارای اجزای مستقل مؤثّر نباشد؛ لذا، در آیۀ «اَلیَومَ أکمَلتُ لَکُم دِینَکُم وَأتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتِی»[31]؛ دربارۀ «دین»، واژۀ «کمال» استعمال شده است؛ چون دارای اجزای مستقل از قبیل نماز، روزه، حج و. .. میباشد؛ ولی، در مورد «نعمت» که امر واحد معنوی است، از واژۀ «تمام» استفاده شده است.[32]
4. اشاره به «اعتکاف» و بیان این حکم که در زمان اعتکاف که حدّ اقل مدّت آن سه روز است باید همراه با روزه باشد حتی در شب نیز تماس جنسی با زنان جایز نمیباشد.
5. اشاره به اینکه احکام خدا حدّ و مرزهای الهی است و باید رعایت شود.
6. اشارۀ دوباره به فلسفۀ روزه و هدف اصلی آن که «تقوا» میباشد.
جالب اینکه در نخستین آیۀ مربوط به روزه، هدف نهایی از آن «تقوا» معرفی شده و در آخرین آیه نیز همین مطلب آمده است «لَعَلَّهُم یَتَّقُونَ» و این نشان میدهد که تمام این برنامهها وسیلهای هستند برای پرورش روح تقوا، خویشتنداری و ملکۀ پرهیز از گناه و احساس مسئولیت در برابر وظایف انسانی.[33]
خدایا! ما را برای انجام روزۀ مقبول، موفّق و در زمرۀ روزهداران حقیقی محشور فرما.
پی نوشت ها
[1] مسار الشیعه، شیخ مفید، (محمّد بن محمّد بن نعمان)، ضمن مجموعه نفیسه، مکتبة بصیرتی، قم، 1396 ق، ص 37. (73) و توضیح المقاصد، شیخ بهاء الدین محمّد بن حسین عاملی، مثل مأخذ قبلی، ص 19، (531).
[2] مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، دار الشامیة، بیروت، چاپ اوّل، 1412 ق، ص 500.
[3] مصطلحات الفقه، علی مشکینی، دفتر نشر الهادی، قم، چاپ اوّل، 1377 ش، ص 343.
[4] توضیح المسائل، آغاز مبحث روزه.
[6] ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، علاّمه طباطبایی، مؤسّسه اعلمی، چاپ دوم، 1393 ق، ج 2، ص 4، 5، 8 و 9.
[7] مجمع البیان، طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372 ش، ج 2، ص 490؛ تفسیر صافی، محسن فیض کاشانی، با تحقیق حسین اعلمی، انتشارات صدر، تهران، چاپ دوم، 1415 ق، ج 1، ص 218؛ فقه القرآن فی شرح آیات الاحکام، قطب الدین راوندی، کتابخانه مرعشی نجفی، قم، چاپ دوم، 1405ق، ج 1، ص 72.
[8] تفسیر صافی، محسن فیض کاشانی، ج 1، ص 218.
[9] جهت اطّلاع از برخی از آثار روزه، به تفسیر نمونه، ناصر مکارم و همکاران، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ پنجاه و یکم، 1386 ش، ج 1، ص 708 713 مراجعه شود.
[10] احکام و شرایط موارد فوق، در کتابهای فقهی و رسالههای مراجع تقلید بیان شده است.
[11] المیزان، ج 2، ص 14 23 و ج 20، ص469 و 470.
[12] پرتوی از قرآن، سیّد محمود طالقانی، شرکت سهامی انتشار، تهران، چاپ چهارم، 1362 ش، ج 2، ص 64.
[14] وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، مؤسّسه آل البیت، قم، چاپ اوّل، 1411 ق، ج 10، ص174، ابواب مِن یصِّحُ منه الصوم، باب 1، ح 2.
[16] اگرچه در سند این روایت، دو نفر به نامهای نوفلی (حسین بن یزید) و سکونی (اسماعیل بن ابی زیاد) واقع شدهاند و هیچ یک از آنان در علم رجال به صراحت توثیق نشدهاند، امّا روایات زیادی از آنان نقل شده و قدح و مذمّتی در حقّ آنان وارد نشده است، لذا علمای شیعه به روایات آنها اعتماد نمودهاند، به خصوص در جایی که معارض نداشته باشد. (ر. ک: الموسوعة الرجالیة المیسّرة، جعفر سبحانی و همکاران، مؤسّسه امام صادق(ع)، قم، چاپ اوّل، 1419 ق، ج 1، ص 116 و 292 و ج 2، ص 458 و 465) و بقیه رجال سند، همه توثیق شدهاند، لذا به عنوان روایت قابل اعتماد تعبیر شد.
[17] وسائل الشیعه، ج 10، ص 177، باب 1، ح12.
[18] چون همه رجال سند این روایت، از سوی علمای رجال توثیق شدهاند، به عنوان روایت صحیح تعبیر شد.
[20] ظاهر این است که فاصله وادی کراع غمیم از مدینه، بیشتر از حدّ ترخص میباشد بهگونهای که پیامبر و همراهانش قبل از اذان ظهر از حدّ ترخص شرعی گذشته بودند، ولی شکستن روزه را تا آن منطقه تأثیر انداخته بودند.
[21] بحار الانوار، علامه مجلسی، مؤسّسه الوفاء، بیروت، چاپ 1404 ق، ج 59، ص 267، ح 45 و ج 93، ص 255، ح 33.
[22] نهج البلاغه، حکمت 136.
[23] مفردات الفاظ القرآن، ص 380.
[24] نهج البلاغه، خطبه 110.
[25] الکافی، محمّد بن یعقوب کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1365 ش، ج 4، ص 62، باب مام جاءَ فِی فَضلِ الصَّومِ، ح 1؛ وسائل الشیعۀ، ج 10، ص 395، ابواب الصوم المندوب، باب 1، ح 1.
[27] ر. ک: تفسیر نمونه، ج 1، ص 718 729.
[29] نام این شخص را خوّات بن جبیر انصاری نیز نوشتهاند. و در کتب اهل سنّت به نامهای (قیس بن صرمه انصاری، ابو قبیس بن صرمه و صرمة بن مالک انصاری) ذکر شده است.
[30] تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، با تحقیق سیّد طیّب موسوی، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367 ش، ج 1، ص 66؛ مجمع البیان، ج 2، ص 503؛ المیزان، ج 2، ص 49 و 50؛ تفسیر نمونه، ج 1، ص 731؛ وسائل الشیعه، ج10، ص 112 و 114، ابواب ما یمسک عنه الصائم، باب 43، ح 1 و 4.
[31] مائده/ قسمتی از آیه 3.
[32] ر. ک: المیزان، ج 1، ص 48 و ج 5، ص 91 - 93.
[33] تفسیر نمونه، ج 1، ص 737.