ماهان شبکه ایرانیان

وبلاگ مشرق

تصویر ایران در پایان‌نامه‌های جعلی میدان انقلاب/ صدای اشرار را می‌شنوند، صدای مردم را نه!

نیروهای ستادی جریان چپ به جای "عذرخواهی از مردم" برای روی کار آوردن گزینه‌های ناکارآمد؛ مشغول بافتن آسمان و ریسمان و زیر سؤال بردن بدیهیات عقلانی هستند.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

به نفع "آبان 98" انتخابات را تحریم کردیم

صدای اشرار را می‌شنوند، صدای مردم را نه!

محمود میرلوحی، فعال اصلاح‌طلب و عضو شورای شهر تهران به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با خبرآنلاین درباره چرایی تحریم انتخابات مجلس یازدهم از سوی اصلاح‌طلبان گفته است:

"برآورد کارشناسی ما این بود که جامعه و اکثریت رای دهندگان دیگر همراه نمی شوند. بالاخره بعد از 96 حوادثی مثل دی ماه یا آبان 98 رخ داد که نمی‌شود آنها را نادیده گرفت. ما گلایه‌ها و شکایات مردم را در هرجایی می شنویم و نمی‌توانیم این صداها را کتمان کنیم و نشنویم. به این ترتیب اصلاحات به این نتیجه رسید که اگر کنار اکثریت بماند بهتر از این است که به میدان بیاید!"[1]

*ملاک صحّت یک انتخابات "قانون" است و اینکه کسانی از مردم در انتخابات شرکت نکردند؛ اگرچه یک رفتار ناصحیح اما حق انتخاب داشتند و کسی نمی‌تواند آنها را به چیزی مجبور کند.

حساب مردم نیز از صف اشرار آبان 98 جداست.

اما بحث انتخابات در میان سیاست‌پیشگان و رجال یک کشور، بحث دیگریست...

با استدلال آقای میرلوحی، منطقا اگر اصلاحات احساس کند که سمت حرکت عمومی به سوی هر رفتار اشتباهی باشد؛ پس اصلاح‌طلبان از همان رفتار حمایت خواهند کرد!

و این یک ابن‌الوقتی آشکار، خیانت به اکثریت و ضدّیت با حاکمیت سیاسی است.

اولا اصلاح‌طلبان مدت‌ها پیش از انتخابات مجلس یازدهم، مردم را به عدم حضور در انتخابات تشویق می‌کردند.[2]

مقوله‌ای که در کنار کارنامه بد اصلاح‌طلبان در مجلس، شورای شهر و دولت موجب نارضایتی مردم و عدم شرکت برخی از افراد در انتخابات شد.

ثانیا شأن یک رجل سیاسی و یک حزب، اینست که اهل صلاح و مصلحت باشد و خیر و شرّ را به مردم بگوید نه اینکه روزگار را با نان به نرخ روز خوری سپری کند.

در بحث آبان 98 نیز اعتراض مردم در همان روز اول و با کنار رفتن از خیابان، از صف اشرار و اوباش جدا شد و کسانی که ماندند و آتش زدند و حمله کردند، هیچ چیزی جز اشرار نبودند. در عین حال با خوانش اظهارات میرلوحی بهتر مشخص می‌شود که "فرماندهان فتنه اقتصادی" چه کسانی هستند، چرا درباره معضل گرانی که اعتراض اصلی مردم است و آنها عاملش هستند، عذرخواهی نمی‌کنند، چرا در سمت رفتارهای شرارت‌گونه‌ای مثل اغتشاشات آبان و فتنه 88 قرار دارند و چرا از هیچ نکته مثبتی درباره نظام اسلامی، مردم و انتخابات سخن نمی‌گویند؟

پیش از این و 3 ماه قبل از بروز اغتشاشات آبان 98؛ علیرضا علوی‌تبار، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب در یک خط دهی به اشرار تأکید کرده بود که آنها پس از به خیابان آمدن بایستی مراکز حساس نظام را اشغال کنند.[3]

لازم به تأکید است اینکه میرلوحی اغتشاشات اشرار در آبان 98 را سمت و سوی اکثریت می‌نامد، جای تأملات بسیاری دارد...

***

تصویر ایران در پایان‌نامه‌های جعلی میدان انقلاب

محسن رنانی، استاد دانشگاه و از چهره‌های اصلاح‌طلب به تازگی با انتشار یک مانیفست اعتراضی در سایت جماران به تشریح اوضاع عمومی ایران و ارائه تحلیل جانبدارانه از اغتشاشات آبان 98 پرداخت.

او اظهاراتی را مطرح می‌کند که ما در چند اپیزود جداگانه در شمارگان مختلف وبلاگ مشرق آنها را منتشر می‌کنیم و در ادامه تحلیل‌هایی را نیز در پیرامون آنها مطرح خواهیم کرد.

قسمت اول اظهارات او در بخش‌های ابتدایی این مانیفست که ما برای امعان نظر مخاطبان محترم انتخاب کرده‌ایم به شرح زیر است:

1_ به گمان من پیامدهای اقتصادی و اجتماعی شیوع کرونا بعلاوه معضلات حوزه کارگری که سالهاست به نقطه بحران رسیده است و با رکود اقتصادی امسال بسیار تشدید و به نقطه غیرقابل پیش‌بینی خواهد رسید.

2_ چهل سال تورم مستمر و بحران ‌اقتصادی دهه اخیر که منجر به تخریب طبقه متوسط کشور شده است، جمعیت‌ کارگری ما را شدیدا افزایش داده است. و چه بسیار دانش‌آموختگان دانشگاهی که اکنون تحت فشار زندگی، لباس کارگری به تن کرده اند تا با عزت نفس روزگار بگذرانند. اما ما در سالهای پس از انقلاب برای کارگران تشکل‌های صوریِ حکومتی درست کردیم و تمام تشکل‌های مستقل آنان را قلع‌وقمع کردیم و آنان را بی دفاع گذاشتیم تا زبان اعتراض نداشته باشند و کسی نباشد تا از حقوقشان دفاع کند.

3_ چنین می‌شود که بخش بزرگی از معترضان آبان 98 را فرزندان بیکار همین کارگران تشکیل می‌دهند. و امسال نیز دولتی با درآمد نفتی تقریبا صفر، و 50 درصد کسری بودجه چه چاره ای دارد جز انتشار پول؟ و این دوباره به معنی تورم بالاتر و کوچک‌تر شدن سفره کارگران و انفجاری‌تر شدن نیروی اعتراضات بعدی خواهد بود.

4_ اتفاقات آبان‌ماه از مناظر مختلفی نگریسته شد. این رخداد از منظر جامعه‌شناسی ناشی از بی‌اعتمادی عمومی نسبت به سیاستگذاران، نادیده گرفتن افکار عمومی، حذف گروه‌های اجتماعی از مشارکت در فرایند تصمیم‌گیری و تضعیف سرمایه اجتماعی بود. از منظر اقتصاددانان معلول وجود شکاف طبقاتی و نابرابری در جامعه و تشدید این شکاف در سال‌های اخیر، وارد آمدن فشار اقتصادی طاقت‌فرسا بر زندگی مردم، و تضعیف طبقه متوسط اقتصادی بود. از منظر علم سیاست نیز ناشی از سیاستگذاری‌های آمرانه و از بالا به پایین، عدم وجود بستری نهادمند برای بیان اعتراض، فقدان فرهنگ تحزب و فعالیت‌های حزبی در کشور و نهادینه نشدن جامعه مدنی در ایران دیده شد. تمام این تحلیل‌های موشکافانه، علمی و موثق را می‌توان در این روایت ساده خلاصه کرد که این تحولات در معنای واقعی اعتراض بود![4]

*در مقابل آنچه که رنانی اظهار کرده است؛ گفتنی‌های مهمی وجود دارد که از این قرارند:

یکم: اصلاح‌طلبان قبل از شیوع ویروس کرونا هم سالها بود که وعده اغتشاش یا "فتنه اقتصادی" می‌دادند!

به این معنی که مخاطب باید بداند مقولاتی مثل "کارگران" یا کرونا و... تماماً بهانه‌هایی هستند برای عملی شدن یک فرمان خطرناک. فرمانی که قصد دارد با ایجاد نارضایتی ذهنی و بافتن دروغ و راست به یکدیگر؛ کسانی از مردم را علیه نظام اسلامی بشوراند و حمام خون به راه بیاندازد.

کما اینکه در فتنه 88، در دیماه 96 و در آبان 98 به راه انداخت...

دوم: آقای رنانی در بند دوم از دانش‌آموختگانی سخن می‌گویند که لباس کارگری به تن کرده‌اند!

ایشان البته توضیح نداده‌اند که تحصیل در هیچ کشوری از دنیا مساوی با اشتغال نیست بلکه ضامن اشتغال "داشتن مهارت‌های لازمه جامعه" است.

بله! چه بهتر که تحصیلات عالی متناسب با بازار کار باشد اما آیا این ضعف به این معنی است که هر یک صندلی دانشگاه مساوی با یک شغل است؟

هرگز چنین نیست و آقای رنانی و دوستان ایشان در این زمینه حتی اشاره‌ای به کشورهای دیگر دنیا هم ندارند که چگونه گاهی یک دانشجوی دکتری مجبور است به کار در سوپرمارکت، کارگری صنعتی و... تن در دهد. و البته اگر کاری در میان باشد.

از طرفی کارهای کشور را چه کسی باید انجام دهد؟

آیا اگر تمام ایرانیان دارای مدرک دانشگاهی بشوند آنگاه هیچکس نباید کارگر باشد؟

این سؤال مهمیست که مدعیان اشتغال پشت میزی فارغ‌التحصیلان دانشگاه هرگز به آن پاسخ نمی‌دهند و در قبال این خطر بزرگ که شاید ایران اسلامی مجبور به واردات نیروی کار شود نیز ساکت مانده‌اند.

در بحث بی‌اعتراضی کارگران نیز ما آقای رنانی را تنها در یک فقره ارجاع می‌دهیم به جلسات اخیر کارگران هپکو با ریاست قوه قضائیه.

سوم: اینکه آقای رنانی در بند سوم اشاره شده از اظهاراتش ابراز می‌کند: "بخش بزرگی از معترضان آبان 98 را فرزندان بیکار همین کارگران تشکیل می‌دهند"! متأسفانه مهملات است و هیچ سندی درباره آن وجود ندارد جز ادعای نویسنده...

از طرفی مشخص نیست رنانی چرا اشاره‌ای به معضل بیکاری شیک در ایران (عدم پذیرش هر شغلی از سوی کارجویان به دلیل بهره‌مندی از حداقل معیشت) نکرده و یا خود را در قبال حقیقتی تلخ به نام حضور هزاران کارگر خارجی در مشاغل خدماتی ایران به تجاهل زده است؟!

ادامه اظهارات او مبنی بر "انفجاری تر شدن نیروی اعتراضات بعدی"! هم چیزی نیست غیر از تکرار سخن تئوریسین‌های چپ‌گرایی مثل حجاریان، تاجیک، ربیعی و... که بالاتفاق می‌گویند در پسا کرونا بایستی منتظر اغتشاش بود و در واقع حرف در دهان مردم می‌گذارند! کما اینکه مصطفی تاجزاده نیز پیش از این تأکید کرده بود اغتشاشات آبان با خشونت بیشتری تکرار خواهد شد.

وگرنه این آقایان دکتر و این استادان دانشگاه بایستی در جریان باشند که شیوع کرونا در کشور ایتالیا که شاخص‌های اقتصادی پایین‌تری نسبت به ما دارد؛ موجب افزایش محبوبیت دولت این کشور شده است!

به راستی چرا رهاورد کرونا در کشور ما بایستی اغتشاش باشد و در ایتالیا و سایر ممالک دیگر، محبوبیت دولت؟!

آیا جز اینست که ما در ایران از نقش مهم "خواص" و راهبری مردم از سوی مراجع اجتماعی غافل مانده‌ایم؟

و چهارم: این فرد در بند 4 اظهاراتش در حالی از بی‌اعتمادی مردم و عدم اجازه مشارکت سخن می‌گوید که برای بی‌اعتمادی هیچ سندی ارائه نکرده و در قبال مشارکت هم ترجیح داده درباره مقوله مهم "انتخابات" و مشارکتی که تضمین‌کننده زیست مردم در آینده است، چیزی نگوید.

مثلا چگونه ممکن است فردی رعایت قوانین کشور از سوی مردم، افزایش پس‌انداز مردم در بانک‌ها و تشییع میلیونی پیکر شهید سلیمانی را ببینید و باز هم از نبود سرمایه اجتماعی سخن بگوید؟

شکاف اقتصادی در ایران نیز مقوله‌ای است که اقلا شاخص‌های اقتصادی مثل "ضریب جینی" خبر از بهبود آن می‌دهند و گسل میان فقیر و غنی در جامعه ایرانی نسبت به رژیم گذشته؛ بهبود محسوسی داشته است.

(همه‌گیری رفتارهای قشر متوسط مثل شیوع مسافرت، رکورد شکنی فروش فیلم‌های سینمایی، ازدیاد دانشجویان کشور و... تعیّن بهبود این شاخص اقتصادی است)

به دیگر سخن اینکه در این مقوله هم از آنجا که هیچ سندی ارائه نمی‌شود؛ باید اذعان کرد که شاهد تدلیس‌هایی مثل سال 88 هستیم.

"عاملیت نبود ساختار برای اعتراض" نیز بهانه چپ‌گرایانه دیگری است که فرماندهان فتنه اقتصادی بصورت علی‌الدوام آنرا مطرح می‌کنند. این در حالی است که ساز و کار وجود دارد و مثلا تنها در سال 97، تعداد 330 تجمع و اعتراض قانونی با مجوز وزارت کشور صورت گرفته است.[5]

فلذا منظور آقایان از نبود ساز و کار؛ ساز و کاری است که اعتراض مسلحانه و آتش زدن و هدم بیت‌المال را پذیرا باشد.

جالب است که این افراد از خشم‌آجین جلوه دادن مخاطبان خود نیز اِبایی ندارند و به جای اشاره به راه حل‌های مشکلات، اشاره به اینکه بهبود اوضاع از مسیر "صندوق رأی" می‌گذرد و تأکید بر اینکه هیچ فرجامی در "اعتراض خیابانی" وجود ندارد؛ دائما از لزوم اعتراض از سوی مردم سخن می‌گویند!

در واقع آنها دکترهایی هستند که هرگز برای درمان کرونا دارو نمی‌دهند و این مسئله جای سؤال دارد.[6]

***

مانیفست اعتراضی رنانی تفصیل بیشتری دارد که ما به فضل الهی در شمارگان بعدی وبلاگ مشرق به آنها خواهیم پرداخت.

گفتنیست، رنانی چند سال قبل خواستار "تبدیل شدن ایران به ترکیه دوم برای غرب" شده بود!

***

"آسمان و ریسمان" اصلاح‌طلبان به جای عذرخواهی از مردم!

مرتضی مبلغ، فعال چپ و عضو شورایعالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با روزنامه آرمان ملی درباره باخت انتخاباتی جریان چپ و کاهش مشارکت در انتخابات گفته است:

"مشکل کاهش مشارکت مردم را نمی‌توان به هیچ وجه به رویگردانی مردم از جریان اصلاحات تفسیر کرد. این مغالطه بزرگی است؛ چون اتفاقا مردم به‌خاطر اینکه طرفدار و خواهان اصلاحات سازنده در کشور هستند این رفتار را از خود نشان داده‌اند. چون شاهدند که در انتخابات شرکت می‌کنند اما سازوکارهای ساری و جاری در مدیریت سیاسی کشور به گونه‌ای است که برای نهادهای برخاسته از رای مردم مشکل‌سازی شده و اجازه ظهور و بروز واقعیت داده نمی‌شود. یعنی جریاناتی در کشور هستند که دارای قدرت گسترده‌ای هستند که برای هرچه با منویات‌شان تناسب نداشته باشد، مشکل ایجاد می‌کنند و این موضوع جدید هم نیست."[7]

*اگر این موضوع جدید نیست و همواره در مقابل رأی مردم، مشکل‌سازی می‌شود؛ پس چرا اصلاح‌طلبان با علم به این معضل اما در سال 88 برای کسب قدرت، کشور را به آتش کشیدند و چرا برای رأی آوردن آقای روحانی آنهم در طول 2 دوره، خود را "فدائیان روحانی" قرار دادند؟!

مشکل اینجاست که جریان اصلاحات همچون پیکری که یک وزنه سنگین به پای آن بسته شده و در دریا رها شده است؛ قصد دارد نظام و مردم را نیز با خود به قعر بکشد. و از همین رو دست به بیان چنین بافته‌ها و اظهارات عجیبی می‌زند.

اما مردم گناهی ندارند که گزینه‌های چپ‌ها برای تمام مناصب انتخابی کشور، گزینه‌هایی ناکارآمد هستند و نمی‌توانند مطالبات مردم را محقق کنند.

به دیگر سخن اینکه آقای مبلّغ به جای این همه آسمان و ریسمان بافتن، فقط کافی بود گزینه "عذرخواهی از مردم" را بر زبان بیاورد تا مجبور به زیر سؤال بردن بدیهیات عقلانی نشود.

عدم شرکت کسانی از مردم در انتخابات نیز یک حق شهروندی است و کسی نمی‌تواند برای آن تعیین تکلیف کند.

اما بدیهی آنست که با حضور کسان دیگری از همین مردم در انتخابات و برداشته شدن "گام اول" با حضور اصولگرایان در مجلس؛ مشکلات کشور در مسیر مرتفع شدن قرار خواهد گرفت و طبیعتا امثال آقای مبلغ باید صورت جدیدی از ربط دادن نامتجانس‌ها در سیاست‌بازی را آماده کنند زیرا اظهارات سابق آنها منسوخ خواهد شد!

***

1_ khabaronline.ir/news/1382901

2_ mshrgh.ir/976402

3_ mshrgh.ir/1011192

4_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1422440

5_ www.irna.ir/news/83564659/

6_ mshrgh.ir/1066947

7_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/287090

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان