مردی که به رابطه همسرش با یکی از دوستانش شک کرده و مرد جوان را به قتل رسانده بود، 9 سال بعد از قتل درحالیکه باید دیه بپردازد، مدعی شد پولی ندارد و خواستار آزادی شد. زنی 9 سال قبل با مراجعه به پلیس، از مفقودشدن برادرش خبر داد.
زن جوان به مأموران گفت: برادرم چند روز قبل از خانه خارج شد و برنگشت، من هم برای اینکه پیدایش کنم، هرجایی را که فکر میکردم ممکن است برادرم به آنجا رفته باشد گشتم، اما موفق نشدم تا اینکه تصمیم گرفتم به مأموران خبر بدهم. با تحقیقاتی که پلیس انجام داد، مشخص شد مرد جوان که رضا نام دارد، آخرینبار با فردی به نام فردین صحبت کرده و بعد از آن دیگر با کسی ارتباطی نداشته است.
فردین بازداشت شد تا درباره صحبتش با رضا توضیح دهد. مرد جوان به قتل اعتراف کرد و گفت: من رضا را کشتم، چون با زنم ارتباط داشت. متهم گفت: مدتی بود به ارتباط همسرم به نام زیبا با فردی شک داشتم و میدانستم که بیمحلیهای او دلیلی دارد.
همسرم را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم او با رضا صحبت میکند. وقتی با زیبا دراینباره صحبت کردم، عصبانی شد و به من گفت: اصلا به تو ربطی ندارد. من میدانستم زنم کسی نیست که به من خیانت کند و رضا عامل اصلی این ماجراست.
سراغ رضا رفتم و پرسیدم چرا این کار را کردی، ما همشهری هستیم و تو نباید به من خیانت میکردی. رضا ابتدا منکر شد، اما بعد گفت: من و زیبا همدیگر را دوست داریم و تو هم نمیتوانی مانع ما بشوی. اگر نمیخواهی زیبا به تو خیانت کند، او را طلاق بده.
من از این حرف خیلی ناراحت شدم و آنقدر عصبانی شدم که نتوانستم خودم را کنترل کنم. رضا را با ضربات چاقو کشتم و بعد هم او را در همان بیابان دفن کردم. مأموران محلی را که مرد متهم گفته بود کندند و جسد را پیدا کردند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی و شناسایی هویت او، تحقیقات برای پیداکردن اولیایدم آغاز شد.
دو مرد و زنی که به مأموران گزارش داده بود فردین گم شده است، خود را بهعنوان، ولی دم معرفی کردند و مدعی شدند که برادران و خواهر فردین هستند. زنی که مدعی بود خواهر فردین است، گفت: ما شناسنامه نداریم و پدر و مادر هم نداریم، اما خواهر و برادر بودیم.
در شناسنامه پدر و مادرمان نام ما ثبت شده بود، اما حالا آن مدارک موجود نیست. وقتی برگه انحصار وراثت به دادگاه ارائه شد، سازمان ثبت تأیید نکرد که این افراد خواهر و برادران فردین هستند، بهاینترتیب با درخواست معاوناول قوه قضائیه بهعنوان، ولی دم پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.
او یکبار دیگر ادعایش را مطرح کرد و گفت: رضا به زنم نظر داشت و من هم او را کشتم. با توجه به عمل ارتکابی متهم و درخواست معاوناول قوه قضائیه درخصوص دیه، متهم به 10 سال حبس و پرداخت دیه یک مرد مسلمان محکوم شد و این حکم در دیوانعالی کشور مورد تأیید قرار گرفت.
روز گذشته با گذشت 9 سال از حادثه و سپریشدن بخش عمده حکم زندان متهم، او درخواست اعسار داد و گفت: من بعد از زندانیشدن همه داراییام را از دست دادم و حالا فقط دوستانی دارم که توانستم از 45 نفر آنها 50 میلیون تومان قرض کنم تا پولی در ابتدا بدهم و بعد از آزادی هم به صورت قسطی مابقی دیه را پرداخت کنم.
او گفت: همسرم بعد از این ماجرا من را ترک کرد و بچههایم را هم با خودش برد. من خیلی تنها هستم و اگر دادگاه اعسارم را قبول نکند، من دیگر نمیتوانم پولی تهیه کنم و باید تا پایان عمرم در زندان باشم. قضات بعد از گفتههای متهم، برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.