به گزارش مشرق، مراسم رونمایی از رمان «پشت صحنه یک رویا» نوشته مریم بصیری عصر دیروز سهشنبه 7 مرداد با حضور محمدرضا سنگری بهعنوان منتقد، ابراهیم شمشیری مدیرعامل انتشارات سروش، صادق رضایی عضو هیئت مدیره انتشارات سروش و نویسنده اثر برگزار شد.
اولینسخنران اینمراسم بصیری بود که درباره چاپ اینکتاب گفت: نوشتن «پشت صحنه یک رویا» برایم سعادتی بود که پس از 2 دهه، با تشویق آقای صادق رضایی توسط انتشارات سروش چاپ شد. اینکتاب تاریخچهای طولانی دارد. سال 70 بود که وارد حوزه تئاتر شدم و بهمرور شروع به نوشتن و کارگردانی کردم. آنزمان جشنوارهای با محوریت امام زمان (عج) برگزار میشد. یادم میآید که فرصت کمی برای شرکت در اینجشنواره باقی مانده بود و من با تلفیق داستان کوتاه و نمایشنامه، متنی در اینزمینه نوشتم.
وی افزود: نتیجهای که حاصل شد، کاری بود که آنزمان تازه و نو بود. امروز فیلمها و انیمیشنها، داستانها و رمانهایی که درباره امام زمان (عج) کار شده، زیاد اند اما سال 72 و 73 که من داستانم را مینوشتم، منابع کمی در اینباره در دسترس بود.
پس از اینمقدمه، سنگری درباره «پشت صحنه یک رویا» گفت: روایت کتاب، حرکتی موازی حرکت دوربین دارد. اصل داستان درباره ملیکا مادر امام زمان (عج) است که دختر قیصر روم بود. قیصر هم فرزند شمعون و مادر ملیکا هم دختر یکی از حواریون حضرت مسیح (ع). پشت صحنه رسیدن ملیکا به امام حسن عسکری (ع) ماجرای عجیب و فوقالعادهای است که در تاریخ ما وجود دارد و بهعنوان یکی از داستانهای اینرمان مطرح شده است.
وی افزود: لایه رویی داستان «پشت صحنه یک رویا» درباره دختری امروزی بهنام رها است که بناست در یک نمایش تئاتر بازی کند. رها شخصیت اول رمان است و قرار است در نمایش، نقش ملیکا را بازی کند اما آمادگی ایفای ایننقش را ندارد. اینشخصیت از اینجهت که خودش اشرافزاده است و خانوادهای متمول دارد، شبیه ملیکا است اما اتفاقاتی که در رمان میافتند، بناست شخصیت رها را به ملیکا نزدیک کنند تا رها از خودش رها شود. در نتیجه بناست با اینرهایی، تبدیل به ملیکا شود تا بتواند در صحنه نقش را ایفا کند.
اینمنتقد در ادامه گفت: در ابتدای داستان، صحبت از دشواری است اما خواندن متن دشوار نیست و نثر «پشت صحنه یک رویا»، تصویری است. از اینجهت، بهنظرم بیش از آنکه با کتاب یکداستاننویس روبرو باشیم، با اثر یکنمایشنامهنویس روبرو هستیم. یکمساله زمانی ملکه ذهن آدم میشود که با سرشت انسان درآمیزد و آموزش داده شود. ما با تدریس آنچه آموختهایم به تسلط میرسیم و اینسطح از تسلط را میتوان در متن خانم بصیری شاهد بود چون ایشان به نمایشنامهنویسی تسلط دارد. بهنظرم ما ابتدای کتاب با یک نمایشنامه، سپس با سینما روبرو هستیم اما عبورِ از نمایشنامه به رمان، رخ نداده و این، یکامتیاز برای اینکتاب است.
ایندشواری در کار بازیگران هم وجود دارد. من دوستان بازیگری دارم که حرفهایاند و وقتی نقشی تاریخی به آنها پیشنهاد میشود، چگونگی اجرا، بیان و گویش نقش، تبدیل به دغدغه آنها میشود. اینموضوع را در داستان «پشت صحنه یک رویا» هم میبینیم چون رها که اصلاً در اینوادیها نیست میخواهد خودش را به نقش نزدیک کند. در ادامه، بصیری در پاسخ به سوال سنگری درباره دشواری شروع داستان از زاویه تاریخ، گفت: دشواری اصلی در جستوجوی متون مربوط به آنبرهه تاریخی بود. امروز فیلم و سریال و داستانهایی در اینباره وجود دارد ولی من سراغ آنها نرفتم. ایندشواری که شما به آن اشاره میکنید، در کار بازیگران هم وجود دارد. من دوستان بازیگری دارم که در گروه بازیگران حرفهای قرار دارند و وقتی نقشی تاریخی به آنها پیشنهاد میشود، چگونگی اجرا، بیان و گویش نقش، تبدیل به دغدغه آنها میشود. اینموضوع را در داستان «پشت صحنه یک رویا» هم میبینیم چون رها که اصلاً در اینوادیها نیست میخواهد خودش را به نقش نزدیک کند.
نویسنده رمان «دخیل عشق» درباره موضوع تحول شخصیت در داستان «پشت صحنه یک رویا» گفت: اگر امروز سراغ چنینسوژهای میرفتم، قطعاً دقت و تمرکز بیشتری به کار میبستم. اما با توجه به اینکه از زمان نوشتن اولیه کار خیلی فاصله گرفتهام، شاید موضوع برایم جذابیت اولیه را نداشت و به نظرم نرسید که سراغ منابع جدید بروم. بههمینخاطر برای تبدیل متن اولیه به رمان، از داشتههای خودم استفاده کردم.
در رمان دنبال اثبات تاریخ نیستیم
سومین سخنران اینمراسم، صادق رضایی بود که گفت: اگر خانم بصیری میخواست امروز چنینکتابی بنویسد، شاید اصلاً چنینکتابی خلق نمیشد. ما در انتشارات سروش دنبال چاپ کتابهایی هستیم که انسانسازی کنند. ما از ادبیات تاریخی چه میخواهیم؟ خب اگر دنبال تاریخ صرف هستیم، باید سراغ مورخان و کتابهای تاریخیشان برویم. اما در رمان، دنبال اثبات تاریخ نیستیم بلکه برشی از تاریخ، بهانهای دستمان میدهد تا بتوانیم قصه بنویسیم. در اینرمان هم، همیناتفاق افتاده است.
وی افزود: «پشت صحنه یک رویا» طوری است که هرکس شخصیت خود را در آن پیدا میکند. چون شخصیت اصلیاش بین مردم زندگی میکند. این، از زیرکی داستاننویس است که برای جامعه خود زندگی میکند و برای اینجامعه دست به خلق ادبیات میزند. مخاطب اینادبیات، انسان است. مجموعه کلمات زمانی میتوانند انسان تربیت کنند که از دل انسان بیرون آمده باشند و دربرگیرنده مفاهیم آسمانی و الهی باشند. خانم بصیری بهخاطر سواد دینی و ادبی خود، موفق میشود با همینرویکرد کتابی مثل «دخیل عشق» را بنویسد که بین مخاطبان خیلی موفق میشود.
عضو هیئت مدیره انتشارات سروش در ادامه گفت: اگر از دل ادبیاتی که بهعنوان ادبیات انقلاب اسلامی شناخته میشود، بتوان جنبههای انسانسازی را به تصویر بکشیم، آنگاه میتوانیم بگوییم موفق بودهایم. در غیر اینصورت باید به سمت فانتزینویسی رفت. تخیل کرد و دست به قلم شد. در آنصورت شاید بهنظر برسد موفق هستیم ولی اینگونه نیست.
رضایی گفت: انتشارات سروش نهادی است که زیر نظر دفتر مقام معظم رهبری فعالیت میکند. ما دنبال این هستیم که انسان از خلق ادبیات و رمان، تاثیر بگیرد. از نویسندگان متعهد هم این انتظار میرود که اثری خلق کنند که تاثیرگذار باشد. ما هم سعی میکنیم فضایی ایجاد کنیم که ایننویسندگان در آن فعالیت کنند. امیدوارم کسانی که وظیفه معرفی کتابهای خوب به مردم را دارند، به ترویج چنینکتابهایی مثل «پشت صحنه یک رویا» بپردازند.
در بخش بعدی اینمراسم، سنگری با اشاره به سکوت تاریخ درباره برخی حوادث گفت: هرجا درباب یک رویداد تاریخی سکوت رخ میدهد، نویسنده است که باید وارد عمل شود. من بیشتر در حوزه تاریخ عاشورا کار کردهام و بیش از 40 سال است در اینزمینه قلم میزنم. در همینزمینه، گاهی به سکوت تاریخ میرسم و حداقلها را نمییابم. خب سوال این است که آیا من میتوانم اینجاها وارد شوم و تاریخ را گویا کنم؟ پاسخ مثبت است.
یکنکته مهم این است که با استفاده از نظریات افلاطون، هنرمند واقعی، کسی است که اندیشه و محتوا را در فرم و ساختار نشان میدهد. ایناتفاق در کتاب «پشت صحنه یک رویا» هم رخ داده و از دیگر امتیازات آن است. وی افزود: اما درباره کتاب «پشت صحنه یک رویا» یک مورد دیگر وجود دارد و آن طنز اثر است. یکی از ویژگیهای قلم خانم بصیری، طنزی است که چاشنی تقریباً همه دیالوگها و جملات شخصیتهای داستان است. اینویژگی را حتی در مونولوگهای اثر هم میبینیم. اگر رها خلوتهایی دارد و در اینتنهاییها با خود درگیر است، رگههای طنز را در اینتنهاییها هم میبینیم. دیگر اینکه، خانم بصیری، بافت زندگی امروز را از فاصله نزدیک دیده و به نمایش گذاشته است که این، از نکات ارزشمند کتاب است. یکنویسنده وقتی میخواهد به موضوعی بپردازد، باید آن موضوع را زندگی و تجربه کرده باشد. خانم بصیری در اینزمینه هم موفق عمل کرده است.
اینپژوهشگر تاریخ عاشورا ادامه داد: ورود به موضوع اصلی در اینداستان، بهطور غیرمستقیم انجام شده است. تا پیش از این، تلاشهایی درباره نوشتن داستان در اینزمینه صورت گرفته بود که تعدادشان اندک است و هرچه جلوتر میآییم، میبینیم بهصورت مستقیم به موضوع میپرداختند اما خانم بصیری، بهطور نامحسوس و غیرمستقیم به موضوع اصلی موردنظرش پرداخته است. شما در ابتدای کتاب، نمیدانید با چه موضوعی روبرو هستید. خانم بصیری از عناصر فرهنگ ایرانی هم بهخوبی بهره گرفته و موضوع اصلی را با آن پوشش داده است. هرچه به سمت انتهای قصه حرکت میکنیم، آنچه پررنگتر میشود، خود شخصیت رها است و قصه نمایشنامه گم میشود. ایندختر در ابتدا عاشق پسر جوانی است که آنپسر شخصیتی بیبند و بار و با افراد زیادی ارتباط دارد. رها در انتهای داستان موفق میشود از عشق اینپسر هم خود را رها کند و به یک استقلال میرسد.
نویسنده کتاب «چهل روز عاشقانه» گفت: یکنکته مهم این است که با استفاده از نظریات افلاطون، هنرمند واقعی، کسی است که اندیشه و محتوا را در فرم و ساختار نشان میدهد. ایناتفاق در کتاب «پشت صحنه یک رویا» هم رخ داده و از دیگر امتیازات آن است.
در بخش دیگر ایننشست شمشیری مدیر انتشارات سروش گفت: سروش، یکانتشارات عمومی است و آثار ادبیای که چاپ میکند، باید برای عموم مردم قابل استفاده باشند. اینحرف به آن معنا نیست که به جهت محتوا، دیدگاههای لازم را منتقل نکنیم اما اصلاً قصد نداریم بهطور صریح و آشکار و برجسته، موضوعات را در آثارمان مطرح کنیم که برای مخاطبان قابل قبول نباشند.
وی در پایان گفت: تمام تلاش ما این بوده که کارهای فاخر و مناسب ادبی چاپ کنیم و ادبیات را ارتقا دهیم.