سرویس سیاست مشرق - محفل سیاسی اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری فعالشده است. آنها پس از مدتها انجماد سیاسی با نگاه به تغییرات بینالمللی دوباره از بستر برخواسته و سودای رسیدن مجدد به پاستور را دارند. جالب آنکه تا همین یک سال قبل اصلاحطلبان، از بیمیلی مطلق در بازگشت به قدرت میگفتند!
صادق زیباکلام مهرماه سال گذشته در گفتوگو با وبسایت فرارو (رسانه نزدیک به اصلاحطلبان) میگوید: «خاتمی و سران اصلاحطلب دائم میگفتند بیایید رأی بدهید، نتیجه چه شد؟ آنها حالا فقط سکوت میکنند، ما که اسباببازی شما نیستیم!»
برخی دیگر از بدنه رفورمیست ها نیز قرار بود به صورت کلی سیاست را بوسیده و به دنبال حقوق بشر بروند، از جمله مهدی محمودیان عضو رده میانه حزب اتحاد ملت که استعفا داده و به گفته خودش سیاست را رها کرده است. برخی دیگر هم از بدنه اصلاحطلبان با انتقاد از شیوه رهبری رئیس دولت اصلاحات و حلقه محدود تصمیمگیری شورای عالی دست به اعتراض زده و با بیان انتقاداتی از روش «دیکتاتوری خاتمی» و همراهانش از لزوم اصلاح در اصلاحات قبل از هر اقدام دیگری خبر داده بودند؛ اما هر روز که به انتخابات سال 1400 نزدیک میشویم، نه دیگر خبری از خداحافظی با قدرت است، نه خبری از بازنگری در شیوه اداره فعالیت حزبی و استبداد خاتمی، بلکه ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان با استفاده از انواع ترفندها، فضای روانی کشور را برای خیز برداشتن بهسوی قدرت آماده میکنند.
اما آماده شدن برای انتخابات برای اصلاحطلبان به این سادگیها نیست، آنها زیر باز انتقادات شدید از حمایت هشتساله از دولت بدون کارنامه روحانی هستند، اصلاحطلبان خوب میدانند که با ضبط یک کلیپ ویدئویی ادامه حضور در قدرت تکرار نمیشود، ازاینرو عملیات جدیدی را در دستور کار قرار دادهاند.
آنها در سلسله مصاحبهها، یادداشتها و نیز در شبکههای مجازی بهگونهای صحنهآرایی میکنند که حساسیت فضای عمومی را بهسوی خود جلب کنند. آنها به دنبال رگ خواب جامعه هستند تا با تحریک آن، کفه ترازو را بهسوی خود تغییر دهند.
** دولت نظامی یا دوقطبی سیاسی؟
با اینکه هنوز آرایش سیاسی گروههای مختلف مشخص نشده است، اصلاحطلبان دست به کار شده و به دنبال آلوده کردن فضا هستند، تندروترین بخش این جناح با سردستگی افرادی چون مصطفی تاجزاده، عبدالله رمضان زاده و برخی دیگر با هشدارهای غلیظ خبر از یک کودتا و به روی کار آمدن یک دولت تماماً نظامی میدهند!
رمضان زاده سخنگوی دولت اصلاحات، در اکانت توییتری خود با مقایسه شیوه حکومت درپاکستان و مقایسه آن در ایران نوشته است که نظامیها قرار است روی کار بیایند.
تاجزاده از دیگر اعضای محفل امنیتی اصلاحطلبان نیز از واژه تکراری «مهندسی انتخابات» میگوید؛ اما چرا باوجودآنکه این استخوان خردکردههای سیاسی میدانند که کودتا با قاموس مردمسالاری دینی فاصله میلیارد کیلومتری دارد، باز بر القاء آن تأکید میکنند؟
پاسخ یک جمله است، از نگاه آنها تحریک روانی حلال است و میتوان با تکیهبر آن روی موجسوار شد. درست شبیه رویدادهای فتنه 88 که تمام سران اصلاحطلب بر بی استناد بودن تقلب باخبر بوده، اما برای پر کردن زنجیره انسانی از میدان راهآهن تا تجریش پرآتش «تقلب جعلی» دمیدند تا خیابان خالی نشود! امروز هم، ماجرا برای آنها بازهم همان حربه قدیمی است، پس تا آنجایی که کشش دارد میتوان با کلماتی چون «کودتای نظامی» خاکستریها را سبز کرد!
واقعیت آن است که «دوقطبی سازی» هنر سیاسی اصلاحطلبان است، از نگاه آنها تحریک افکار عمومی، موج سازی و درنهایت ایجاد تضاد میان مردم و نظام یک پروژه سیاسی است. رهبر معظم انقلاب اسلامی دوگانه سازی و دوقطبی شدن را مضر جامعه اسلامی میدانند، ایشان در سخنرانی مشروحی در سال 95 میفرمایند: «دوقطبی امر مضری است، دوقطبی سازی واقعی، همان دوقطبی انقلاب و استکبار است و همه باید به آن توجه کنند»
اما اصلاحطلبان همواره از تاکتیک جنگ روانی برای پیش برد مقاصد انتخاباتی تا سر حد اعلای آن استفاده کرده و یک روز با رمز تقلب؛ روز دیگر با دیوارکشی در خیابان و حالا برای انتخابات 1400 از انتخابات میان نظامیها و غیرنظامیها پرده برداشتهاند.
اصلاحطلبان آش دوقطبی سازی برای 1400 را بسیار شور کردهاند. آخرین پرده از فعالیت آنها در مصاحبه سعید حجاریان یا روزنامه اعتماد است.
حجاریان در این گفتوگو از واقعهای عجیب رونمایی کرده است، حجاریان در وصف خطرات روی کار آمدن دولت نظامی میگوید:
«دولت نظامی باعث تحریک برخی مناطق حاشیهای و تشدید بحران قومی میشود، زیرا آنها استدلال میکنند؛ دولت مرکزی مسلح است؛ چرا ما نباشیم!»
این جملات از زبان حجاریان بسیار قابل تأمل است، تفسیر جملات او بسیار روشن است؛ او به صورت کاملاً آشکار القاء میکند که اگر نامزد اصلاحطلبان در انتخابات آتی رأی نیاورد، بازی بههمخورده و قیام مسلحانه به راه خواهد افتاد!
او زیرکانه بار حقوقی ادعایش را از سر برداشته و آن را بر گردن مرزنشینان غیوری میگذارد که سالهاست باغیرت و شرافت از مرزهای میهن در برابر دشمن دفاع کردهاند؛ اما یک رمزنگاری ساده از این جملات بهخوبی نشان میدهد که منظور او از اسلحه دست گرفتن نه مرزنشینان؛ بلکه گعدههای مزدوری است که با کمک آمریکاییها و عربستان در روز واقعه وارد صحنه خواهند شد و با اشارهای دست به جنایتی از جنس داعش میزنند.
کاربران شبکه های اجتماعی بهسرعت به صحنه آمده و شروع به واکنش علیه اظهارات تئوریسین اصلاحطلبان کردند. یک اکانت توییتری در پاسخ به حجاریان گفته است: «به خاطر مسائل جناحی به قومگراها خط میدهید؟ من شرمنده شدم چون گمان میکردم در مغز شما مقداری عقل و فکر است»
سرنوشت عجیبی است! آخرین گروهی که در ایران سودای جنگ مسلحانه شهری داشت، حالا در تیرانا پایتخت آلبانی در یک زندگی رقتانگیز روزگار میگذراند، اعضای گروهک نفاق پس از دستبهدست شدن میان صدام و آمریکاییها حالا بهعنوان مزدور سرویس جاسوسی صهیونیستها پادویی میکنند.
این گروهک تنها در یک سال بیش از 1500 نفر از غیرنظامیان را در سال 67 به شهادت رسانده است درست در همان سالی که مسعود رجوی با تبیین انقلاب ایدئولوژیک قیام مسلحانه را تنها راهحل سیاسی در ایران خطاب کرده بود. نتیجه آن اقدامات تروریستی شهادت بسیاری از وفادارترین اشخاص به انقلاب و ایران اسلامی بوده است.
حالا در اقدامی مشابه سعید حجاریان در آستانه 68 سالگی به همان ایده گروه نفاق رسیده است. اینکه حجاریان چگونه در راهبردهای سیاسی با خانواده رجوی همراستا شده قابلتوجه است، شاید میل شدید قدرت در مغز و استخوان برخی اصلاحطلبان ریشه دوانده و آنها را وادار کرده تا همان حرفهایی را بزنند که مریم رجوی نیز آنها را به زبان میآورد.
اصلاحطلبان که همین 4 سال قبل و در آستانه انتخابات 96 با دوقطبی سازی؛ اذهان عمومی را از روی کار آمدن نامزد اصولگرایان با رمز عملیاتی «سوریهای شدن ایران» میترساندند، حالا بهمانند شورشیهای شهر فاروق عدهای را به قیام مسلحانه دعوت میکنند...
** موسوی خوئینیها و دار و دسته نیاوران
آقای حجاریان خوب میداند که اصلاحطلبان دیگر آن ارجوقرب قدیمی را ندارند، ازاینرو با تندتر کردن فضا به دنبال امتیاز گیری برای گروه مطلوب به خود است، او میداند؛ هرقدر سطح رادیکالیسم بالا برود، گروههای خاکستری بیشتر به صحنه میآیند، این تابع ریاضی در حالت سیاسی همان کلید طلایی است که او اینگونه از آن نام میبرد: «نصف اصلاحطلبی زیرزمین است»! بالا آمدن زیرزمینیها، شورشهای کور خیابانی را تقویت میکند؛ از همین رو، میتوان روی آنها حساب ویژه کرد.
با این شیوه اصلاحطلبان هم از مسئولیت خود در هشتساله گذشته در دولت روحانی شانه خالی کردهاند و هم با حمایت از یک قیام خیابانی؛ نظریه «دولت آشوب» در کتاب مدیریت بر ناشناختهها تألیف استیسی رالف را به آزمایش گذاشتهاند؛ حجاریان اندیشمند متمایل به سوسیالدموکراسی با بهرهگیری از نظریه جامعهشناختی حسین بشیریه (منتشر در سال 1387) به دنبال آن است مأموریت نا تمام خرداد 88 را در بهار 1400 پایان دهد.
این عملیات بزرگ باوجود شکست بخش اول آن با سقوط دولت ترامپ شکست پروژه فشار حداکثری (زمستان داغ) همچنان روی میز رابرت مالی نماینده بایدن در امور ایران و سازمانهای جاسوسی مرتبط قرار دارد؛ اقدام سفیر انگلستان در تهران در شرکت در یک اعتراض خیابانی در زمستان سال قبل سندی مهم بر این ادعاست.
سناریو جدید اصلاحطلبان با حمایت قطعی سرویسهای خارجی، موبهمو شبیه ایده گروهک نفاق است، آنها به آن نظریه قدیمی رنگ و لعاب زدهاند؛ اما محتوای هر دو یکسان است؛ در این فضای سیاسی پرحادثه تکلیف تندورهای رفورمی است و جایگیری آنها در پازل طراحیشده بهآسانی عیان است؛ اما وقت آن رسیده یک سؤال مهم نیز مطرح کرد، خط فاصله اصلاحطلبانی که حداقل در حرف خود را پیرو خط امام و رهبری میدانند با چنین طراحی ضد ایرانی در کجاست؟ آقای موسویخوئینیها که این روزها به نحو جالبتوجهی فعالشده و حلقه اشرافی مشورتی رئیس دولت اصلاحات در خیابان نیاوران، احتمالاً میتواند بهخوبی تشریح جالبتوجهی از وضعیت سربازان جدید مریم رجوی بدهد!