گردشگران کوچ یا گردشگران علاقهمند به حضور در یک تور عشایری از آن دستهای نیستند که نخواهند هزینه کنند، آنها در دسته گردشگرانی نمیگنجند که شب را در چادر بخوابند تا هزینه اقامت یا حتی غذا ندهند و دست آخر هم چیزی بهعنوان سوغات نخرند. این گروه از گردشگران گرچه ماجراجو هستند اما در تورهایی ثبت نام میکنند که هزینههایش کم نیست، ضمن اینکه سفرشان به آشنایی عمیقی با جامعه میزبان و سنتهایش منجر میشود به جای آنکه برداشتی سطحی از جامعه کسب کرده یا محدوده روابطشان به راهنما و هتلهای لوکس ختم شود. آنها گوشههایی از فرهنگ ایران را میبینند که گاه حتی بسیاری از ایرانیها هم آن را ندیده و درکی از مناسباتش ندارند.
آیا ایران بازاری برای گردشگری عشایری محسوب میشود؟ محمد ملکشاهی از فعالان این حوزه در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» با بیان اینکه از یک و نیم میلیون جامعه عشایری، 100 هزار خانواده عشایر داریم که کوچ آنها بهصورت پیاده است، میگوید: با توجه به این پتانسیل ما قادریم سالانه 40 هزار گردشگر را بپذیریم یعنی به ازای هر سه خانواده یک گردشگر داشته باشیم. همچنین از آنجا که متقاضی برای این نوع گردشگری بالاست همین موضوع روی قیمتگذاریها هم تاثیر خواهد داشت.
او در این باره به تجربه خود اشاره میکند و میافزاید: ما در سال اول برای ورود به بازار برای یک تور یک هفتهای 200 یورو را در نظر گرفتیم که در سال دوم این مبلغ به 500 یورو رسید و سال سوم به هزار یورو افزایش یافت. خوشبختانه برگزاری تورهای گردشگری عشایر در تمام طول سال امکانپذیر است و همین امر میتواند به توزیع زمانی سفر منجر شده و بازار بزرگی را شکل دهد.
ملکشاهی جامعه مخاطب خود را کسانی میداند که موضوعات سیاسی و... آنها را از سفر منصرف نمیکند. او میگوید: معمولا کسانی که تور گردشگری عشایر را انتخاب میکنند اطلاعات خوبی درباره جامعه میزبان دارند و تنها به سخنان رسانههای خارجی درباره یک کشور اکتفا نمیکنند. در همین راستا است که آنها ایرانهراسی ایجادشده توسط رسانههای بیگانه را درست نمیدانند.
کمک به خردهفرهنگها و بالا بردن اعتماد به نفس جامعه عشایری از کارکردهای تورهای عشایری است که این فعال حوزه گردشگری به آن اشاره کرده و ادامه میدهد: زمانی که عشایر ببینند سبک زندگی آنها به حدی جذاب است که افرادی از سایر کشورها برای تجربه آن به ایران میآیند ارزشمندی آن را بیش از پیش درک کرده و حاضر نخواهند شد برای داشتن مشاغل حاشیهای ایل را رها و به شهر مهاجرت کنند.
ملکشاهی در عین حال گردشگری عشایری را با هتل عشایری متفاوت میداند و میگوید: با اقامت در هتلهای عشایری هم میشود تا حدی با زندگی عشایری آشنا شد اما در نهایت به حفظ زندگی عشایری منجر نمیشود.
او با اشاره به اینکه در جستوجوی انگلیسی بیشتر شاهد بالا آمدن مراکش و مغولستان در این حوزه از گردشگری هستیم میافزاید: این کشورها فعالیتهای زیادی در این حوزه نظیر برگزاری انواع و اقسام جشنوارهها و فستیوالها انجام دادهاند درحالیکه از ظرفیت کمتری در این حوزه نسبت به ایران برخوردارند و جمعیت عشایر در ایران هم نسبت به آنها بیشتر است.
یک جستوجوی ساده در اینترنت نشان میدهد مغولستان جمعیتی 2/ 3 میلیون نفری دارد. گفته میشود 40 درصد مردم این سرزمین زندگی عشایری دارند که بیانگر جمعیت پایینتر عشایر آن نسبت به ایران است. همچنین زمستانهای بسیار سرد و تابستانهای بسیار گرم از مولفههای مغولستان محسوب میشود. با این حال در همین سرچ ساده حتی به زبان فارسی با گزینههایی رویایی درباره این کشور مواجه میشوید، اینکه آنها مردمانی هستند که به سنتها و آیینهای دیرینه خود وفادار ماندهاند، به واسطه 250 روز هوای آفتابی آن را «سرزمین ابدی آسمان آبی» نام نهادهاند، اولان باتور پایتخت آن سردترین پایتخت جهان است، مغولستانیها بهترین اسبسواران جهاناند و مغول بیاسب همانند پرندهای است بدون بال، این فرهنگ باعث شده تعداد اسبها از جمعیت انسانی پیشی بگیرد. این کشور جایی برای دور شدن از همه چیز است، زندگی در انزوا بدون هیچ وسیله ارتباطی و سرزمینی که در آن میشود فسیلهای دایناسور پیدا کرد. حال اگر دامنه جستوجو را به جای مغولستان روی ایران بگذاریم میبینیم محتوا درباره این حوزه از گردشگری حتی به زبان فارسی چقدر محدود و آن هم به چند ایل بزرگ محدود شده است. این موضوع نشان میدهد مغولستانیها توانستهاند با تولید محتوایی ایده «سرزمین ابدی- آسمان آبی» را در ذهن گردشگران خارجی حک کنند. گردشگران ایرانی کمتر میدانند در شمال غرب ایران هم شتر دوکوهانه وجود دارد، اینکه ترکمنها چه سوارکاران ماهری هستند، چه تعداد ایل و فرهنگهای مختلف در ایران داریم و اینکه کوچ همچنان در ایران اجرا میشود آن هم از دل کوههای زاگرس، در دشتهای خوزستان، در مناطق بیآب و علف کوهستان، در جنگلهای هیرکانی و... آنها کمتر سراغ این گزینه از گردشگری رفتهاند، سبکی که هم میتواند تجربهای ناب و بکر برایشان بیافریند و هم آنها را با بخشهای دیگری از فرهنگ این سرزمین آشنا کند.