سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
******
** وکیلی: ما اصلاح طلبان «صاحبِ مجلسِ عزایِ جمهوریت» نیستیم
«محمدعلی وکیلی» نماینده عضو فراکسیون امید مجلس دهم که در انتخابات مجلس یازدهم- با حدود 32 هزار رأی- از راهیابی به مجلس بازماند، در یادداشتی در روزنامه ابتکار نوشت: «ما اگر از پشت عزای جمهوریت بیرون بیاییم واقعیتهای زیادی منتظرند تا با ما حریف شوند. همه ظرفیت ما خرج همتی شد، سقف رای او مشخص شد. حتی دست به دامان تعصبات قومیتی به عریان ترین شکل برای همتی شدیم اما عیار اقبالمان عریان شد. دیدیم که چگونه تشت اقبالمان فرو افتاده است. ادباری که به لیست جمهور شد (با همه اعتباری که به پایش خرج شد)، نشان داد که ما صاحبِ مجلسِ عزایِ جمهوریت نیستیم! تعارف را کنار بگذاریم».
وکیلی در ادامه نوشت: «اگر برای ریاست جمهوری بهانه رد صلاحیت آورده شود، برای لیست جمهور چه بهانهای داریم. سخن این نیست که ردصلاحیتها، حذفها و تبعیض های سیاسی واقعی نیست؛ اما چرا این همه بهانه را میآوریم تا با واقعیت روبرو نشویم؟ مردم، شعارهای اصلاح طلبی را از زبان حریف بیشتر باور کردند تا از زبان ما...اگر این جریان میخواهد همه لکنت تاریخی زبانش و همه عقیم بودگی اش را به تبعیضهای شورای نگهبان و سخنان امثال من در نشان دادن ادبارِ خودیها، تخفیف دهد، این یعنی خود انتخاب کردهاند که اصلاحطلبی را بر دوش دیگران بگذارند».
همچنین روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «سرنوشت نهاد اجماع ساز چه می شود؟» نوشت: «واقعیت آن بود و البته هست که اصلاحطلبان علاوه بر شیوه بررسی صلاحیتها از سوی شورای نگهبان با مانع مهم دیگری به نام ازدسترفتن سرمایه اجتماعی روبهرو بودند و هستند... پایگاه اجتماعی خاصی با اصلاحات همراه نیست که در انتخابات مجلس، ریاستجمهوری یا شوراها با آنها همراه شود».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «اصلاحطلبان باید بیش از آنکه به فکر ادامه کار تشکیلاتی باشند، برای گفتمانسازی و نهادینهکردن گفتمان خود در بستر اجتماعی تلاش کنند؛ خواه این گفتمانسازی در نهاد اجماعساز شکل بگیرد و به بدنه جامعه منتقل شود، خواه اصلاحطلبان بهصورت مستقل بازهم به جامعه بروند و برای مثال گفتمانها در دانشگاهها، بازار، فضای مجازی و... ایجاد و به جبهه اصلاحات منتقل شود».
روزنامه شرق تصریح کرد: «با این اوصاف وجود یا نبود نهاد اجماعساز اصلاحات(ناسا) بدون درنظرگرفتن اصل بازگشت به جامعه امری بیفایده و عبث خواهد بود».
اصلاح طلبان همواره تلاش کرده اند تا با حمله به شورای نگهبان، خود را مدافع جدی جمهوریت جا بزنند. این در حالی است که حمله به شورای نگهبان صرفا نقش پوشش را برای این طیف ایفا می کند. پوششی برای دیده نشدن سقوط پایگاه اجتماعی اصلاحات و پوششی برای دیده نشدن کارنامه خالی و پوششی برای دیده نشدن بی برنامگی و بیگانگی با مطالبات عموم جامعه.
در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، نهاد اجماع ساز اصلاحات(ناسا) در کنار خاتمی و بهزاد نبوی و کروبی و موسوی و حجاریان و تاجزاده و علوی تبار و حزب کارگزاران و حزب اتحاد ملت و مجمع روحانیون مبارز و نهضت آزادی و...جزو بازنده های انتخابات بودند.
وقتی جریان اصلاح طلب در ماجرای قتل همسر دوم نجفی آن کارنامه را بجا می گذارد و در ماجرای حقوق های نجومی از مدیران حرام خوار دفاع می کند و در ماجرای برجام، از وعده لغو بالمره تحریم ها به وعده «هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود» می رسد، نتیجه آن می شود که در بزنگاه انتخابات، نامزد این طیف فقط حدود دو میلیون و چهارصد هزار رأی کسب می کند.
جریان اصلاحات به هیچ عنوان نمی تواند از تابلوی دفاع از جمهوریت استفاده کند. دروغ تقلب در سال 88 و دروغ اختیارات محدود از سال 92 تاکنون، صلاحیت دفاع از جمهوریت را از این جماعت سلب کرده است.
**اگر تحریم ها کاهش یابد «توان موشکی» قابل مذاکره است
روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «راز توقف پیشرفت در وین» به قلم «علی بیگدلی» فعال سیاسی اصلاح طلب نوشت: «از مواضع مقامات اروپایی و امریکایی چنین برمیآید که طرف غربی، برنامه مشخص و هماهنگ شدهای را به ایران پیشنهاد کردهاند و تهران به دلیل آنکه آن را تامینکننده شروط مدنظر مقامات ارشد کشور نمیداند تاکنون از پذیرش آن سر باز زده است. تهران تلاش دارد تا موافقت ایالات متحده را برای لغو تمامی تحریمهایی که پس از خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای وضع شد، جلب کند در حالی که شواهد و مواضع طرف امریکایی نشان میدهد دستیابی به این هدف عملا غیرممکن است».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «جو بایدن...برخی تحریمهایی را که در دوره ریاستجمهوری ترامپ علیه ایران وضع و اعمال شده را بیارتباط با موضوع برجام ارزیابی میکند و از همین رو موافق لغو آنها نیست، در مقابل ایران لغو همه این تحریمها را شرط بازگشت به برجام میداند و بر این باور است که عدم لغو تحریمها در این مرحله باعث میشود، طرف مقابل بخواهد از آنها برای وادار ساختن ایران برای نشستن بر سر میز مذاکره در موضوعات غیرهستهای نظیر سیاستهای منطقهای یا برنامه موشکی استفاده کند».
در ادامه این یادداشت آمده است: «طرفین میتوانند با یک ابتکار از این شرایط عبور کنند. پیشنهاد... آن است که تهران و واشنگتن بر سر مسائل برجامی یعنی تحریمهای اصلی نفتی و بانکی و بیمه و... در مقابل اجرای بخش عمده تعهدات هستهای توافق کنند و بعد در ادامه به گفتوگو بر سر مسائل مورد اختلاف نظیر تحریمهایی که ایالات متحده مایل به لغو آنها نیست مذاکره کنند. رخ دادن این اتفاق باعث میشود ایران از مزایای اقتصادی توافق بهرهمند شود و با دستیابی به منابع مالی خود شرایط و کاهش ضعف داخلی در حوزه اقتصاد شرایط بهتری نیز برای مذاکره پیدا کند».
علیرغم تجربه عبرت آموز و پرهزینه برجام، اصلاح طلبان همچنان مشغول گره زدن معیشت مردم به مذاکره با آمریکا هستند.
هدف آمریکا از مذاکره با ایران، به هیچ عنوان لغو تحریم ها نیست. آمریکا در پی آن است تا صرفا با وعده نسیه لغو تحریم ها، مولفه های قدرت ایران را یکی پس از دیگری از کار بیندازد.
هسته ای رفت ولی تحریم ها ماند؛ چرا؟ چون هدف آمریکا و اروپا این بود که با ابزار مذاکره، تحریم ها پابرجا مانده و صنعت هسته ای ایران دچار محدودیت گسترده شود، در ماجرای موشکی و منطقه ای نیز دقیقا همین روند مدنظر طرف غربی است.
طیف تندرو اصلاح طلب که مصداق بارز «کاسبان تحریم» هستند، در مسیر لغو تحریم ها سنگ اندازی کرده و دولت را به امتیازدهی یکطرفه و چوب حراج زدن بر مولفه های قدرت تشویق می کنند.
**کاهش مشارکت تقصیر منتقدان دولت روحانی بود!؟
«علی ربیعی» سخنگوی دولت و وزیر استیضاح شده کار که در سال 88 نیز عضو ستاد موسوی بوده است، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «یکی از مهمترین موضوعاتی که در پی هر انتخاباتی برای نظام سیاسی اهمیت مییابد، میزان مشارکت است...از سال 92 غالب تریبونهای رسمی به خطای انتخاب مردم اشاره و بر هیچانگاری دستاوردها تأکید میکردند. برساخته شدن عدم دستاورد مردم و بیاثری رأی یکی از علل مهم ناامیدی بود».
ربیعی در بخش دیگری از این یادداشت نوشت: «وقتی ناامیدی از صندوق 8 سال در ذهن مخاطب نشسته باشد طبیعی است که انتظار مشارکت پایین خواهد آمد».
یکی از نقاط ضعف جدی دولت روحانی، عدم انتقادپذیری و فاصله گذاری با کارشناسان و صاحبنظران است. سخنگوی دولت در این یادداشت، کاهش مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری را به گردن منتقدان دولت انداخته است.
وی هیچ سهمی برای کارنامه دولت در کاهش مشارکت در نظر نگرفته است. آیا عملکرد دولت روحانی در 8 سال اخیر در میزان مشارکت در انتخابات اخیر نقش نداشت!؟
آیا کارنامه دولت در بورس مثبت بود؟ در قیمت گذاری و توزیع مرغ چطور؟ آیا کارنامه دولت در حوزه مسکن و اجاره بهای واحد مسکونی قابل دفاع است؟ آیا دولت روحانی در مدیریت بازار ارز کارنامه موفقی به جا گذاشت!؟
آیا دولت آقای روحانی در اجرای طرح سهمیه بندی بنزین در آبان 98، موفق عمل کرد!؟ در اجرای سیاستگذاری دلار 4200 تومانی چطور!؟
آیا دولت روحانی در مبارزه با فساد کارنامه موفقی داشت!؟ آیا هیچ پرونده اقتصادی از بستگان روحانی و جهانگیری و نعمت زاده و آخوندی و...موجود نیست!؟
آیا دولت آقای روحانی به وعده های برجامی عمل کرد!؟ دولت روحانی به مطالبات کارگران، معلمان، مرزنشینان، تولید کننده ها، صادرکنندگان، شرکت های دانش بنیان و...به صورت جدی رسیدگی کرد؟