سرویس فرهنگ و هنر مشرق - در تاریخ 6 دسامبر 2018، طی مراسمی رسمی و ویژه در محل شهرداری کانزاس سیتی درایالت میسوری، اسکات واگنر شهردار فعلی کانزاس سیتی کلید طلایی این شهر را به «جمیله خرازی» معروف به «لیدی جمیل خرازی» اهدا کرد و در این مراسم یک ساعته واگنرِشهردار گزارشی از رشد اقتصادی و پیشرفت های شهر را در طی یک دهه گذشته به اطلاع لیدی خرازی رساند وتوجه او را به سرمایه گذاری در کانزاس سیتی، یکی از ایده ال ترین شهرها برای توسعه ساختمان سازی بویژه برای پروژه خدمات رفاهی سالمندان تشویق کرد. در این مراسم خرازی سپاس خود را به آقای واگنر اعلام داشت و گفت این سومین دیدار من از این شهر است.
خرازی در این مراسم گفت : این شهر یکی از بهترین شهرها برای سکونت در ایالت متحده امریکاست من بدون تردید این شهر را هدف و مقصد بعدی خود برای توسعه سرمایه گذاری خود در امریکا میدانم. مشروح این رویداد در نشریات و رسانههای متعدد آمریکایی و فارسی زبان انتشار یافت.
اما درباره محتوای این مراسم ابهامات فراوانی وجود دارد. «لیدی جمیل خرازی» که از سوی ملکه انگلستان به او عنوان «لیدی» نسبت داده شده چه جایگاهی در عرصه سیاسی و ایالتی دارد که شهردار کانزاس سیتی طی مراسمی به او گزارشی اعطا کرده و به صورت نمادین کلید طلایی شهر کانزاس به او تقدیم میشود. کمی جستجو درباره خرازی و یافتن عکسهایی از او با چهرههای سیاسی بالادستی در غرب ضریب کنجکاوی را در مورد او افزایش میدهد.
«جمیله خرازی» که با عنوان «لیدی جمیل خرازی» در محافل سیاسی - فرهنگی بینالمللی شناخته میشود مدیر بنیاد «فرهنگی و هنری توس» است.
بزرگداشت لعبت والا، 100 سال ترانه در ایران، تاریخ 3000 سال رقص در ایران، گل های جاویدان، تاریخ موسیقی اصیل در ایران، شعر و رقص و ترانه در سرزمین چنگ و چغانه، عشق آمد و آتش به همه عا لم زد!، جاده ابریشم، تجلیلی از امیر خسرو، جاده ابریشم، تجلیلی از امیر خسرو، جاده ابریشم، ترنم یادها و خاطره ها در غربت، ساخته شدن فیلم فولان دوی، مستند طاق کسری، زریاب، کارهای «اولین باغچه بان» از عمده فعالیتهای بسیار گران جمیل خرازی در خارج از کشور است. اما آخرین پروژه او دیگر محدود به خارج از کشور نمیشود و در یک فضای تعاملی با داخل ایران انجام خواهد شد.
خرازی با روسای دولتهای آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی دارای ارتباطات ویژهای است و بودجه اغلب فعالیتهایش توسط این دولتها فراهم میشود. وی استطاعت مالی گستردهای برای ایجاد جریان و شبکه سازی فرهنگی را در ایران داراست. خرازی در حوزههای هنری از ارتباطات خاصی برخوردار است. در این زمینه میتوان به ارتباطات او با «هوشنگ سیحون»، «احسان یارشاطر»، «مهرداد پهلبد» اشاره کرد.
بنیاد توس
تنها عنوان «جمیل خرازی» مدیریتی موسسه ای با عنوان «بنیاد توس» است که با اهداف برگزاری پروژههای بزرگ فرهنگی تاسیس شده است. بنیاد «توس» در انگلستان تحت عنوان بنیاد خیریه در سال 2006 تاسیس شد که از سایر شرکاء و همراهان جمیل خرازی در پروژههای پرخرج بینافرهنگی میتوان به چهرههای زیر اشاره کرد:
1-بارونس کارولاین کاکس کویینزبری از نمایندگان مستقل مجلس لردهای بریتانیا و نایب رییس آن بین سال های ١٩٨٦ تا ٢٠٠٤ بود. وی در ضمن ریاست گروه فراحزبی پارلمانی در ارتباط با ارمنستان و ریاست دانشگاه لیورپول را به عهده دارد. کاکس موسس انجمن خیریه کمک های بشردوستانهای هستند که هدف خود را بهبود شرایط کسانی که تحت فشارآزار و سرکوب قرار دارند، می داند (موسسه هارت) و بواسطه برنامه های این بنیاد سفرهای متعددی به ارمنستان، برمه، تیمور شرقی، هندوستان، نیجریا، اوگاندا و سودان داشته است، کاکس از نخستین حامیان بنیاد توس است.
2- پروفسور کولم اوموییرارتی از حامیان بنیاد توس، در حال حاضر مدیر مدرسه هاریس دانشگاه شیکاگو و از اعضای ارشد مرکز تحقیقاتی اذهان عمومی در آمریکا است. او به عنوان یکی از متخصصان تغییر بافت و مختصات فرهنگی به زعم خودشان غیر دموکراتیک به شمار میرود. وی از محققین اصلی بنیاد ملی علوم آمریکا و از مبتکرین شیوه های نمونه برداری آماری در بررسی های حضوری محسوب می شوند. اوموییرارتی به عنوان مشاور با بسیاری از موسسات دولتی و خصوصی در آمریکا، انگلستان، ایرلند، ایتالیا و هلند همکاری می کند و از طریق سازمان ملل، کمیسیون جامعه اروپایی، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و انجمن بین المللی ارزیابی های آموزشی در کشورهای دیگری نظیر چین، میانمار، منیا، پرو و لسوتو نیز فعالیت داشته است.
3-پروفسور سوزان مییر ، مدیرمدرسه هاریس در دانشگاه شیکاگو بین سال های ٢٠٠٢ تا ٢٠٠٩، کتب و مقالات مختلفی در باره روش اندازه گیری فقر و اثرات آن منتشر کرده اند. وی مدیریت مرکز مشترک تحقیقاتی دانشگاه شیکاگو و دانشگاه نورث وست در باره فقر را بعهده داشتند. او معاون سردبیر نشریه جامعه شناسی آمریکا بودند.
پروفسور مییر از همان ابتدای کار از حامیان پروپاقرص بنیاد توس محسوب می شدند و در برنامههای مختلف این بنیاد سخنرانیهای فراوانی داشته است. ویدر حال حاضر به تحقیق در باره تحرک پذیری نیروی کار در سنین مختلف مشغول هستند.
4-دکتر راجا کمال، از گروه حامیان بنیاد توس، معاون رییس روابط بین المللی موسسه باک برای تحقیقات سنی هستند. وی پیش از آن از نایب روسای ارشد مدرسه هاریس در دانشگاه شیکاگو و مدیر اقدامات بین المللی مدرسه کندی در دانشگاه هاروارد بودند. رشته تخصصی دکتر کمال اقتصاد و تجارت بین المللی است و قبلا در همین رشته در دانشگاه بوستون تدریس می کرد. کمال مقالات متعددی در نشریات آمریکایی و بین المللی منتشر کرده و مقالات وی به زبان های عربی، چینی، فرانسوی، روسی و اسپانیایی ترجمه شده اند.
5- محمود خوشنام، کارشناس موسیقی وپیش از انقلاب سردبیر ماهنامه رودکی را بر عهده داشت. وی در کانسرواتوارملی موسیقی ایران تدریس می کرد. خوشنام در ١٩٨٠ به آلمان مهاجرت کردند و در سال های بعدی با نشریات و رادیو های متعددی همکاری کرده است. وی برنامه های مختلفی را برای رادیوی دویچه وله آلمان و سرویس فارسی بی بی سی تهیه کرده است. حوزه اصلی کاراو در موسیقی فولکوریک و پاپ ایرانی است. خوشنام از بدو تاسیس بنیاد توس از حامیان آن بوده و در تهیه بسیاری از برنامه های آن همکاری داشت. او در 24 اسنفد 1399 درگذشت.
6-شیوا شفیقیان دکتر کودکان و عضو کالج سلطنتی اطبای انگلیس است. پس از بازنشستگی به تحصیل در رشته هنر پرداخته و در حال حاضر به نقاشی اشتغال داردو اخیرا اولین دفتر اشعار خود را منتشر کرده اند. وی از همان ابتدای کار از حامیان بنیاد توس بودند و در برگزاری اغلب برنامه های آن همکاری داشته و از اعضای گروه مشاورین آکادمیک آن محسوب می شوند٠.
7-جین لوئیسون از پژوهشگران موسسه مطالعات عربی و اسلامی دانشگاه اکستر و بخش موسیقی مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن است٠ او فارغ التحصیل دانشگاه شیراز و مسلط به زبان فارسی است٠یکی از آخرین کارهایلوئیسون پروژه گردآوری برنامه گلها برای کتابخانه موزه بریتانیا بود٠وی در حراست از این مجموعه مهم نقشی کلیدی داشته است. لوئیسون از ابتدای تاسیس توس با آن همکاری داشته و در تهیه و اجرای چندین برنامه آن، بویژه برنامه گلهای جاویدان، کمکهای مستقیمی به آن کرده است وی در گروه مشاورین آکادمیک بنیاد توس فعالیت میکند.
8- دکتر لئونارد لوئیسون استاد ارشد موسسه مطالعات عربی و اسلامی دانشگاه اکستر در زبان و ادبیات فارسی، اشعار و ادبیات عرفانی و تاریخ ایران است، تخصص وی ترجمه اشعار عرفانی ایرانی است٠ دکتر لوئیسون در ضمن سردبیری سالنامه «بررسی مولانا رومی» که به مطالعات آکادمیک در باره مولوی اختصاص یافته است، را بر عهده دارد٠وهمچنین چندین کتاب در باره صوفی گری در ایران و معرفی صوفیان مهم آن، منجمله عطار، مولوی، حافظ و شبستری، منتشر کرد٠ مقالات او در انسیکلوپدی های مختلفی نظیر “عشق در مذاهب جهانی”، “اسلام” و “ایرانیکا” نیز منتشر شده اند٠ لوئیسون با بنیاد توس همکاری داشته و از اعضای گروه مشاورین آکادمیک آن محسوب میشود.
بیشتر بخوانید:
بررسی افراد ذینفوذی که در بنیاد توس فعالیتمیکنند نشان میدهد که این بنیاد برخلاف سایر نهادهای کنشگر فارسی زبان از نیروهای انسانی متخصص بینالمللی با ارتباطات سیاسی خاص برای پروژههای بزرگ بهره میبرد. این بنیاد قصد دارد پس از مدتهای فعالیت در حوزه برنامههای بنیافرهنگی در خارج از کشور، پروژههای بسیار بزرگی را در ایران فعال کند.
یکی از اهداف فرهنگی خرازی احیای مسیر فرهنگی پهلوی دوم است که به صورت سمبلیک در جشن هنر شیراز تجلی داشت. با توجه به ارتباطات اعضای بلند پایه بنیاد توس و جمیل خرازی با دموکراتهای و قدرت گرفتن آنان در ایالات متحده، حمایتهای دوچندانی از فعالیتهای توس صورت خواهد پذیرفت. با توجه به علاقه دموکراتها به پروژههای فرهنگی، پروژههای چهار سال آینده و راهبردی توس در داخل کشور به وسیله شبکههای مجازی گستردهتر خواهد شد. البته اجرای این پروژهها محدود به ایران نمیشود و اغلب پروژههای بینافرهنگی توس دامنه جغرافیایی جاده ابریشم را در برخواهد گرفت.
بنیاد توس با اجرای «صدای قدغن» فاز داخلی فعالیتهایش را آغاز خواهد کرد. پروژه جدید این بنیاد که ریل گذاری آن طی سنوات پیشین از طریق گروه های میانجی در داخل و عناصر مرتبط آنان کلید خورده ظاهر حمایت از تکخوانی زنان است.
پروژۀ صدا قدغن
پروژه «صداقدغن» بنیاد توس از حیث تولید هزینه برای جمهوری اسلامی از پروژههای فخرآور، نیما زم، مصی علینژاد گزافتر خواهد بود و هدف از اجرای این پروژه افزایش تنشهای اجتماعی، سیاسی در داخل است با این تفاوت که در پوشش فعالیتهای هنری تعریف شده اما خطرات و آسیبهای آن دستکمی از پروژههای ضداجتماعی علینژاد ندارد. ابعاد اجرایی پروژه «صدا قدغن» به شهبال شبپره سپرده شده که در قالب گروه «اپیک» با حمایت بنیاد فرهنگی و هنری «توس» تولید خواهد شد.
این پروژه با هدف پشتیبانی از ممنوعیت آوازخوانی زنان، یا سایر محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی مرتبط با زنان است که در ساختاری موسیقیایی تعریف شده و آواز خوانان زن را در صورت طی مراحل آکادمیک به خارج از کشور هدایت خواهد کرد. این برنامه که یک «رئالیتی شو» (برنامه واقعگرایانه) موسیقی ایرانی است بصورت هفتگی و در ساختار گستردهای از شبکههای اجتماعی پخش میشود.
بیشتر بخوانید:
شهبال شبپره، کارگردان، تهیهکننده، و مجری این برنامه در گفتوگو با صدای آمریکا میگوید : «این پروژه برای کمک به زنان هنرمندی است که زجر کشیدند، زندان رفتند یا شکنجه شدند، و حالا پس از خروج از کشور، با محدودیتهای بیشتری مواجه هستند، به عبارتی از چاله به چاه افتادند، چون به دلیل عدم آشنایی به زبان، یا شرایط نامناسب مالی در وضعیت دشواری زندگی میکنند و امکان فعالیت هنری را ندارند. » این برنامه شامل قسمتهای متنوعی است که از جنبههای مختلفی، واقعیتهای زندگی زنان هنرمندی را به تصویر میکشد که به تبعید اجباری تن دادهاند و تبعیض جنسیتی را با درد و اجبار تحمل میکنند، بانوانی که در رویای شنیده شدن، حتی فریاد یا صدایی برای اعتراض ندارند.»زنان ایرانی در خارج از کشور یا فارسیزبانهای افغان یا تاجیک، میتوانند در این رقابت شرکت کنند، و نمونههای تصویری خود را با استفاده از موبایل یا گوشی همراه، و با توجه به شرایطی که در تارنمای مربوطه ذکر شده است، برای ما بفرستند. این نمونهها در چند مرحله گزینشی، توسط هیأت داوران که از چهرههای کاربلد موسیقی هستند، و کاربران اینترنتی بررسی، و انتخاب میشوند، و در نهایت سه هنرمند زن برگزیده میشوند تا از این کمکها استفاده کنند.»
او تأکید میکند که خدمات هنری به این افراد ارائه میشود، و بنیاد توس هزینه ضبط آهنگ، تولید آلبوم، تهیه نماهنگ، و برگزاری کنسرت برای این خوانندگان را تقبل میکند، و آنها را در گسترش فعالیتهای موسیقایی خود یاری میدهد.»
پس از این پروژه بنیاد توس قصد دارد پروژه رقص دختران ایرانی را دنبال کند و کاملاش مشخص است که دگرگونی سازمان یافته اجتماعی را با توجه به تکنولوژی روز کلید خواهند زد. بیبیسی فارسی، ایران اینترنشنال و صدای آمریکا از حاشیههای این برنامه به صورت مشخص بهرهبرداری فراوانی خواهند کرد و شبکه من و تو این رویداد را از زویای هنری پوشش خواهد کرد.
آنچه توس در پروژه صداقدغن دنبال میکند بسیار قابل اعتناست و پرسش این است که نهادهای تامین کننده امنیت فرهنگی چگونه با این آکادمی گسترده استعدادیابی ساختار شکن مواجه خواهند داشت و برای متوقف کردن چنین پروژههایی آینده هدایتگران عرصه فرهنگ و هنر برنامهریزی خاصی را تدارک دیدهاند!؟