سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
احتمال "تکرار آبان 98" در سایه ادامه القای ناامیدی
محمدرضا خاتمی، از دستگیرشدگان فتنه 88 اخیراً طی اظهاراتی در کلابهاوس که سایت اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، گفته است:
"مردم از تغییرات سیاسی ناامید هستند و به دنبال رفع مشکلات اقتصادی هستند"! [1]
* رجال سیاسی یک کشور در تمام ازمنه و در تمام حکومتهای معاصر و گذشته تاریخ؛ 2 شأن اصلی دارند.
یکم: امید دادن معقول به مردم
دوم: تأکید بر نقش مردم و ایجاد آشتی میان حکومت و مردمسالاری
چه رجلی که این 2 شأن را نداشته باشد یا رعایت نکند عملا با دشمنان شمشیر به دست یک ملت هیچ تفاوتی ندارد. زیرا مملکت یا جای امیدواری است یا جای ناامنی! و کشوری که مردم در حکومتش جایی نداشته باشند رو به اضمحلال است.
با عنایت به این بدیهیات عقلانی بایستی اشاره کرد که اصلاحطلبان ستادی با تحریم دو انتخابات سالهای 98 و 1400 بصورت رسمی از مردمسالاری خارج شدهاند.
و در بحث امید دادن به مردم نیز عملا چیزی جز آنچه که خاتمی مبنی بر ناامیدی گفته است؛ چیزی از ستاد اصلاحات شنیده نمیشود!
جدای از اینها اگر هم کسانی از مردم به بلیه ناامیدی دچار شدهاند؛ این قضیه به شخص آقای خاتمی و دوستان ایشان مربوط است که یک گزینه ناکارآمد را طی 8 سال گذشته در دامن رأی مردم گذاشتند و صراحتا خود را تضمین او نامیدند. تضمینی که البته هرگز به مسئولیت خود وفا نکرد و امروز به جای انجام وظیفه؛ به تکرار آبان 98 میاندیشد!
مردم ایران باید دشمنان خود و کسانی که برای آنها رهاوردی جز ناکارآمدی و ناامنی ندارند را بشناسند و از آنها بر حذر باشند.
ندیده گرفتن این هشدار و میدان دادن به کسانی که نه امید میدهند و نه مردمسالاری را قبول دارند؛ به آنچه میانجامد که زمانی مصطفی تاجزاده گفته بود... "تکرار آبان 98 در سطحی وسیعتر و خشنتر"!
***
حکیمیپور: فعلا به رئیسی مهلت میدهیم!
احمد حکیمیپور، عضو سابق شورای شهر تهران و کسی که نامش در دروغ املاک نجومی علیه کارآمدی شهردار سابق تهران زیاد برده میشد، در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا اظهار کرده است:
"اصلاحطلبان باتوجه به وعدههایی که دولت داده است طبیعتاً یک مدتی را مهلت میدهند و شرایط را رصد میکنند تا ببینند این وعدهها به کجا رسیده است و بعد از چندماه شروع به ارزیابی خواهند کرد چرا که وظیفه نهادها، احزاب، تشکلها و جریانات سیاسی همین است که رقیبشان را رصد و کارکرد و عملکردشان را بررسی کنند تا ببینند بین وعدهها و آن چیزی که رخ داده چه فاصلهای وجود دارد و وعدهها به کجا رسیده است؟ لذا این کمترین وظیفه یک مجموعه سیاسی است که دولت مستقر را هم نقد و هم یاری کند و کمک کند مشکلات درست دیده شود تا به نحو احسنت برطرف شوند. "[2]
*اساسا شخصی و جریانی که دست به تحریم انتخابات میزند؛ هیچ حقی برای اظهار نظر درباره شرایط کشور و مهلت دادن یا ندادن به گزینه پیروز انتخابات ندارد.
چه اینکه او از دموکراسی خارج شده و کسی که از دموکراسی خارج شده، شرایط و فرایندهای اجرائیات کشور را نمیفهمد که بخواهد درباره آنها سخن بگوید. بلکه او فقط به اسلحه و شورش و پایان سیاست میاندیشد و در جایی که اسلحه باشد، سیاست نیست.
جالب است که مردم باید بدانند کسانی از دوستان آقای حکیمیپور مثل محمدرضا تاجیک و سعید حجاریان صراحتاً از پایان سیاست و پایان اصلاحات صندوقمحور سخن گفتهاند.
فلذاست که همه منتظر رؤیت آتش دهانه سلاح این افراد هستند نه منویات سیاسی آنها!
قابل تأمل است که آقای حکیمیپور، "رصد رقیب" را از وظایف جریانات سیاسی میداند اما درباره جنایت "تحریم انتخابات از سوی جریان خاص" هیچ سخنی نمیگوید...
از طرفی مگر اصلاحطلبان چه کارنامه مشعشعی در اجرائیات کشور و یا کارآمدی دارند که مدعی رصد عملکردی رقیب هستند؟ زیرا کسی شایسته رصد و نمرهدهی است که خود دانای کار باشد و در سطحی بالاتر از سوی مردم شناخته شود.
در بحث وعدههای دولت جدید به مردم نیز همان فرایندهای سابق تکرار خواهد شد.
اگر دولت موفق شود و به وعدههایش عمل کند؛ با اقبال عمومی مردم در بحث رضایتمندی و در انتخابات آتی مواجه خواهد شد.
و اگر موفق نشود و وعدههایش صرفا مجلسآرایی بوده باشد؛ مردم میفهمند و در انتخاباتهای بعدی به گفتمانهای دیگر رأی میدهند. زیرا مادام که سیاست و صندوق رأی باشد؛ راه حل مشکلات هم پیدا میشود.
در این میانه البته هیچ جایی و هیچ شأنی برای تحریمکنندگان انتخابات نیست.
***
ایران بیعمل است یا شما!؟
احمد مسجدجامعی، فعال چپ و عضو سابق شورای شهر تهران در بخشی از یک یادداشت در شماره پنجشنبه گذشته روزنامه اعتماد پیرامون افغانستان نوشته است: دشمنان اندیشه انساندوستی قصد جان و مال و ناموس این و آن کردهاند. به دشمنیها دامن زدهاند و به آوارگیها افزودهاند. حقوق مشترک انسانها را فراموش کردهاند و پای بر شکافهای قومی میفشارند. مفهوم «ملت یکپارچه افغانستان» گرفتار چندپارگی مذهبی و قومی شده است. آیا آدمکشی بیشتری در پیش است؟ آیا نسلکشی مدرن گسترش خواهد یافت؟ آیا کوچ و مهاجرتهای ناخواسته و اجباری در راه است؟ آیا حقوق زنان و کودکان به صورت سازمانیافتهتری زیر پا نهاده خواهد شد؟ اگر آن روز در مدارس دخترانه و پسرانه و دانشکدهها و دانشگاهها و محافل علمی و فرهنگی و نمایشگاههای کتاب بمبگذاری میکردند، امروز قرار است به شکل ساختاری با درس و بحث و مدرسه و فرهنگ و هنر و آموزشهای جدید مقابله شود؟ از نابودی مظاهر تمدن و مردمسالاری در افغانستان چه کسانی سود میبرند؟ تشکیل «امارت» با حذف مردم، مطابق کدام آموزه اسلامی و انسانی است؟
او در ادامه میافزاید:
"و بالاخره، چه کسانی از چنین وضع آشفتهای سود میبرند؟ از شرایط پیداست که همسایه غربی افغانستان، ایران، بهرغم آن همه دلبستگیها و یگانگیها امروز به بیعملی افتاده است"!
مسجدجامعی همچنین مینویسد: کشوری که سالهای طولانی میزبان صدها هزار افغانستانی بوده و در دل خود هزاران دانشمند و ادیب و آهنگساز و خوشنویس و هنرمند و نویسنده و گوینده و خواننده و فیلمساز و خبرنگار و پزشک و مهندس و صنعتگر و مدیر و صاحبان مشاغل و حرف آزاد را پرورش داده... تاثیرگذاری چندانی در این وقایع ندارد و همه ایرانیان و ایراندوستان و دلبستگان به پیامهای معنوی ادبیات و زبان فارسی نگران از بین رفتن بیشتر انسان و انسانیت و انسانیات در وقایع امروز افغانستان هستند. آیا غده سرطانی دیگری در منطقه، دیوار به دیوار ما در حال شکلگیری است؟ [3]
*پیشنهاد عقلانی به اصلاحطلبانی که مدعی بیعملی ایران در قبال رخدادهای افغانستان هستند، پیش از این و از سوی برخی تحلیلگران کشور ارائه شده و آن اعزام این افراد به افغانستان برای نبرد با طالبان است!
اما ظاهرا این پیشنهاد عقلانی به گوش آقای مسجدجامعی نرسیده و ایشان هنوز در جریان قرار ندارد که مرزهای افغانستان باز است و ایشان در صورت واقعی بودن حرفهای فوق میتوانند به افغانستان اعزام شوند و به جای لاف در غریبی، برای چیزهایی که مدعی آن هستند جانفشانی کنند.
دقت شود که این حرفها نه یک طعنه سیاسی بلکه دقیقا یک محاجه عقلانی است.
محاجهای که نشان میدهد رجال یک جریان سیاسی چند مرده حلاجاند!؟
مسئله مهمتر اما بیدانشی رجال جریان سیاسی خاص درباره فضای بینالمللی و علم دیپلماسی است...
آنها نمیدانند که در دیپلماسی، دوست و دشمن دائمی وجود ندارد. و قدم اول در روابط بینالمللی نیز "حفظ منافع کشور" از طرق صلحآمیز است.
دانستن همین دو مفهوم ساده، رویکرد عقلانی و راهبردی جمهوری اسلامی ایران نسبت به قضایای افغانستان و استیلای طالبان بر این کشور را به وضوح هرچه تمامتر برای جویندگان حقیقت توضیح میدهد.
***
1_ https://etemadonline.com/content/514492
2_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1131458
3_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/173721