رکسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره
اینک میخواهیم از اختلالی سخن بگوییم که متاسفانه در کشور ما شایع است و در بسیاری موارد برای فرد مبتلا آشکار و شناخته شده نیست و حتی به دلیل فرهنگ جامعه ما بسیاری از اطرافیان، ویژگیهای افراد مبتلا به آن را با غیرت مردانه، تعصب، حسادت زنانه و گاه با حمایت و مراقبت و دلسوزی یا حتی دینداری اشتباه میگیرند و در نتیجه نسبت بدان سکوت میکنند و به جای درمان فرد بیمار یا دارای اختلال، خود را با استانداردهای بیمار او سازگار میکنند!
این اختلال، همان اختلال شخصیت بدگمان است که البته در اشکال حادتر و بیمار گونه تری هم ظاهر میشود. نوع حاد و بیمار گونه تر آن، به دلیل شدت و مخرب بودن نشانهها زودتر شناسایی میشود و اغلب، کار بیمار به بستری شدن در بیمارستان میانجامد تا روال درمان انجام شود.
اما در حالت اختلالی آن، ما اغلب با افرادی روبرو هستیم که شک و تردید ناسالم نسبت به محیط و اطرافیان دارند و در واقع گمان میکنند همه افراد بد، ناسالم و مجرماند مگر آن که خلاف آن ثابت شود! در حالی که انسانهای سالم درست برعکس این نظر را دارند یعنی معتقدند کسی بد یا مجرم نیست مگر آن که خلاف آن اثبات شود.
نشانههای رفتاری
معمولا افراد بدگمان، نسبت به همه افراد، بیاعتماد و شکاک هستند و مسوولیت احساس بیاعتمادی خود را به عهده نمیگیرند و آن را به دیگران نسبت میدهند.
اینها اغلب تحریک پذیر، پرخاشگر و خشمگیناند و حالت متخاصم دارند. افراد متعصب و جزم اندیش، افرادی که مدارکی دال بر تخلف دیگران از قانون گردآوری میکنند، کسانی که به همسر خود بدون وجود دلایل و مدارک کافی سوء ظن مرضی دارند و اشخاص بدعنقی که اهل دعوا و مرافعهاند و... اغلب دچار اختلال شخصیت پارانوئید یا همان اختلال شخصیت بدگمان هستند.
این افراد مشغولیت دائم ذهنی و شکی اثبات نشده در مورد وفاداری یا قابل اعتماد بودن دوستان و اطرافیان دارند و از اعتماد کردن به دیگران اکراه داشته و حتی اگر کسی یک بار به آنها توهین کرده، آسیبی رسانده یا بیاحترامی کرده باشد، هرگز او را نمی بخشند.
همچنین افراد با اختلال بدگمان، چنانچه با کوچک ترین نکته ای احساس کند به شخصیت یا اعتبارش لطمه وارد شده است (حتی اگر دیگران چنان معنایی را در آن نکته نیابند) شتابان واکنشی خشمگینانه نشان میدهد یا به ستیز میپردازد. معمولا تنش عضلانی، ناتوانی از آسوده بودن، نیاز به کاوش محیط برای یافتن سرنخها و... از ویژگیهای این بیماران است.
حالت عاطفی آنان اغلب جدی است. برخی از پیش فرضهای آنها در بحث و جدل هایشان ممکن است نادرست باشد اما در بسیاری موارد گفتاری منطقی و حتی گاه بسیار شیوا دارند. همچنین ویژگی بنیادین شخصیت پارانوئید یا بدگمان، میل نافذ و فراگیری برای تفسیر کردارهای دیگران به رفتاری است که گویا به قصد تحقیر یا تهدید بیمار انجام شده است.
این تمایل در آغاز بزرگسالی شروع شده و در زمینههای گوناگونی نمایان میشود. بنابراین دوستان چنین افرادی نباید در میان جمع با آنان شوخی کنند و بهتر است از ورود به دنیای شخصی ایشان بهطور جدی خودداری کنند ولو این کار با نیت نیک و به قصد حل مشکلات و دشواریهای زندگی آنها باشد.
یک بار جرقه زدن بدبینی در ذهن اینگونه افراد به آتش شعله وری میانجامد که بسیار بعید است تا پایان عمر آنها خاموشی گزیند. افراد دچار این اختلال، تقریباً همیشه منتظر آن هستند که دیگران به شیوهای آنها را استثمار کرده یا به آنها زیان برسانند. آنها در بسیاری از اوقات بدون هیچ توجیهی، در وفاداری یا راستی (صداقت) و امانتداری دوستان و همکاران خود تردید میکنند.
این افراد در زندگی زناشویی و جنسی خود نیز اغلب به نوعی حسادت بیمارگونه و مرضی دچار میشوند و بالاخره روزی این شک و بدگمانی بدون دلیل و مدرک خود را نسبت به وفاداری همسر یا شریک جنسیشان بیان میکنند و از آن به بعد زندگی را برای همسر و خانواده خود تلخ و زهرآگین میکنند. بنابراین توصیه میشود چنانچه طی دوران آشنایی و نامزدی و حتی عقد همسر متوجه نوعی غیرت یا حسادت شدید یا بیمارگونه شدید، حتماً برای ارزیابی به متخصص مراجعه نمایید.
متاسفانه در زمان ازدواج، افرادی با برخی اختلالات دیگر شخصیتی جذب افراد دارای این اختلال میشوند ، اما حتی این افراد هم به زودی متوجه میشوند که بدگمانی شریک زندگی آنها غیر قابل تحمل است و احساسات مثبت آنها به زودی با ترس و کابوس و تنفر جایگزین میشود.
متاسفانه بیماران دچار اختلال شخصیت پارانوئید، تا پایان عمر در کار و زندگی با دیگران مشکل دارند. مشکلات شغلی و زناشویی در این بیماران شایع است. اینها برای این که درمان شوند نیاز به مصرف دارو و روان درمانی بلندمدت دارند. هر چند که تقریبا به ندرت در صدد درمان بر میآیند و از این که آنها را مجبور به درمان کنند ناراحت و ناراضی میشوند. این اختلال در مردان بیش از زنان شایع است.
خود را گول نزنیم
متاسفانه افراد دارای این اختلال بیشترین ضربه را به همسر و خانواده ی خود وارد میآورند بنابراین هنگام ازدواج طرفین باید با توجه به توضیحات داده شده نهایت دقت خود را در تشخیص این اختلال به عمل بیاورند و این اختلال را به حساب محبت و عشق، غیرت یا تعصب نگذارند. شاید به همین دلیل است که طلاقهای ناشی از اختلال بدگمان یکی از طرفین، درصد بالایی از دلایل طلاق را تشکیل میدهد.
برای خواندن بخش دوم -بد گمانی- اینجا کلیک کنید.