سرویس سیاست مشرق- ورود هماهنگ سلبریتیهای سفارشی به فاز اقدامات ضد امنیتی پیامی قابلتأمل در خود دارد. دو حرکت همزمان از سوی برخی چهرههای ورزشی، هنری و موسیقیایی (تحت عنوان سلبریتی) با اجرای یک عملیات عمیق روانی و دیگری نشان دادن آدرس درب چند سفارتخانه خاص نشان میدهد این ورود و خروج اتفاقی نیست.
این روزها برخی سلبریتیها در قامت رهبر اغتشاشات عرضاندام کرده و مدتی بعد کشور را ترک میکنند، این اقدام را باید فراتر از عملیات جذب مخاطب، امیپرشن سازی و یا لایک زدن تفسیر کرد. به نظر میرسد یک عملیات حسابشده افسار تجمعات رادیکال را به سمت و سوی تحریکی پرمخاطب اما بی رهبر هدایت کرده تا هزینه واکنش به آن را پایین بیاورد.
دیماه 96 برای نخستین بار سرویسهای اطلاعاتی غربی از پروژه «سایبریسازی اغتشاش» پردهبرداری کردند، این عنوان به معنای آن بود که صدها هزار اکانت جعلی در شبکههای اجتماعی مخاطب را بمباران روانی کرده تا قدرت تحلیل را از او ربایش کنند. در آن زمان یک کانال تلگرامی توانست برای مدتی کوتاه شیب آشوبها را بهشدت تند کرده و به تعبیر ادمینش فضا را داغ کند. کانال تروریستی آمد نیوز سعی کرد ستاره آشوبها باشد و با طراحی آموزشهای چریکی قشر خاکستری را به دنبالکننده خود تبدیل کند. در آبان 98 مسئولیت پروژه روی دوش یک کانال تلویزیونی قرارگرفته و شبکه اینترنشنال با حمایت مالی وهابیها و گرای اطلاعاتی انگلیسیها صحنهگردانی کرد.
اما در دور جدید از پروژه اغتشاش سایبری بعد و دامنه عملیات عوض شد! اگر در دو عملیات پیشین مرجعیت در اختیار یک رسانه خاص قرارگرفته بود؛ این بار چندین و چند اکانت با ترندسازی یک کد خاص (اسم رمز) و تعمیم آن به چندین مرجع، سناریو را خط به خط پیش بردند.
اما در این مدل عملیاتی به دلیل آنکه ماهیت آن پوشیده شده و فاقد لیدر بود، برای آن یک نقاب طراحی شده و وزنه سایبری سلبریتیها اهمیت پیدا کرد. سلبریتیها به دلیل داشتن خط مشترک با قشر خاکستری میتوانستند خلأ وجود رهبری در اغتشاش را پوشش دهند. ازاینرو با فرستادن چند سیگنال از داخل و خارج از کشور برخی چهرههای هنری و ورزشی بهصف شدند تا به پروژه اغتشاش خاصیت جنبشی پیدا کند.
به صحنه آوردن سلبریتیها زدن یک تیر با دو هدف بود؛ از سویی با حداقل هزینه عملیات اغتشاش امکان بهرهبرداری از ظرفیت اجتماعی و رسانهای موجود را پیدا میکرد و از سوی دیگر میتوانست خیلی سریع خاصیت بینالمللی یافته و شنونده جذب کند.
سلبریتیها اقدامات وحشیانه چون آتش زدن اماکن عمومی، حمله به پلیس، کشیدن چادر از روی سر زنان و قتل و غارت اراذلواوباش روتوش کرده و به آن ساحت روشنفکری میبخشیدند، ازاینرو دشمن این بار بهجای بهره بردن از یک سرویس خاص رسانهای (بیبیسی در فتنه 88، آمد نیوز در اغتشاش 96 و اینترنشنال در آبان 98) روی شبکهای متشکل از اکانتهای فیک و سلبریتیها سوار شد تا یک پله بالاتر در «جنگ اغتشاش سایبری و اینترنتی» بازی کند.
کمپین قیچی کردن و جنگ سایبری سلبریتیها در تهران
شهرآشوب سازی محفل تهران در اغتشاشات
از حاشیه به متن آمدن فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در شبکههای اجتماعی، باعث شده است تا پرسشهای عقلانیت ساز حرف و سخن، به حاشیه برود. در این وضعیت هر فرد یا گروهی که مخاطب بیشتری دارد بهصورت طبیعی در سطحی بالاتر بازی خواهد کرد، در این وضعیت فیلترهای راست آزمایی حذفشده و جنگ شایعات روی حقیقت سایه خواهد افکند.
آنچه امروز از تلاش سلبریتیها در به دست آوردن رهبری اغتشاشات قابلملاحظه است تنها نوک کوه یخی است که تلاش دارد لشگری از سایبریها و برخی سیاسیون را با خود همراه سازد. در حالی سلبریتیها از سوی دولت با رشوه معافیت از مالیات عزادار اغتشاشات شدهاند که بسیاری از آنها پای ثابت محفل پولشویی موسوم به «حراج تهران» بوده و گردش مالی حاصل از نقاشی یا کاردستیشان چندین میلیارد تومان بوده است.
نکته قابل توجه آنکه منفعت طلبی و رفتار پراگماتیستی ماهیت سلبریتیها است؛ این وضعیت باعث میشود بسیاری گمان کنند که این طبقه خاص اجتماعی توانایی اکت(عمل) سیاسی نداشته و ندارند! اما ماجرای اغتشاشات اخیر این تصور ذهنی را بر هم زد.
واقعیت آن است که استفاده از ظرفیت سایبری سلبریتیها در پروژه اغتشاش ناگهانی نبوده و سرویسهای اطلاعاتی غربی در چند مرحله آن را تست و ارزیابی کردهاند.
برای درک بهتر ماجرا نتایج دو کیس خاص را مورد بررسی قرار خواهیم داد:
مورد اول: متواری شدن یک بازیگر سینمایی «مهناز افشار» از کشور و اجرای پروژه کشف حجاب تدریجی با هدف سنجش فضای داخل کشور است. این بازیگر به صورت قدم به قدم توسط سرویس اطلاعاتی کشور آلمان(پوشش موساد) مورد ارزیابی قرار گرفته و حتی امکان استفاده او از منابع مالی سعودی در شبکه MBC اتفاقی نبوده است، هدف آن بود که این فرد به مرور طعمهای برای یارگیری از داخل باشد.
مهناز افشار از کشف حجاب تدریجی تا جذب نیروی مستعد از داخل کشور
مورد دوم: مربوط به وریا غفوری بازیکن سابق باشگاه استقلال تهران است که عرض بازی سرویسهای اطلاعاتی غربی را نمایش داد. در آن ماجرا با بهرهگیری از یک بازیکن فوتبال امکان استفاده از قدرت هیجانی و خشونت استادیومی مورد ارزیابی قرار گرفت، اسناد موجود نشان میدهد که حتی روی پشتیبانی قومی و مذهبی این سلبریتی ورزشی نیز حسابشده بود.
بعدها به دلیل محدودیتهای خاصی که وریا غفوری داشت (ازجمله ضریب هوشی پایین و سطح ظرفیت کششی) این پروژه از غفوری به علی کریمی منتقل شد. کریمی به دلیل گستره مراودات شخصی با دیگران و هیجانی عمل کردن گزینهای بهتر از کاپیتان سابق استقلال برای یک عملیات ضربتی و تاکتیکی محسوب میشد.
علی کریمی با کمک یک خبرنگار ورزشی به سرویس اطلاعاتی غربی در امارات متصل شده و پس چند سری رفتوآمد به آن کشور و نیز یک پایتخت اروپایی بهعنوان عامل اصلی جایگزین وریا غفوری شده است. او با تشکیل یک گروه از ورزشکاران و نیز برخی هنرمندان دریکی از شبکههای اجتماعی بهتدریج آنها را جذب کرده است. کریمی با محاسبه احتمال ردگیری و دستگیری در تهران کلیه اموال خود را به فروش رسانده و در حاشیه خلیجفارس اقامت کرده است، مقصد نهایی او با توهم رهبری اغتشاشات کشور کانادا است.
کشور امارات این روزها مرکز جذب سلبریتیها شده است/ ترویج تغییر سبک زندگی از اهداف سرویسهای امنیتی دشمن است
سرویسی اطلاعاتی که در حال حاضر علی کریمی و برخی سلبریتیها را هدایت میکند ترفندی قابلتوجه برای جذب بیشتر هنرمندان و ورزشکاران بهکاربرده است. در این عملیات از لشگر سایبری منافقین خواستهشده است که با حمله ترولی به صفحات برخی هنرمندان و ورزشکاران و استفاده از تهدید و تشویق آنها را جذب اغتشاشات کنند.
درصورتیکه فرد با این عملیات سایبری همراهی نکند با بدترین شکل ممکن او را در فضای مجازی تخریب کرده (مورد پرویز پرستویی در سفر به آمریکا) و یا تهدید به افشاگری هکری میکنند! اما اگر سوژه پاسخ مثبت بدهد، این فرد به گروه کریمی اضافه شده و مورداستفاده قرار خواهد گرفت.
متأسفانه برخی هنرمندان و چهرههای ورزشی نیز به دلیل جو این عملیات سایبری بدون دریافت حقالعمل یا دستمزد به پیادهنظام این غائله بدل شدهاند، این افراد به دلیل عقب نماندن از گروه پیشرو بدون شناخت دقیق از ماهیت آن تبدیل به یکمهره ساده در پازل شده و بازی را تکمیل کردهاند.
خط آخر: تبدیل سلبریتیها به نیروی محرک اغتشاشات
سلبریتیها در جنگ ترکیبی چه میکنند؟
به دلیل فشار اقتصادی تحمیلی به مردم که حاصل تحریم خارجی و کارشکنی جریان نفوذی داخلی است کشور در وضعیت فشار حداکثری جنگ ترکیبی قرار دارد، دشمن در این جنگ با همه توان به صحنه آمده و جنگ سایبری، بیولوژیک، ماورایی را بهسوی ترور، خرابکاری، تورم، آشوب و کشف حجاب هدایت کرده است. از این مرحله به بعد فاز عملیاتی سرویسهای اطلاعاتی دشمن به سمت جنگ شهری سلولی و محله محور تغییر مسیر خواهد داد، شبکه سلبریتیها محرک نرم در این جدال سخت هستند.
ریکی جرویز، کمدین و مجری جشنواره سینمایی گلدنگلوب مثال قابلتوجهی درباره ماهیت سلبریتیها داشته و دراینباره میگوید: «شما بازیگران حتی اگر داعش به شما پیشنهاد بازی بدهد قبول میکنید، شما در موردهیچچیزی صلاحیت ندارید سخنرانی کنید. حتی بهاندازه یک بچهمحصل هم سواد ندارید. پس لطفاً بیایید بالا، جایزهتان را بگیرید و گورتان را گم کنید و بروید!» این تحلیل دقیق از روانشناسی سلبریتیها نشان میدهد این مدلهای اینستاگرامی گاهی میتوانند خطرناکتر از یک عامل بمبگذاری خیابانی نیز عمل کنند.
در این وضعیت برخورد با شبکه محرکه اغتشاشگر از اهمیت بالایی برخورد دار است. رئیس قوه قضائیه در آخرین دستور بر اهمیت شناسایی و دستگیری عناصر اصلی و پشت پرده اغتشاشات اشارهکرده است. در برخورد با عوامل شهرآشوب عامل محرک مهمتر از یک عصیانگر میدانی است، موج بعدی اغتشاشات را سلبریتیها پیش میبرند!