سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
با قهر اراذل و اوباش خیابانی چه کنیم؟!
از در "آشتی ملی" رانده میشوند، از پنجره "قهر اجتماعی" میآیند!
سعید شریعتی، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 در بخشی از یک مصاحبه با خبرآنلاین پیرامون اولویتهای سیاسی سال آینده (1402) گفته است: در مسائل داخلی یکی مسئله مشروعیت نظام است که از سال 1396 به این سمت رفته رفته دچار کاهش و به چالش کشیده شده و در انتخابات 1398 مجلس باعث کاهش مشارکت مردم شد، در انتخاباتی که در عمل با حذف بسیاری از جناحهای سیاسی مختلف یک انتخابات یکسویه را پیش روی مردم گذاشت و این فرآیند در انتخابات 1400 با شدت بیشتری تکرار شد و بالای 60 درصد جامعه در انتخابات مشارکت نداشتند؛ شاید برای نخستینبار مشارکت فعال در انتخابات به زیر 40 درصد رسید.
او میافزاید:
"پیآمد آن بحرانهای بزرگ سیاسی و اجتماعی در کشور بود که ما هنوز در آخرین مورد از این بحرانهای اجتماعی بهسر میبریم و مسئله جنبش اجتماعی زن، زندگی, آزادی که در پی درگذشت مهسا امینی در نیمه دوم 401 آغاز شده، کماکان تبعات آن ادامه دارد. بههرحال این قهر اجتماعی جامعه و حکومت کماکان ادامه دارد، حکومت ناگزیر است که این قهر اجتماعی را در سال 1402 حل و فصل کند و رویکردهایی را اتخاذ کند تا آشتی ملی رقم بخورد!"[1]
*درباره ماجرای قهر اجتماعی یا همان "آشتی ملی" مردم و مخاطبان محترم باید بدانند که اصلاحطلبان ستادی سالها قبل نیز این معنا را تکرار میکردند و منظورشان این بود که نظام باید سران کجرو اصلاحات را به عرصه سمتهای حاکمیتی راه بدهد و نقش آنها در فتنه 88 را هم نادیده بگیرد.
حرف باطلی که البته نظام اسلامی با عقلانیت خود هیچ وقعی به آن نگذاشت و البته شاهدیم که امورات کشور نیز به پیش رفت و مشخص شد که تز آشتی ملی حرف متوهمانهای بیش نبوده است.
لذا چپهای ستادی که خود را در این پروژه شکستخورده میبینند اکنون همان بحث آشتی ملی را در قالب "قهر اجتماعی" مطرح میکنند و این بار قصد دارند به جای سوابق خود؛ از مردم آلتدست بسازند و نظام را به رفتارهای غیر عقلانی و عقبنشینی از عقلانیت خود مجبور کنند. این در حالی است که در بحث اغتشاشات اخیر باید دانست که ما با "مردم" طرف نبودیم بلکه با اقلیتی مرکب از اراذل و اوباش و تعدادی فریبخورده مواجه بودیم که هیچ مانیفستی نداشتند و شعارها و رفتارهایشان نیز غیر معقول بود.
اکنون برای قومی این چنین بیترکیب و بیمنطق آیا رواست که آنها را به صفت مردم متصف کنیم و بگوییم باید در مقابل اینها تغییر رفتار داد؟!
در بحث کاهش مشارکت در انتخابات نیز آنها که نمیدانند باید بدانند این رخداد به دلیل طرح شریرانه اصلاحطلبان برای "تحریم انتخابات" رخ داده است.
اثر تحریم انتخابات بر کاهش مشارکت غیر قابل انکار است و اگر کسانی باشند که از بام تا شام از بیفایدگی صندوق رأی در گوش مردم بخوانند؛ طبعا کسانی از مردم فریب خواهند خورد و در انتخابات شرکت نمیکنند.
در سوی دیگر ماجرا این نکته هم قابل تأمل است که مشارکت بالای انتخاباتی اگرچه یک امتیاز است لکن قوام و مقبولیت یک انتخابات به برگزاری قانونی است و هنگامی که یک نظام سیاسی میتواند انتخابات قانونی برگزار کند یعنی مستظهر به پشتیبانی اکثریت مردم است.
پس مشارکت پایین در انتخابات اولا ترسی ندارد اگرچه باید عوامل آنرا به دلیل خیانت سیاسی مجازات کرد و ثانیا دلیلی بر ادعای احمقانه "نامشروع بودن نظام سیاسی" هم نیست.
زمینهچینی برای آشوب از سوی جریانی که صندوق رأی را تحریم میکند نیز واقعیتی بدیهی است که تحلیلگران امنیتی باید نسبت به آن حساسیت بیشتری به خرج دهند.
گفتنیست، برخی چپهای ستادی از مدتها قبل اعلام کردهاند که در قبال انتخابات مجلس دوازدهم در سال 1402 نیز رویکرد تحریمی دارند.
تقلای این عناصر برای وقوع اغتشاشی با مزاج "فتنه اقتصادی" در کشور نیز غیر قابل انکار است. از همین روست که شاهدیم حتی از وحشیانهترین اغتشاشات که حضور اراذل و اوباش در آن محرز است نیز استقبال میکنند.
***
"زلزله تهران" 1 دقیقه زودتر پیشبینی میشود
پیروز حناچی، شهردار سابق تهران در یک مصاحبه که سایت جماران آنرا منتشر کرد به نکتهای جالب درباره تدابیر شهرداری برای زلزله اشاره داشته و گفته است:
"ما تمام شتابنگارهای تهران را سعی کردیم به صورت شبکه ای به هم وصل کنیم و تعداد آنها را افزایش دادیم. این شتابنگارها 1 دقیقه زودتر زلزله را اطلاع رسانی میکنند. این زمان برای آمادهباش مراکز امدادی و مدیریت بحران مناسب است و ما تلاش کردیم با اتصال اتوماتیک شتابنگارها به مراکز امدادی مثل آتش نشانیها و بیمارستان ها سرعت آماده باش را بیشتر کنیم. این کار کمک شایانی به کنترل شرایط بحرانی می کند. همچنین پیش بینی پدهای هلیکوپتر در تمام سطح شهر که در شرایط بحرانی به شهروندان کمک کنند."[2]
*جمهوری اسلامی ایران با توجه به تجربیات انباشته مدیریتی که از زلزلههای مختلف 2 دهه اخیر از جمله در بم، خوی، سرپل ذهاب و... دارد؛ بر لبه دانش مدیریت زلزله قرار گرفته است.
در مسئله مدیریت زلزله 2 وجه مهم پیش از زلزله و پس از زلزله وجود دارد که کشورهای معدودی در سطح جهان توانستهاند در هر دو زمینه به سطوح استاندارد برسند.
دانش "شتابنگاری" که پس از زلزله بم در ایران مورد پیگیری قرار گرفت هماکنون به نقطهای رسیده است که طبق اذعان آقای حناچی، ایران میتواند در کلانشهری مثل تهران؛ در زمانی حدود 1 دقیقه قبل از وقوع، متوجه زلزله شود.
(دقت شود که در برخی کشورهای دنیا که وارد بحث شتابنگاری شدهاند این زمان در حدود 30 ثانیه است)
البته تلاشهای علمی زیادی در ایران و جهان وجود دارد که دانش پیشبینی زلزله بتواند در مدت زمان بیشتری پیش از وقوع، متوجه لرزه اصلی بشود.
در بحث امدادرسانی هم زلزله شدیدی مثل بم نشان داد که ایران اسلامی توانمندیها و قابلیتهای همپوشان بزرگی دارد که اجازه آسیبهای مرسوم پسازلزله از قبیل شیوع بیماری، از دست رفتن مجروحان، ناامنی، بلاتکلیفی اجساد، بیسرپناهی زلزلهزدگان و تاراج اموال مردم را نمیدهد.
کارشناسان معتقدند علیرغم این پیشرفتها و این کارنامه خوب اما همچنان در بحث زلزله نیازمند توجه به مقولاتی مثل جلوگیری کامل از ساخت و ساز نامقاوم، تدوین آییننامه مناسب برای جلوگیری از ناامنی کلانشهرها در صورت وقوع زلزلههای سهمگین، پیگیری دانش رباتیک برای امدادهای پسازلزله، متدولوژی آواربرداری اصولی برای یافتن محبوسین و جلوگیری از سد معبر و نیز تدوین اتاق عملیات مناسب ضد اطلاعات برای مقابله با فوران عملیات اطلاعاتی دشمن در هنگامه زلزله هستیم.
***
1_ khabaronline.ir/xjPQH
2_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1587266