حیا و شرم از نظر عقلی و نقلی و همچنین در روایات اسلامی جایگاه حاصی دارد و در مورد حیا متن و جملات نابی وجود دارد بنابراین، اگر شما نیز به دنبال متن درباره حیا هستید به شما دوستان عزیز پیشنهاد می کنیم بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید
مجموعه ای از متن درباره حیا
در مورد حیا متن و جملات نابی وجود دارد که می توانید در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده کنید به همین خاطر، در ادامه مطلب مجموعه ای از متن در حیا را گردآوری کذرده ایم و در اختیار شما دوستان عزیز قرار داده ایم تا بتوانید از بین آن ها جملات نابی را انتخاب کنید و در شبکه های اجتماعی نیز از ان ها استفاده نمایید.
متن ناب کوتاه درباره حیا با مفاهیم زیبا
سوختی در عرق شرم و حیا ای ساقی
دو سه جامی بکش از شرم برآ ای ساقی
از می و نقل به یک بوسه قناعت کردیم
رحم کن بر جگر تشنه ما ای ساقی
******
تا کی از این شرم و حیا شرم بسوزان و بیا
همره دل گردم خوش جانب دلدار روم
صبر نمانده ست که من گوش سوی نسیه برم
عقل نمانده ست که من راه به هنجار روم
******
تماشا نیست کم چشم هوس گر شرم ناک افتد
حیا آئینه گلهای سیراب است شبنم را
گل اشکم اگر منظور جانان شد عجب نبود
گذر در چشم خورشید جهان تا بست شبنم را
*****
از عرض احتیاج شکستیم رنگ شرم
آه از حیا که رنگ رخ ما حباب داشت (بیدل)
بقلزمی که تو غواص فطرتی
گوهر گره برشته موج سراب داشت
******
نهفت راه تلاشم عرق فشانی شرم
گل است خاک دو عالم زبس حیا اینجاست
سراغ لیلی خویش از که بایدم پرسید
که گرد محملم و ناله درا اینجاست
******
دل بر که برد شکوه زبیداد ضعیفی
بر چینی ما سایه مو راه صدا بست
(بدل) نتوان بردنم از خط جبینم
نقاش عرق ریز حیا نقش مرا بست
******
اهل معنی گر بگفتگو نفس فرسوده اند
هم بقدر جنبش لب دست بر هم سوده اند
آبرو میخواهی از اظهار حاجت شرم دار
این ترنم را زقانون حیا نسروده اند
******
بوسید پای او عرق شرم هستیم
این قطره تا محیط بسعی حیا رسید
بی دقت نگاه تغافل فروش حسن
نتوان بکنه مطلب عشاق وارسید
******
محیط شرم بقدر عرق گهر دارد
هنوز آب نه ئی از حیا چه میجوئی
بدامگاه جسد پرفشانی انفاس
اشاره ایست کزین تنگنا چه میجوئی
*****
از شرم و حیا پرتو رخسار تو افزود
این آینه شد صیقلی از آینه دان ها
جز قد خدنگ تو که دلها هدف اوست
یک تیر که دیده است که آید به نشان ها؟
******
متن زیبا در مورد حیا
وصلی که پای شرم و حیا در میان بود
مضمون او مشو که به هجران برابرست
هر سینه ای که هست در او خارخار عشق
صائب به صد هزار گلستان برابرست
******
نرگس مستانه اش از سرمه شرم و حیا
شوخ چشمان هوس را از زبان افکنده بود
از حجاب عشق بودم حلقه بیرون در زلف او
هر چند دستم در میان افکنده بود
******
روی آتشناک او در پرده شرم و حیا
در سرمستی چراغ زیر دامان می شود
در نظرها طاق نسیان می کند محراب را
طاق ابروی تو در هر جا نمایان می شود
******
پرده شرم و حیا در پرده شب چون نسیم
از رخ گلهای رنگارنگ می باید کشید
تا رگ ابر بهاران می کشد مشق جنون
خط به عقل و دانش و فرهنگ می باید کشید
******
گر تو یوسف آن همه بالا بلندش بینی
اجر آن است که بر دیده ندارد هوسی
هر که بر آن دیگری، بی حیایی بنگرد
این نگاهش چنان باشد، که فسق و نجسی
******
چنان در دل ریا دارم که از شیطان حیا دارم
چگونه روح بی مقدار به حشر کبریا دارم
برایم پیکی از ایمان بیاور نازنین ساقی
برارم دادی از مستی و رازم برملا دارم
******
از حیا حسن جاودان ماند
عرق شرم آب حیوان است
گل بی خار این چمن صائب
در گریبان غنچه خسبان است
******
تو می دانی حیا نصفی است از دین
اگر دین داری تو شرم و حیا دار
کسانی که حیا از دست بدادند
بدان که دین خود را سست نمودند
******
اگر در چشم کس ذره حیا هست
درون مغز او عقل است و دانش
ولی نا بخردان با دیده ی خود
خجالت را کُشند از روی خواهش
******
چشمانت را دمی نبند
شادی که می کنی ، بخند
طعم نگاه تو
التیام دردهای بی نهایت است
لبخندت را این همه بقچه بیچ ،
شرم و حیا مکن
من هم آدمم
هوای تو می کنم
******
جملات درباره حیا با مفاهیم ناب
از شرم و حیا پرتو رخسار تو افزود
این آینه شد صیقلی از آینه دان ها
جز قد خدنگ تو که دلها هدف اوست
یک تیر که دیده است که آید به نشان ها؟
وصلی که پای شرم و حیا در میان بود
مضمون او مشو که به هجران برابرست
هر سینه ای که هست در او خارخار عشق
صائب به صد هزار گلستان برابرست
نرگس مستانه اش از سرمه شرم و حیا
شوخ چشمان هوس را از زبان افکنده بود
از حجاب عشق بودم حلقه بیرون در زلف او
هر چند دستم در میان افکنده بود
روی آتشناک او در پرده شرم و حیا
در سرمستی چراغ زیر دامان می شود
در نظرها طاق نسیان می کند محراب را
طاق ابروی تو در هر جا نمایان می شود
پرده شرم و حیا در پرده شب چون نسیم
از رخ گلهای رنگارنگ می باید کشید
تا رگ ابر بهاران می کشد مشق جنون
خط به عقل و دانش و فرهنگ می باید کشید
******
سوختی در عرق شرم و حیا ای ساقی
دو سه جامی بکش از شرم برآ ای ساقی
از می و نقل به یک بوسه قناعت کردیم
رحم کن بر جگر تشنه ما ای ساقی
******
تا کی از این شرم و حیا شرم بسوزان و بیا
همره دل گردم خوش جانب دلدار روم
صبر نمانده ست که من گوش سوی نسیه برم
عقل نمانده ست که من راه به هنجار روم
*******
در پایان به شما دوستان عزیز پیشنهاد می کنیم در صورت تمایل با کلیک بر روی متن زیبا می توانید جملات ناب با مفاهیم زیبایی را مطالعه کنید و در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده کنید.