-درباره مشخص نبودن مرز بین گونههای مختلف به خصوص گونه مستند و مستند داستانی یک مقدار توضیح دهید؟
در ادبیات پایداری برخی نامگذاریها صحیح نیست و اگر قرار باشد کاری را به صورت اصولی انجام دهیم باید این نامگذاریها تغییر کند. در ادبیات چیزی به نام مستند داستانی اشتباه است و دلیل آن بسیار علمی است چرا که مستند یعنی چیزی که دارای سند و مدرک واقعی یا تاریخی است. ما به کاری مستند میگوییم که این ویژگیها را داشته باشد. اما داستان یعنی ساخته و پرداخته شده ذهن، یعنی یک نویسنده بر اساس تخیل خود مینویسد عنصر اصلی آن تخیل است و آن را از تمام کارهای دیگر متمایز میکند. وقتی عنصر اصلی داستان تخیل است و عنصر اصلی مستند سند و مدرک واقعی این دو هیچ ربطی به هم ندارند پس چگونه است که ما گونهای با عنوان مستند داستانی داریم یعنی دوتا چیزی که هیچ ربطی به هم ندارند را بهعنوان یک گونه معرفی کردند و این به دلیل آگاهی نداشتن درباره کلمات است.
در حال حاضر این عنوان برای کارهایی استفاده میشود که مثلا یک خاطره واقعی اتفاق افتاده است از این خاطره استفاده شده ولی بقیه داستان ساخته و پرداخته ذهن نویسنده است و اسم این را مستند داستانی میگذارند که این هم غلط است مثلا میتوان گفت پرداخت خاطره یا داستان. اگر بخواهیم با ادبیات تراز و علمی در سطح جهان حرکت کنیم باید این مسائل را لحاظ کنیم. متاسفانه چون تذکری از جایی دریافت نکردند این عناوین غلط رشد کرده است. وقتی ما یک خاطرهای را میگیریم و آن را پر و بال میدهیم این دیگر مستند نیست. از این به بعد باید جا بیاندازیم که از این عنوانها استفاده نکنند.
مثلا سال گذشته عنوان جدیدی با نام خاطره داستان را به وجود آوردند که آن هم نیاز به تحلیل دارد. چطور هم خاطره است هم داستان و باید راجع به آن توضیح داده شود.
گونههای جدیدی به وجود میآید که جدید یا خارقالعاده نیست وجود داشته و فقط عنوانش عوض شده و یا ترکیب دو گونه بوده است. اگر بخواهیم در فضای ادبیات جهان کار کنیم باید در همان دایرههای تعریف شده کار انجام دهیم. همه چیز را با هم آغشته کردهاند و اسم جدید روی آن گذاشتهاند. البته من معتقدم که امکان ایجاد گونه جدید وجود دارد و ادبیات پایداری قابلیت زایش و عنوان جدید دارد اما باید یک کار کارشناسی علمی کرد.
-درباره ژانر در دفاع مقدس و ادبیات پایداری مشکل داریم و برداشت مشخصی وجود ندارد. علت چیست؟
چند دلیل وجود دارد، دلیل اول این است که تعداد عزیزانی که در این حوزه مینویسند رشد پیدا کرده است. ما عقبهای در ادبیات پایداری داریم که همان شاهنامه یا ادبیات پهلوانی است. ادبیات پایداری یعنی استقامت، مبارزه با ظلم، دلاوری، حتی به نظر عدهای، مبارزه با قهر طبیعت هم ادبیات پایداری به حساب میآید. پس حوزهای بسیار گسترده است و تمام مبارزات مردم ایران بر علیه ظلم و ظالم ادبیات پایداری محسوب میشود.
از ابتدای جنگ هر چیزی که در خصوص شهدا و جنگ بود مانند وصیتنامهها و دستنوشتهها جزو ادبیات دفاع مقدس قرار گرفت. در دسته اول نوشتههای نویسندگان در دهه 60 و 70 خیلی اصیل است و گونه کاملا شفاف و مشخص تعریف شده، یا خاطره است یا داستان یا روزنوشت یا مجموعه وصیتنامه و در نوشتههای آن دوران بههمریختگی گونهها را نداریم. به این دلیل که این آدمها یک عقبه اطلاعاتی داشتند، اهل مطالعه بودند و کار را می شناختند یعنی اصول و فنون را میدانستند. همان دوران بود که کتابهای بسیار خوبی در محتوا و تکنیک چاپ شد. وقتی شخصی بدون مطالعه، بدون انباشت اطلاعاتی وارد عرصه نوشتن شد، همه گونهها را با هم درهم آمیخت و این بههمریختگی به وجود آمد. این آشفتگیها در این چند ساله اخیر بیشتر شده به دلیل اینکه آگاهی و اطلاعات نویسندگان جدید بسیار کم بوده است. همه چیز به خصوص در حوزه نوشتن باید گام به گام اتفاق بیفتد.
-چرا در این حوزه شفافیت وجود ندارد؟ هر نویسنده یا ناشر برداشت خودش رو منتقل میکند؟
به این دلیل که ناشر هم به درستی گونه ها را نمیشناسد و وقتی نویسنده با عنوان مثلا خاطره داستان کتاب را به ناشر میدهد او هم بدون اطلاعات همان را چاپ میکند. کلا بحث در این باره بسیار است مثلا هر کس از فکر و نظر خودش تاریخ شفاهی را عنوان میکند و هیچ کس به صورت علمی آن را تبیین نمیکند. تجربه باید کنار علم گذشتگان قرار گیرد تا تولید دانش کند. وقتی نویسنده گونه کتاب را عنوان میکند دیگر ناشران را عوض نخواهد کرد یا وقتی کتاب به فیپا و کتابخانه ملی فرستاده میشود آنها هم ممیزی ندارند که گونه کتاب درست انتخاب شود.
-آیا اصلا باید انتظار ژانر جدید را داشته باشیم؟
بله اینکه ما به یک زایش در ادبیات برسیم، اینکه ادبیات مدام در حال تغییر و تبدل است و رشد میکند در شعر هم انواع مختلف داشتیم ادبیات متحرک است و با توجه به شرایط گوناگون تغییر می کند امکان به وجود آوردن گونه جدید وجود دارد به شرطی که در کنار علم و آگاهی و اطلاعات و تجربه باشد و بتوانند از گونه جدید دفاع کنند. آیا عنوانی وقتی به گونهای اطلاق میشود دلیل میتوان برایش آورد یا خیر. به طور مثال من خود مستند روایی را ایجاد کردم و در پایاننامه مفصل به آن پرداختهام. سال 86 وقتی از این عنوان استفاده کردم. دوستانی هم بعد از آن استفاده کردند اما متأسفانه فقط عنوان بود و ویژگیها و شاخصها رعایت نمیشد به همین جهت تصمیم گرفتم در پایاننامه تبیین کنم.
-در کل چندگونه در ادبیات پایداری داریم؟ درباره گونهها توضیح میدهید؟
چهار یا پنج گونه بیشتر سراغ ندارم و اگر حرفی برای گفتن داشته باشیم باید به آنها اتکا کنیم. خاطرهنویسی یکی از گونههای مهم دفاع مقدس است به معنای خود خاطرهنویسی نه هیچ چیز دیگر بدون پرداخت. زندگینامهنویسی هم گونه خیلی مهمی است که خود به دو دسته تقسیم میشود؛ زندگینامه مستند و زندگینامه داستانی. زندگینامه مستند یعنی عین واقعیت را بدون هیچ دخل و تصرفی نوشت. زندگینامه داستانی یعنی یک قسمتهای مهمی از زندگی شخصیت را نوشته و بقیه را با تخیل خود مینویسیم. خاطره شفاهی هم جدیدا بسیار انجام میشود.
داستان در ادبیات دفاع مقدس یک مقوله اساسی است و با مستندنگاری متفاوت است. مجموعههایی داریم که مجموعه دستنوشتههای شهید وصیتنامه شهدا که ارزش تاریخی دارد و حکم سند دارد. گونه مستند روایی هم بهعنوان گونه نوظهور میشود معرفی کرد.
تاریخ شفاهی خود یک دنیای بسیار بزرگی است. یک سری این فرض را دارند که اگر مصاحبهای انجام شود و همان را پیادهسازی کنند تاریخ شفاهی مینامند که غلط ترین کار ممکن است. این تاریخ شفاهی نیست. در بهترین حالت خاطرات شفاهی است. اگر بخواهیم علمی صحبت کنیم؛ یکسری روش و شیوه انجام کار میدانند تا بتوانند به تولیدات دیگر برسند زندگینامه و فیلمنامه.
یکسری هم تاریخ شفاهی را یک گونه مجزا میدانند که میشود به صورت مجزا درباره آن صحبت کرد. من هم با توجه به تحقیقاتی که انجام دادم تاریخ شفاهی را یک گونه مستقل میدانم که قابل دفاع است و روش خاصی برای جمعآوری اطلاعات آن وجود دارد که اگر دقیق انجام شود کار اصیلی را خواهیم دید. در گونه تاریخ شفاهی در ادبیات دفاع مقدس هنوز کار قابل توجهی انجام نشده است. در تاریخ شفاهی مصاحبه شونده، عمق مطالب، پیادهسازی و تدوین، چگونگی سوالات، روش تحقیق، جامعه آماری، اینکه موضوع تاریخی است یا خیر بسیار مهم است. اینها فقط اشاراتی به این گونههاست و جای بحث و کار ویژه دارد تا به درستی تبیین شود. / ایبنا