خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: تازهترین رمان محمدرضا کاتب با عنوان «بالزنها» به تازگی از سوی نشر ققنوس منتشر شده است. این نویسنده سال گذشته نیز به نگارش رمان «چشمهایم آبی بود» نامزد دریافت جایزه ادبی جلال آل احمد شد.
علی الله سلیمی روزنامهنگار و منتقد ادبی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است به بررسی رمان تازه این نویسنده پرداخته است:
برای شناخت ذهنیت پیچیده انسان معاصر، اهرمهای محدودی در اختیار است که بیگمان یکی از آنها، ادبیات و رمان است که به نویسنده و مخاطب امکان میدهد وارد هزارتوی ذهن انسان امروزی شود و بخشی از هویت نامشکوف شخصیتهای داستانی را که شباهتی به افراد جامعه دارند برملا کند؛ اتقافی که در رمان «بالزنها» محمدرضا کاتب افتاده و قهرمانان داستان، در پی شناخت هویت خود، سفری به درون خود را شروع میکنند که در نهایت به شناخت تازهای از آنها و جهان پیرامون شان میانجامد.
قصهای که نویسنده برای بستر رمان انتخاب کرده و در آن سرگذشت دختری را روایت میکند که در دام تبهکاری اسیر شده، پوشش سطحی برای بیان روایت ذهنی پیچیدهای است که خواننده به محض ورود به بخشهای اصلی رمان، آن پوشش سطحی را چندان جدی نمیگیرد و به دنبال بازتاب ذهنیت حاکم بر کلیت رمان است که پای مسایل بسیاری در حوزههای روانشناختی، فلسفی و حتی عرفانی را پیش می کشد.
محمدرضا کاتب در آثار قبلی خود هم تا حدودی ثابت کرده که به مسایل پیچیده و گاه بغرنج انسانی علاقهمند است و رمان «بالزن ها» هم طبعا در ادامه همان نگاه و رویکرد قبلی نویسنده است. او شخصیتهای داستانی خود را در موقعیتهای خاص قرار میدهد تا دغدغه های خود را به عنوان «روایتگر مولف» در قالب داستانی بیان کند.
در رمان اخیر نویسنده، شخصیت ها جایگاه ثابتی ندارند و مدام جا و موقعیت خود را تغییر می دهند تا زاویه نگاه آنها به مسایل مختلف سیال بودن خود را به رخ بکشد. عنوان رمان، بالزن ها، به افراد گمنامی اشاره دارد که همواره در جریان تغییرات بزرگ و محسوس و همچنین جهش های قابل توجه در مسیر زندگی دیگران و حالا بگو افراد موفق یا مشهور نقش اساسی داشته و تاثیرگذار بوده اند، اما نامی از آنها در کنار موفقیت های محسوس افراد یاد شده دیده نمی شود.
این مسئله در نگاه برخی از شخصیت های اصلی داستان بالزن ها مشهود است و آنها همواره به دنبال بالزن خاص خود هستند که وجودش میتواند موقعیت آنها در جهات گوناگون را ارتقا دهد. در این رمان هر کسی به دنبال بالزن خود است و در عین حال مطمئن نیست این بالزن در چه شکل و هیبتی در مقابلش ظاهر خواهد شد. نویسنده از المانهای ژانر جنایی هم برای پیشبرد رمان خود بهره برده تا فضاهای وهم انگیز و هیجانی بر صحنههای اغلب راکد رمان تاثیر بگذارد و جنبش و حرکتی در موقعیت های ساکن ایجاد کند، چرا که روایت سطحی و پوششی در این رمان عملا قدرت کشش در داستان را ندارد. بر اساس یک قرارداد نانوشته بین نویسنده و مخاطب، برای خواننده محرز است که پوشش سطحی را نباید جدی بگیرد و باید در لابه لای روایت اولیه به دنبال مسایل ثانویه مفهوم گرا باشد که در تاروپود رمان تنیده شده است.
نویسنده در این بخش تقریبا موفق است، اما کثرت موضوعات در بخش مسایل ثانویه تا حدودی باعث آشفتگی موضوعی رمان شده و همان ویژگی آثار قبلی نویسنده، پیچیدگی روایت، چند لایه بودن مفاهیم و در هم تنیدگی موضوعات مختلف در این اثر هم با درصد بیشتری دیده می شود. شکی نیست که نویسنده روی موضوعات پیچیدهای تمرکز دارد که بیان همه ابعاد آن در یک اثر ادبی کار ساده نیست، با این حال، به نظر می رسد یکی از هنرهای هر نویسنده ای می تواند این باشد که موضوعات گوناگون پیچیده را تا آن جا که ممکن است به زبان ساده بیان کند تا مخاطب در کنار بهره مندی از کشف و شهود نویسنده در هزارتوی مفاهیم و واژه ها، از سیر قصوی اثر هم لذت ببرد. در حالی که در رمان «بالزنها» لذت قصوی تا حدود زیادی از دایره داشته های رمان حذف شده است.
آن چه در این رمان، نمود بیشتری دارد، دیدگاههای نویسنده درباره مسایل مختلفی فلسفی، روانشناختی و عرفانی است که آن هم با توجه به جهانبینی نویسنده در خصوص عدم قطعیت، به شکل نامطمئن و بدون قطعیت بیان شده است. از محورهای فکری اصلی در این رمان، در هم تنیدگی تفکر و تکثر ذهنیت افراد مختلف است که هر یک در مقاطع مختلف در روح و جسم همدیگر حلول می کنند و به شدت سیال هستند. آنها در زمان ها و مکان های مختلف جای همدیگر قرار می گیرند، رفتارهای همدیگر را دنبال میکند و به بیان دیگر، بخشی از وجود همدیگر هستند که دغدغه های مشترک و در برخی مواقع هم متضاد را دنبال میکنند.
چاپ اول (1396) کتاب «بالزن ها» نوشته محمدرضا کاتب در 239 صفحه با شمارگان 1650 نسخه و قیمت 15000 تومان توسط انتشارات هیلا در تهران چاپ و منتشر شده است.