محمد حسین کیانی، مدیر گروه جنبشهای معنوی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) با اعلام این خبر گفت: در این شماره 7 مقاله منتشر شده است.
وی افزود: در مقاله «نسبت خدا و انسان در عرفان» که توسط عیسی جعفری نگاشته شده، آمده است: انسان در نظام عرفان اسلامی، جایگاه ویژه و برجستهای دارد؛ به طوریکه او را بهگونه ممتازی از دیگر مخلوقات متمایز ساخته است. انسان با برخورداری از جامعیت اسماء الهی، به مثابه آیینه تمام نمای آفریدگار جهان هستی است و از اینرو، او به تنهایی تمامی کمالات اسمائی حقتعالی را نشان میدهد. موجودات دیگر که از این جامعیت برخوردار نیستند، تنها برخی از این کمالات را بروز و ظهور میدهند. از سویی انسان به لحاظ قابلیت وجودی خود و توانایی رسیدن به بالاترین مرتبه، تا آنجا پیش میرود که در ملاقات حق، حصه وجودی خود را در او میبیند و بدین ترتیب حق آیینهای برای حقیقت او میشود.
این مدیر پژوهشی با ارائه توضیحاتی در مورد مقاله «علم و معنویت؛ همگرایی یا واگرایی» نوشته حکیمه سادات شریفزاده عنوان کرد: مقاله حاضر به بررسی وجوه همگرایی یا واگرایی بین علم و معنویت میپردازد. موضوع ارتباط یا جدایی بین علم و معنویت از گذشته وجود داشته و در حال حاضر نیز منشأ بحثهای فراوانی بین اندیشمندان است. این پژوهش از حیث ماهیت و روش در زمره تحقیقات توصیفی ـ تحلیلی است. در جهان فراروی ما به علت داشتن روح تنازع در همه سطوح معنوی، فکری و مادی، زمینه پیوندهای مشترک علم و معنویت کمرنگ شده است. وجه واگرایی علم و معنویت ناشی از تفاوت در فهم واقعیت است بهطوری که در علم محدود به امور تجربی است، اما در معنویت، واقعیت امری متعالی و فراتر از ابعاد جسمانی و نفسانی است.
مدیر گروه جنبشهای معنوی پژوهشکده باقرالعلوم(ع) در مورد مقاله «علتشناسی جنبشهای نوپدید دینی» به قلم محمد حسین کیانی گفت: بحران معنا را میتوان در پسزمینههای پیدایش جنبشهای نوپدید دینی جستجو کرد. لایه رویین بحران، نهفته در رونق معنویتگرایی جدید که نشانه آن التقاط و پرگویی خالی از مبانی معرفتی است و لایه زیرین آن، جهانیشدن لجامگسیخته در حوزه فرهنگ و دین» در این مقاله تلاش میشود تا به بررسی جنبشهای نوپدید دینی به عنوان محصول جهانیشدن در حوزه معنویت پرداخته شود. در باب مولفههای پیدایش جنبشها، پژوهشگر ناگزیر به موارد کم و زیادی اشاره میکند که همگی– یا اکثر به قریب – آنان در دل جهانیشدن و تسریع فرآیند جهانیشدن پدید آمدهاند. ازاینرو، میتوان اذعان داشت که «جنبشهای نوپدید در گرو فرایند جهانیشدن» برای غلبه بر بحران هویت معنا پدید آمدهاند. حال آنکه نمونه کامل و سمبل بارز کلیدواژه مذکور، تحقق پارلمان ادیان جهان بوده است.
سردبیر مجله مطالعات معنوی در مورد مقاله «عقلگریزی و شریعتستیزی در اندیشهی پائولوکوئیلو و اشو» که توسط هادی وکیلی نوشته شده اظهار کرد: از جمله ویژگیهایی که نظر پژوهشگران عرصه مطالعات ادیان جدید را به خود جلب کرده، مواضع رهبران و مروّجان این ادیان در خصوص دو مقوله عقل و دین و به تعبیری عقل و شرع است. تاریخ تفکر بشری به شکلی عام و تاریخ فلسفه و دین به طور خاص، مشحون از آراء متنوع متفکران و فیلسوفان شرق و غرب درباره جایگاه، اعتبار و وثاقت عقل و شرع و احکام به اصطلاح عقلی و شرعی است. این آثار هم به طور مستقل به این دو موضوع پرداختهاند و هم ارتباط این دو با یکدیگر، از همه مهمتر جایگاه هر یک در حدود دیگری و در مقایسه با یکدیگر را مورد بحث و کاوش جدی خویش، قرار دادهاند.
وی تصریح کرد: بی گمان نقش عقل و شرع در زندگی همه آدمیان و به خصوص دینداران، نقشی خطیر و قابل توجه است و ازاین رو توجه دوباره به این دو مقوله آن هم از منظر مطالعات ادیان و معنویتهای جدید، تأکیدی دوباره بر اهمیت جایگاه آنها در دینپژوهی معاصر است. بررسی دیدگاههای دو تن از رهبران جنبشهای معناگرای نوظهور، پائولوکوئلیو و اشو درباره عقل و شرع با رویکردی انتقادی و برپایهی معارف معنوی و مبانی عرفان اسلامی، نشان دهنده سلطه تفکر جدایی طلبانه دینی و اجتماعی در نگرش آنان است.
کیانی «مسئله زن و زناشویی در عرفان اسلامی» را نوشته علی امینی نژاد دانست و گفت: افراط و تفریط در روشهای سلوکی از نشانههای انحراف در مکتبهای معنویتگرا است. موضوع زن و زناشویی از جمله مواضع حساس افراط و تفریط در این مکتبها است. این مقاله برآن است تا نشان دهد عرفان اسلامی تحت تعلمیات پیامبر اکرم نگاهی متعالی در عین اعتدال و همراهی با فطرت در مسئله زن و زناشویی ارائه کرده است. این در حالی است که غالب مکتبهای سلوکی پیش از اسلام، مانند رهبانیت مسیحی دچار تفریط در مسئله زناشویی بوده و بسیاری از آیینهای نوپدید معنویتگرا دچار افراطهای هولناک در این مسیر شدهاند.
وی گفت: «آسیبشناسی عشق در معنویتهای نوظهور» نوشته پریسا گودرزی مقاله بعدی این مجله است که در این مقاله آمده است: از آموزههای عمده و مسائل اساسی در عرفانهای جهان، مساله عشق است. این مسئله از دیرباز محل توجه عموم و موضوع نقض و ابرام اصحاب دین و عرفان بوده است؛ همچنین از سوی اصحاب عرفانهای نوظهور نیز از موضوعات اصلی و مورد توجه آنان قرار داشته و دارد. طبیعی است که تعاریف عارفان و عرفانهای گوناگون از عشق، متنوع باشد، زیرا عرفا در تعریف عشق و انواع آن تابع عوامل متعدد و پیچیدهای از قبیل: موقعیت خاص مخاطب، موقعیت معرفتی - سلوکی خود، هنجارهای دینی - فرهنگی جامعه و غیر آن بودهاند. پائولوکوئلیو و اشو در موضوع عشق، عقاید خاصی دارند. عشق در بیشتر داستانهای کوئلیو معطوف به جنس مخالف است و در مابقی آنها نیز متعلقی ناسوتی دارد. عشقی را که اشو ترویج میکند و قابل احترام میداند، هیچ گونه متعلقی ندارد و بسیار مطلق و مبهم است. عشق مورد نظر او سمت و جهتی نداشته و متوجه هیچکس نیست.
این مدیر پژوهشی گفت: علیرضا کاظمیزاده مقاله «بررسی تناسخ از دیدگاه سهروردی» را تالیف کرده است و در آن آورده است: «تناسخ» از موضوعاتی است که در فلسفه اسلامی به جهت ارتباط با موضوع معاد، مورد توجه فیلسوفان و متکلمین مسلمان واقع شده است. با توجه به اینکه تناسخ، سابقهای پیشین نسبت به اسلام، در بین اقوام و ادیان دیگر داشته است؛ همواره محل مناقشه و مداقه قرار گرفته است. حتی در دوران جدید، با توجه به تغییر روش در فلسفه و نظریههای نوین در کلام جدید، همچنان موضوعی است که طلب میکند بیشتر پیرامون اثبات یا نفی آن، دلایل متقنی از طرف فیلسوفان و متکلمین ارائه شود؛ چراکه ذهن آدمی فی نفسه ایستایی را نمیپذیرد.