به بهانه بحث سن کابینۀ پیشنهادی پزشکیان

آن ۳ معیار و این ۴ سنجه/ دولت موقت بازرگان چگونه بی‌شورای راهبری یا لابی و امتیاز تشکیل شد؟

به طعنه گفته می‌شود تنها دولت موقت مهندس بازرگان مثل دولت پیشنهادی پزشکیان پیر بوده اما آیا تنها ویژگی دولت موقت همین بود یا تمام آنها با سه معیار اولیه تطبیق داشتند در حالی که حسب اظهار جواد ظریف ۹ وزیر پیشنهادی فعلی خارج از انتخاب شورای راهبری معرفی شدند.

      عصر ایران؛ مهرداد خدیر- مهم‌ترین بحث از دیروز ترکیب کابینۀ پیشنهادی مسعود پزشکیان است که حسب اظهار محمد جواد ظریف از 19 وزیر پیشنهادی 9 تن از آنان گزینۀ شورای راهبری نیستند!

   البته از ابتدا گفته شده بود این شورا و زیرگروه‌ها و کمیته‌های تخصصی بازوهای مشورتی رییس جمهوری هستند و انتخاب نهایی با خود اوست که معرفی کند یا نه و با دیگران نیز در میان گذارد یا نه. ولی به هر حال چون در ایام انتخابات بر ضرورت اخذ نظرات کارشناسی تأکید شده بود انتظارات بالا رفت و باز حسب گفته رییس شورای راهبری به موجب آن مکانیسم 3 وزیر پیشنهادی گزینه اول شورای رهبری بر اساس کمیته‌های تخصصی‌اند که حدس آن دشوار نیست چون قاعدتا باید آقایان عباس عراقچی و عباس صالحی و محمد رضا ظفرقندی برای سه وزارت خارجه و ارشاد و بهداشت باشند و 7 نفر دیگر هم گزینه‌های دوم تا پنجم‌اند ولی 9 نفر در میان گزینه‌های شورای راهبری نبوده‌اند که حدس آن هم اگرچه دشوار نیست اما این نوشته به قصد دیگری تحریر می‌شود.

    آن هم این طعنه است که با توجه به میانگین سنی نزدیک به 60 سال کابینه پیشنهادی شاید تنها دولت موقت مهندس بازرگان (‌بهمن 57 تا آبان 58) چنین میانگینی داشته است و گرنه در دولت‌های دیگر وزیران 30 ساله‌ای چون احمد توکلی و محمد علی نجفی و حسن غفوری‌فرد را داشتیم که میانگین را پایین می‌آورد.

      منتها آیا تنها ویژگی دولت موقت پیر بودن آن بود که برای طعنه مثال می زنند یا اتفاقا وقتی خروجی دولت پیشنهادی در چهل وششمین سال عمر جمهوری اسلامی این است که نصف کابینه حاصل رایزنی های تخصصی است و نیم دیگر با فشار و رایزنی و امتیاز و رودربایستی و ملاحظات دیگر تعیین شده اند بد نیست نگاهی به دولت موقت بازرگان بیندازیم.

     4 سنجه اصلی که دکتر ظریف رییس ناراضی شورای راهبری- از ابتدا اعلام کرده بود اینهاست:

     - باور به مبانی انقلاب اسلامی و اسناد بالادستی شامل قانون اساسی و سند چشم انداز و سیاست های کلی و برنامه هفتم.
    - اعتقاد به گفتمان آقای رییس جمهوری چون مردم این دیدگاه را ترجیح داده اند.
    - پاک دستی و صداقت و شجاعت
   - مهارت مدیریت و توان حل مسأله.
    
   در واقع چند صد نفر دنبال این بودند  که از بین افراد واجد شرایط بالا یک فهرست 19 نفری را نهایی کنند و  این کار را هم انجام دادند اما در نهایت رییس جمهوری تنها 10 نفر از آنها را معرفی کرد و نمی دانیم بقیه چه کسانی بوده اند.

   بیش از 45 سال قبل اما که مهندس بازرگان قصد داشت دولت خود را به شورای انقلاب معرفی کند ( نهادی که نقش مجلس را در غیاب آن ایفا می‌کرد)  سه معیار  تعیین شد : اول این که شخص واجبات را رعیات کند یا مشهور نباشد به این که مثلا اهل نماز نیست. در همین حد بود نه این که زن و دختر طرف حجاب دارند یا نه که اگر چنین بود داریوش فروهر نمی توانست وزیر کار شود.

  شرط یا معیار و به زبان امروز و ظریفیِ آن سنجه دوم این بود که در 15 سال آخر حکومت پهلوی مقام مدیریتی بالای دولتی و حکومتی نداشته باشد. چرا که انقلاب 57 آن رژیم را سرنگون کرده بود و طبعا نمی توانست از وزیر هویدا استفاده کند!  در این فقره هم نگفتند از 32 به بعد. بلکه گفتند از 42 به بعد و نگفتند هیچ مقامی چون خود مهندس بازرگان رییس دانشکده فنی دانشگاه تهران بود و آقایان بهشتی و باهنر با وزارت آموزش و پرورش همکاری داشتند. منظور وزارت و معاونت و مدیرکلی از 42 به بعد بود.

       معیار سوم هم این بود که وزیر معرفی شده در خود آن دستگاه چهره مقبولی باشد و کارمندان و مدیران و کارشناسان پذیرای او باشند و حس نکنند از بیرون تحمیل شده یا نسبتی با آن مجموعه ندارد. این معیار در وزارتخانه های سیاسی کم رنگ تر بود چون طبیعی بود وزیر خارجه را نمی شد از بین سفیران سابق برگزید اما در بدنه باید مقبولیت می داشت.

   حاصل این سه معیار شد دولت موقت مهندس بازرگان که هنوز بعد از 45 سال شهره است به تخصص و سلامت و پاک دستی. این همه به آن انگ آمریکایی زدند و لیبرال لیبرال کردند ولی ببینیم کی‌ها بودند؟

   جز خود مهندس بازرگان نخست وزیر که نمونه اعلای پاک‌دستی و تخصص و دیانت بود همکاران او در دولت موقت اینها بودند:

       معاون او دکتر یدالله سحابی. استاد خوش نام زمین شناسی. اهل نماز شب و تهجد. بعد از دولت موقت مثل رفیق شفیق خود بازرگان نماینده شد و سپس منتقد و تا آخر در ایران ماند و در همین تهران درگذشت و خوش‌بختانه داغ فرزند و نوه ندید.

     رییس سازمان برنامه مهندس عزت الله سحابی که در دوره دکتر علی امینی کارشناس همین سازمان برای اصلاحات اداری بود. نماینده دوره اول مجلس شد و در ادامه با همه بی مهری ها و گرفتاری ها به سلامت زیست و در همین ایران درگذشت.


   وزیر نفت مهندس معین‌فر کارشناس رسمی دادگستری و زمین شناس و زلزله شناس بود و بعد نماینده شد و پس از خروج از قدرت ماند تا درگذشت. نه در فرانسه و کانادا که در همین تهران.

    وزیر کار داریوش فروهر بود با آن سابقه ملی. در تیر 1358 حداقل دستمزد کارگران را از ماهانه 700 تومان به دو برابر افزایش داد. سالم و پاک زیست و مزد خود را با کاردهای مأموران مدعی دیانت و وفاداری در اول آذر 1377 در خانه اش گرفت و خودش و همسرش را در خانه کاردآجین کردند و کشتند.


   وزیر بهداری کاظم سامی بود. یک روان پزشک مردمی که او هم مزد یک عمر فعالیت انسان دوستانه را در سال 67 در مطب خود گرفت وقتی  روان پریشی بدن نحیف او را با چاقو تکه تکه کرد.

   وزیر دفاع دکتر چمران بود که دو سال بعد در جنگ و حین معرفی جانشین خود به شهادت رسید.

    وزیر دادگستری احمد صدر حاج سید جوادی بود. یکی از خوش نام ترین قضات و وکلای تاریخ دادگستری نوین ایران.

    وزیرعلوم متخصص تعلیم و تربیت بود ( علی شریعتمداری) که حقوقی جز معلمی نگرفت و وزیر آموزش و پرورش دکتر شکوهی که مرحوم رجایی بعد از او کفیل شد و به خاطرنام او خود را لایق عنوان وزیر نمی دانست.


   وزیر اقتصاد علی اردلان بود از نیروهای ملی. هیچ یک نه اختلاس کردند نه به خارج گریختند. پاک و پاکیزه زیستند اگرچه از وضعی که بعدا پیش آمد خون دل می خوردند.

     چون کت وشلوار می‌پوشیدند و اغلب کراوات می‌بستند و صورت می‌تراشیدند و فریاد نمی‌کشیدند خیلی ها فکر می‌کنند سرمایه دار بودند در حالی که اغلب زندگی حقوق بگیری و غیر رانتی و ساده داشتند و اگر امکانی داشتند یا حاصل تخصص علنی و فعالیت شان در جامعه بود یا گران شدن زمین در تهران چون بر خلاف برخی از جانشینان خود از روستا مهاجرت نکرده بودند. اتفاقا انقلابی‌های بعدی که با اورکت آمده بودند به سرعت بالانشین و سرمایه‌دار شدند و تنها ریش خود را نمی‌تراشیدند و کراوات نمی‌بستند.

 از آن جمع تنها توانستند به عباس امیر انتظام گیر بدهند و تازه او هم زیر بار اتهام جاسوسی نرفت و وقتی اجازه یافت از کشور خارج شود بازگشت و تا لحظه آخر و دم مرگ خواستار دادرسی عادلانه و مجدد بود.

    این نوشته در ستایش دولت موقت نیست چون بر آن هم نقد‌هایی وارد است بلکه یکی درباره همان معیارهاست که همان سه معیار را رعایت کردند و نیاز به شورای راهبری و کمیته و زیرگروه هم نبود و البته بازرگان مثل پزشکیان ناچار نبود با 10 جا هماهنگ کند و دیگری این که فقط معدل سنی را نبینید.

این که بعد از 45 سال باید با چراغ بگردیم تا یکی مثل مهندس تاج و مهندس طاهری قزوینی و دکتر ورجاوند را پیدا کنیم که بدنه کارشناسی هم آنان را قبول داشتند یا وزیر کشور بازرگان احمد صدر حاج سید جوادی بود که به وزارت دادگستری او اشاره شد اما وزیر کشور هم بود و در بیرون هم مورد احترام قاطبه وکلا و قضات بود نشان می‌دهد در این همه سال به جای تربیت نیرو در حال حذف بودیم. البته در دولت آقای رییسی هم اگر جوانانی جذب شدند بییشتر به قصد حامی‌پروری بود تا بهادادن به جوانان یا حاصل سفارش و نسبت دامادی با این و آن و جوان گرایی حکایتی است دیگر و مراد از آن درک تغییر نسل است و در المپیک پاریس هم دیدیم نسل تازه از راه رسیده و مدیران به نسبت جوان دو فدراسیون چگونه کاری کردند کارستان.



 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر