عصر ایران ــ غافلی را شنیدم که خانهٔ رعیت خراب کردی تا خزانهٔ سلطان آباد کند؛ بیخبر از قول حکیمان که گفتهاند: هرکه خدای را -عَزَّوَجَلَّ- بیازارد تا دلِ خلقی به دست آرد خداوند، تعالیٰ، همان خلق را بر او گمارد تا دَمار از روزگارش برآرد.
این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر بشنوید
سَرِ جملهٔ حیوانات گویند که شیر است و اَذَلِّ جانوران خر. و بهاتّفاقْ خرِ باربر بِهْ که شیرِ مردمدَر.
مسکینخر اگر چه بیتمیز است
چون بار همیبَرَد عزیز است
باز آمدیم به حکایت وزیرِ غافل. مَلِک را ذمائِمِ اخلاق او به قرائن معلوم شد؛ در شکنجه کشید و به انواعِ عقوبت بکشت.
خواهی که خدای بر تو بخشد؟
آوردهاند که یکی از ستمدیدگان بر سر او بگذشت و در حالِ تباهِ او تأمّل کرد و گفت:
نه هرکه قوّتِ بازویِ منصبی دارد
به سلطنت بخورد مالِ مردمان به گزاف
توان به حلق فرو بردن استخوانِ درشت
ولی شکم بدَرَد چون بگیرد اندر ناف